واژة رئالیسم (realism ) که در زبان فارسی اغلب به واقعگرایی ترجمه میشود، از دو کلمة Real و پسوند ism ساخته شده است. واژة Real که
معادل فارسی آن واقعی، حقیقی، صحیح، درست، طبیعی، راستی ، چیز واقعی، واقع
و حقیقت است، از ریشة لاتینیِ RES
گرفته شده است. چالتون تی. لوییس، در فرهنگ لغت لاتین در توضیح معنای لغوی
این واژه آورده است که:
«این لغت به یک شیء بالفعل، خود شیء، واقعیت، حقیقت و صدق
اشاره دارد که دربرابر نمود، سخنِ محض و صرف نامِ یک شیء قرار میگیرد.»
آنچه که از ترکیب دو واژة بالا حاصل میآید، یکی از
گستردهترین مباحث و پرکششترین عرصهها را در ساحت اندیشة بشری ایجاد کرده
است .
واقعگرایی در عرصههای مختلفی چون اخلاق ، فلسفه ،
هستیشناسی ، الهیات ، اقتصاد ، سیاست ، هنر ، ادبیات مطرح شده است. از
این جهت، اگر بخواهیم تعریف اصطلاحی دقیقی از واقعگرایی در اختیار
بگذاریم، لازم است به عرصة مورد نظر رفته و با توجه به آن واقعگرایی را
تعریف نماییم ، امّا به نظر می رسد وجه مشترک همه حوزه ها در واقع گرایی
این باشد که واقع گرایی ، دیدگاهی است که به امور خارج از ذهن و در متن
واقع و امور عینی اعتقاد دارد .
از واقع گرایی اخلاقی تعاریف گوناگونی ارائه شده است .
واژة رئالیسم (realism ) که در زبان فارسی اغلب به واقعگرایی ترجمه میشود، از دو کلمة Real و پسوند ism ساخته شده است. واژة Real که
معادل فارسی آن واقعی، حقیقی، صحیح، درست، طبیعی، راستی ، چیز واقعی، واقع
و حقیقت است، از ریشة لاتینیِ RES
گرفته شده است. چالتون تی. لوییس، در فرهنگ لغت لاتین در توضیح معنای لغوی
این واژه آورده است که:
«این لغت به یک شیء بالفعل، خود شیء، واقعیت، حقیقت و صدق
اشاره دارد که دربرابر نمود، سخنِ محض و صرف نامِ یک شیء قرار میگیرد.»
آنچه که از ترکیب دو واژة بالا حاصل میآید، یکی از
گستردهترین مباحث و پرکششترین عرصهها را در ساحت اندیشة بشری ایجاد کرده
است .
واقعگرایی در عرصههای مختلفی چون اخلاق ، فلسفه ،
هستیشناسی ، الهیات ، اقتصاد ، سیاست ، هنر ، ادبیات مطرح شده است. از
این جهت، اگر بخواهیم تعریف اصطلاحی دقیقی از واقعگرایی در اختیار
بگذاریم، لازم است به عرصة مورد نظر رفته و با توجه به آن واقعگرایی را
تعریف نماییم ، امّا به نظر می رسد وجه مشترک همه حوزه ها در واقع گرایی
این باشد که واقع گرایی ، دیدگاهی است که به امور خارج از ذهن و در متن
واقع و امور عینی اعتقاد دارد .
از واقع گرایی اخلاقی تعاریف گوناگونی ارائه شده است .
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم به تعداد فیلسوفانی که در این وادی به تفکّر
پرداخته اند ، تعریف هایی متفاوت از واقع گرایی ارائه شده است . برخی تعریف
ها از واقع گرایی جایگاه ارزشمندی به عینیّت می بخشد ، بعضی به استقلال از
ذهن بها می دهند ، عدّه ای نیز واقع گرایی را ادّعایی معناشناختی در باب
ماهیّت صدق می دانند که به تفکیک امور از سوی آدمیان می پردازد ، حتّی برخی
چند عنصر از مطالب مذکور را با هم ترکیب می کنند و آن گاه واقع گرایی را
تعریف می کنند.
به چند تعریف و نظریه از واقعگرایی اخلاقی اشاره می شود :
واقعگرایی اخلاقی نظریهای است که به این دو مقدمه معتقد است:
الف- مدعیات اخلاقی، گزارههایی را بیان میدارد که حقیقتاً صادق یا کاذب هستند (شناختگرایی)
ب- بعضی از این گزارهها در حقیقت صادق هستند.
بنابراین واقعگرایان بر این عقیدهاند که نه تنها مدعیات
اخلاقی، ظاهراً دربارة واقعیات هستند، بلکه افزون بر این، واقعیتهایی
اخلاقی وجود دارند که دست کم برخی از این مدعیات در نسبت با آن صادق
میباشند.
ریچارد میلر در مقاله واقع گرایی اخلاقی در دائره المعارف فلسفه اخلاق می گوید :
« واقع گرایان اخلاقی بر این باورند که احکام اخلاقی ، گزاره
های صادق اند. آنان مدّعی آنند که آدمیان اغلب در مقام ارائه و بیان آن
احکامند. به علاوه ، واقع گرایان اخلاقی این عقیده را که گزاره ها ئ احکام
اخلاقی و یا توجیه آنها در ابتدا به باورها و احساسات گوینده و اظهار کننده
آن احکام و نیز آداب و رسوم جاری در فرهنگ آنان وابسته است را نمی پذیرند »
دیوید مک ناوتن نیز در این خصوص می گوید:
« واقع گرایی اخلاقی اصرار می ورزد که واقعیّت اخلاقی ، به
طور مستقل از باورهای اخلاقی ما وجود دارد و تعیین می کند که آن باورها
صادق اند یا کاذب . این دیدگاه قایل است که صفات اخلاقی ، صفات اصیل چیزها
یا کارها هستند ، به تعبیر مجازی این صفات جزو اثاثیه و اجزای عالمند. ممکن
است ما نسبت به برخی صفات اخلاقی حساس باشیم یا حساس نباشیم ، امّا وجود و
عدم آن صفات بستگی به این دارد که ما چه فکر کنیم. »
راس شافرلند ( Ras shaferland ) گوید :
واقع گرایی نظریه ای است که طبق آن احکام اخلاقی برخوردار از
نوع خاصی از عینیّت هستند. چنین احکامی که صادق باشند مستقلّ از آن چیزی
هستند که یک فرد در مکانی خاص و در اوضاع و احوالی خاص برای آنها در نظر می
گیرد.
پانایوت بوچورف :
واقع گرایی اخلاقی مدّعی است که حقایق اخلاقی و به تبع آن
اوصافی نظیر خوب ، بد ، درست ، نادرست ، فضیلت و رذیلت که با حقایق یا
اوصاف غیراخلاقی تحویل پذیر نیستند ، در عالم وجود دارد. بر اساس این نظریه
، این حقایق و اوصاف از آگاهی ما ، از حالتی که در آن حالت می اندیشیم و
صحبت می کنیم ، از باورها و گرایش های ما و از احساسات و امیال ما مستقلّ
اند