حضرت امام خمینى قدس سره در باره مرحوم مدرّس مى گوید:
شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید که یک سید خشکیده لاغرِ- عرض مى کنم- لباس کرباسى (که یکى از فحش هایى که آن شاعر به او داده بود، همین بود که تنبان کرباسى پوشیده) یک همچو آدمى، در مقابل آن قلدرى که هر کس آن وقت را ادراک کرده، مىداند که زمان رضا شاه، غیر زمان محمدرضا شاه بود، آن وقت یک قلدرى بود که شاید تاریخ ما کم مطلع بود، در مقابل او همچو ایستاد. در مجلس ... یک وقت گفته بود سید، چه از جان من مىخواهى؟ گفته بود که مىخواهم که تو نباشى. مىخواهم تو نباشى. این آدم ... مىآمد در مدرسه سپهسالار درس مىگفت. من یک روز رفتم درس ایشان، مثل اینکه هیچ کارى ندارد، فقط طلبهاى است، دارد درس مىدهد. این طور قدرت روحى داشت ... آن وقت هم که مىرفت مجلس، یک نفرى بود که همه از او حساب مىبردند ... کانّه مجلس منتظر بود که مدرس بیاید. با اینکه با او بد بودند؛ ولى مجلس کانّه احساس نقص مىکرد وقتى مدرس نبود. وقتى مدرس مىآمد، مثل اینکه یک چیز تازهاى واقع شده. این براى چه بود؟ براى اینکه یک آدمى بود که نه به مقام اعتنا مىکرد و نه به دارایى و امثال ذلک. هیچ اعتنا نمىکرد، نه مقامى او را جذبش مىکرد .... این چه بود؟ براى اینکه وارسته بود، وابسته به هواهاى نفس نبود ...
از هیچ کس هم نمىترسید ... براى این بود که از هواهاى نفسانى آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.[1]
1. ریاست طلبى
یکى از بدترین و زیانبارترین آفات حکومت و سیاست، «ریاستطلبى» است. اصولًا، ریاست و فرمانروایى، استعداد و زمینه بسیارى براى جذب افراد و به انحراف کشاندن آنان دارد. مدیران و حاکمان اسلامى، باید همواره مواظب باشند که این آفت در جان آنان نفوذ نکند؛ چرا که موجب هلاکت و نابودى دین و دنیاى آنان خواهد شد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید:
کسى که دوست دارد مردم را در مقابل خود ایستاده ببیند، جایگاه او آتش جهنم است.[2]
امام على علیه السلام مىفرماید: من چیزى زیانبارتر براى حال قلب از صداى کفش در پشت سر انسان ندیدم.