6- مفهوم اصطلاحی واژه اخلاق
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ
در اصطلاح کلمه اخلاق گاهی به همان معنای لغوی یعنی صفت
نفسانی بکار میرود و گاهی از آن، صفت رفتار انسان اراده میشود و با «یای
نسبت» میآید یعنی موصوف آن، رفتار است، اعم از اینکه منشاء این رفتار، صفت
استوار نفسانی باشد و یا برآمده از وضعیت گذرا و متغیر درونی بوده و از
روی فکر و پس از تردید، به وجود آمده باشد. این دو نوع کاربرد، اعم از
فضیلت و رذیلت و یا خوب و بد است یعنی هم برای صفت نفسانی و رفتار خوب و هم
برای صفت نفسانی و رفتار بد به کار میروند. از این دو کاربرد هنگامی
استفاده میشود که به نوعی در مقام تعیین و تحدید موضوع علم اخلاق باشیم.
بدین ترتیب، اخلاق و امر اخلاقی در مقابل علوم دیگر و امور غیراخلاقی قرار
میگیرد. گاهی نیز اخلاق در مفهوم خاصی به کار میرود که فقط شامل اخلاق
فاضله و فضیلتها است چه این فضیلت، صفت نفسانی باشد و چه از نوع رفتارها و
اعمال خارجی، به عنوان مثال اینکه سخاوت یک امر اخلاقی است یعنی فضیلت و
خوب است، خودنمایی یک امر غیراخلاقی است یعنی رذیلت و امر ناشایستهای است.[1]
همچنین در تعریف اصطلاحی اخلاق آوردهاند:
- به مجموعهای از ملکات نفسانی و صفات پایدار روحی اطلاق میشود.[2]
- اخلاق جمع خُلْق و خُلُق است. خُلْق عبارت است از سیمای باطنی و هیأت راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک و بد اختیاری، بدون تکلّف و تأمّل از انسان صادر شود.[3]
- صفات و ویژگیهای پایدار در نفس که موجب میشوند کارهایی متناسب با آن صفات، به طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل، از انسان صادر شود.[4]
- حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تأمل، آدمی را به سمت انجام کار حرکت میدهد.[5]
۹۴/۰۸/۲۲