15- مدعای واقعگرایان
الف ـ حقایق اخلاقی در عالم وجود دارند و به تبع آنها اوصافی نظیر خوب، بد، درست، نادرست، فضیلت و رذیلت که به حقایق غیر اخلاقی نیز تحویل پذیر نمی باشد، محقق اند.
ب - این حقایق از آگاهی ما (حالتی که در آن حالت می اندیشیم و صحبت می کنیم) و از امیال، گرایشها و احساسات ما مستقل اند.
ج- گزاره های اخلاقی قابلیت صدق و کذب دارند و به بیان دیگر گزاره های اخباری اند که خبر از واقعیتی می دهند که می تواند صادق یا کاذب باشند.
د- دست کم برخی از گزاره ها و ادعاهای اخلاقی صادق اند.
از میان چهار ادّعای فوق ، فقط ادعای اول از اهمیّت بالاتری برخوردار است زیرا می خواهند وجود حقایق اخلاقی را نشان دهند . در ادعای دوم که مرحله بعدی است استقلال آنها را از باورها، امیال، و سلیقه ها و احساسات ما عنوان می کنند. ادعاهای سوم و چهارم نیز از لوازم واقع گرایی اخلاقی اند، وقتی حقایق اخلاقی وجود دارند چون این حقایق در رابطه با آدمی معنا می یابند لازم است تا او بتواند از آنها خبردار شود و از آنها آگاهی یابد و این آگاهی یا مطابق با واقع و صادق است و یا این معرفت مطابق با واقع نیست و کاذب است.
به طور کلی واقع گرایان اخلاقی چهار ادعا را در این خصوص مطرح می کنند:
الف ـ حقایق اخلاقی در عالم وجود دارند و به تبع آنها اوصافی نظیر خوب، بد، درست، نادرست، فضیلت و رذیلت که به حقایق غیر اخلاقی نیز تحویل پذیر نمی باشد، محقق اند.
ب - این حقایق از آگاهی ما (حالتی که در آن حالت می اندیشیم و صحبت می کنیم) و از امیال، گرایشها و احساسات ما مستقل اند.
ج- گزاره های اخلاقی قابلیت صدق و کذب دارند و به بیان دیگر گزاره های اخباری اند که خبر از واقعیتی می دهند که می تواند صادق یا کاذب باشند.
د- دست کم برخی از گزاره ها و ادعاهای اخلاقی صادق اند.
از میان چهار ادّعای فوق ، فقط ادعای اول از اهمیّت بالاتری برخوردار است زیرا می خواهند وجود حقایق اخلاقی را نشان دهند . در ادعای دوم که مرحله بعدی است استقلال آنها را از باورها، امیال، و سلیقه ها و احساسات ما عنوان می کنند. ادعاهای سوم و چهارم نیز از لوازم واقع گرایی اخلاقی اند، وقتی حقایق اخلاقی وجود دارند چون این حقایق در رابطه با آدمی معنا می یابند لازم است تا او بتواند از آنها خبردار شود و از آنها آگاهی یابد و این آگاهی یا مطابق با واقع و صادق است و یا این معرفت مطابق با واقع نیست و کاذب است.
در خصوص آخرین مدّعی نیز باید گفت برخی واقع گرایان مدّعی اند که ما در زندگی روز مره خود در می یابیم که برخی از احکام اخلاقی صادق اند و چنین نیست که تمام احکام اخلاقی کاذب باشند. این درک به نوعی فطری ، و مطابق با حکم فطرت آدمی است
پس واقعگرایان مدّعیاند که واقعیّت اخلاقی از ما «مستقل» است. اما با توجه به آنکه واقعیّتهای اخلاقی در هر حال به افراد و اعمال آنها مربوط بوده، نمیتواند به طور کامل از ما مستقل باشد.
در بیان معنای استقلال (مستقل)، باید گفت که در واقعگرایی، دو نوع استقلال از هم تفکیکشدنی است:
الف- استقلال از ادراک انسان که این نوع استقلال، مدعای دقیق واقعگرایی اخلاقی است، به طوری که واقعگرایان معتقدند که واقعیت، چیزی مستقل از ادراک انسان است، یعنی وجود یک چیز واقعی، به ادراک شدن وابسته نیست و ارزش، چیزی است که در خارج منتظر مواجهه با ماست.
ب- استقلال از واکنشهای عاطفی انسان، و آن قیدی است که واقعیتهای اخلاقی را عینی میسازد. اگر چه عینیت، یکی از مفروضات واقعگرایی تمام عیاری است ولی نوعی واقعگرایی حداقلگرایانه وجود دارد که تمام مدعای آن، صدقپذیری احکام اخلاقی است. واقعگرایی حداقل گرایانه ( minimalist realism ) از سوی رایت مطرح شده و آن به معنای پذیرش قابلیت صدق گزارههای اخلاقی است.
با پذیرش این نوع واقعگرایی، هر چند حیطه واقعگرایی بسیار گسترده میشود، اما چون در این دیدگاه، عینیت احکام اخلاقی منظور نمیشود، میتوان به نوعی میان واقعگرا بودن و عینیتگرا بودن تفکیک قائل شد.
اگر یک دیدگاه واقعگرا، صدق احکام اخلاقی را براساس معیاری عینی تعیین نماید، عینیتگرا نیز هست.