13- نظریات درباره تعریف مفاهیم اخلاقی
1- نظریات تعریف گرایانه ( Definist theories )
قبل از بیان نظریه ، لازم به ذکر است که فرانکنا ، این نظریه را « نظریه های تعریف گروانه » ، مایکل پالمر آن را « طبیعت گرایی اخلاقی یا تعریف گرایی » ، استاد مصباح یزدی آن را « نظریه های تعریف گرایانه » نام نهادند .
وجه جامع این دسته از نظریات که طیف گسترده ای از دیدگاه های اخلاقی را در خود جای می دهد ، این است که مفاهیم اخلاقی قابل تعریف و تحلیل هستند .
هر مفهوم اخلاقی را می توان بدون ارجاع به مفاهیم اخلاقی
دیگر و تنها بر اساس مفاهیم غیر اخلاقی تعریف کرد . طرفداران این دیدگاه
اصولاً اصطلاحات و مفاهیم اخلاقی را صرفاً علامت ها و نشانه هایی از خصایص و
ویژگی های اشیای خارجی می دانند .
مطابق دیدگاه تعریف گرایانه می توان باید را بر اساس هست ، و ارزش را بر اساس واقعیّت تعریف کرد . زیرا اگر چنین تعاریفی قابل قبول باشند می توان بر مبنای آنها از هست به باید ، و از واقعیّت به ارزش منطقاً گذر کرد .
نظریات تعریف گرایانه در یک تقسیم بندی کلّی خود به دو دسته تقسیم می شود :
الف – طبیعت گرایی اخلاقی ( Ethical Naturalism)
طبیعت گرایان معتقدند که مفاهیم اخلاقی را می توان با ارجاع به مفاهیم طبیعی و تجربی تعریف کرد.
اینان احکام اخلاقی را بیان های تغییر شکل یافته ای از واقعیّت های تجربی می دانند .
ب – نظریه های متافیزیکی (Metaphysical theories )
این دسته می کوشند تا در تحلیل و تعریف مفاهیم اخلاقی از مفاهیم فلسفی و یا کلامی و الهیاتی بهره گیرند . در واقع مطابق این نظریه ها احکام اخلاقی ، بیان های تغییر شکل یافته ای درباره واقعیّت ها ی ما بعد الطّبیعی یا کلامی اند ، مانند نظزیه امر الهی ، که مفاد مفاهیم اخلاقی را امر و نهی الهی می داند .
2- نظریات شهود گرایانه یا طبیعت ناگروی Non – naturalistic theories) Intutionism /)
لازم به ذکر است که فرانکنا ، این نظریه را « شهود گروی » ، مایکل پالمر آن را « طبیعت نا گرایی اخلاقی یا شهودگرایی »، استاد مصباح یزدی آن را « نظریه های شهودگرایانه یا طبیعت ناگروی » نام نهادند.
نظریات شهود گرایانه یا طبیعت ناگروی یا مکتب شهودگرایی ، پاره ای از مفاهیم تصوّری اخلاقی و قضایای مربوط به آن را بدیهی و بی نیاز از تعریف و استدلال ، و آنها را به شهود عقلی روشن و واضح می داند . شهود عقلی در شهود گرایی ، غیر از علم حضوری در فلسفه اسلامی و چیزی شبیه به بدیهیات در علم حصولی است .
3- نظریات غیرشناختی یا توصیف ناگروانه ( Non – Cognitivism theories)
لازم به ذکر است که فرانکنا ، این نظریه را « نظریه های غیر شناختاری یا توصیف ناگروانه » ، مایکل پالمر آن را « ناشناخت گرایی اخلاقی یا عاطفه گرایی »، استاد مصباح یزدی آن را « نظریه های غیر شناختی یا توصیف ناگروانه » نام نهادند.
طرفداران این نظریه علی رغم اختلافات گسترده ای که درباره ماهیّت مفاهیم و گزاره های اخلاقی دارند ، همگی بر این باورند که مفاهیم اخلاقی ، مفاهیمی بی معنا و غیر قابل تعریف هستند ، نه مانند تعریف گرایان ، با ارجاع به مفاهیم یا متافیزیکی می توان آنها را تعریف کرد و نه همچون شهودگرایان ، با استمداد از مفاهیم اصلی اخلاق . اینان اصولاً برای مفاهیم اخلاقی ، حیثیت شناختی قایل نبوده و آنها را ناظر به واقع نمی دانند .