16- فروض سهگانه واقعگرایی
فرض یکم: موضوع اخلاق و واقعیتی که اخلاق با آن سروکار دارد، واقعیتی کاملاً متمایز است، هر چند واقعگرایان در اینکه این تمایز و خاص بودن واقعیات اخلاقی، با طبیعی دانستن آنها سازگار است یا نه، اختلافنظر دارند.
فرض دوم: فرض دوم، فرضی وجود شناختی است، و بر اساس آن، واقعیتهای اخلاقی اموری عینی هستند که از هر گونه باوری که ما درباره آنها داریم کاملاً مستقل هستند.
فرض سوم: این فرض، فرضی معرفت شناختی است و آن اینکه شناخت اخلاقی امکانپذیر است و ما میتوانیم باورهای اخلاقی داشته و آنها را موجه نماییم، اگر چه همیشه به باورهای صادق نمیرسیم و امکان خطا در تعیین صدق و کذب وجود دارد، ولی صدق باورهای اخلاقی امکانپذیر است.
تعیین دقیق حدود و مرزهای واقعگرایی، تا حدی اختلافی است. واقعگرایی کامل و تمام عیار، مجموعهای از سه فرض متفاوت ذیل میباشد:
فرض یکم: موضوع اخلاق و واقعیتی که اخلاق با آن سروکار دارد، واقعیتی کاملاً متمایز است، هر چند واقعگرایان در اینکه این تمایز و خاص بودن واقعیات اخلاقی، با طبیعی دانستن آنها سازگار است یا نه، اختلافنظر دارند.
فرض دوم: فرض دوم، فرضی وجود شناختی است، و بر اساس آن، واقعیتهای اخلاقی اموری عینی هستند که از هر گونه باوری که ما درباره آنها داریم کاملاً مستقل هستند.
فرض سوم: این فرض، فرضی معرفت شناختی است و آن اینکه شناخت اخلاقی امکانپذیر است و ما میتوانیم باورهای اخلاقی داشته و آنها را موجه نماییم، اگر چه همیشه به باورهای صادق نمیرسیم و امکان خطا در تعیین صدق و کذب وجود دارد، ولی صدق باورهای اخلاقی امکانپذیر است.
فرضهای واقعگرایانه مزبور در بیان دقیقتر به این صورت است:
الف- به نظر میرسد اندیشههای اخلاقی، موضوعات خاصی دارند که با موضوعات علم و تحقیق تجربی متفاوت است.
ب- احکام اخلاقی، تلاشی برای تعیین امری واقعی است که از افکار و اعتقادات ما مستقل است. واقعیت یک چیز، و آنچه ما دربارة آن فکر میکنیم چیز دیگر است.
ج- احکام اخلاقی به نظر کسی که به آنها حکم میکند، خطاپذیر است. دو فرض دوم را می توان مفروضاتی پدیدار شناسانه دانست . توسّل به پدیدار شناسی ( شیوه ای که جهان ، خود را به ما آشکار می سازد و واقع گرایان به این اعتماد کامل دارند) یکی از جنبه های مهمّ نظریه واقع گرایی است