36- پیشینه شهودگرایی
پیشینه شهودگرایی به فلسفه اخلاق قرن هجدهم و پیش از آن بر می گردد. امّا این نظریه میان دو جنگ جهانی در انگلیس شکوفا شد و پس از جنگ جهانی دوم جذّابیت خود را از دست داد و تا کنون نیز به همین صورت باقی مانده است. نادیده انگاری، درست پس از جنگ جهانی دوّم تعجّب آور نبود، زیرا نظام فکری غالب آن روزگار، این اندیشه را که حقایق عینی اخلاقی و معرفت اخلاقی میتوانند وجود داشته باشند، ردّ میکرد. حتّی پس از سال 1970 ، در حالی که گرایش به نظریات اخلاقی عینیّت گرا دوباره جان گرفت، نظریه شهودگرایی همچنان عقیم باقی ماند.
در فلسفه اخلاق قرن حاضر، توجّه به شهودگرایی طبیعتاً از اثر جی. ای. مور شروع میشود. مور به مفهوم خوب و بد و .... توجّه ویژه ای داشت و همیشه به دنبال پاسخ این پرسش بود که «خوب چیست؟» وی خوب را یک مفهوم بسیط و غیر قابل تعریف میدانست. نکته دیگر در نظریه مور، تأکید ایشان بر شهودگرایی در اخلاق بود. پریکارد و راس نیز خطوط کلّی نظریه مور را پذیرفتند و اموری جزئی بر آن افزودند. شهودگروی اخلاقی یکی از جذّابترین نحلهها در فلسفه اخلاق قلمداد میشود، جنان که برخی حتّی این مکتب را جریان مستمر و پیوسته نمی دانند.