پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

35- نقش اخلاق در شکل‏ گیرى جامعه مطلوب‏3

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ب.ظ

ج) توسعه دانایى و شکوفایى علمى‏

براى رسیدن به جامعه ‏اى پیشرفته، قدرتمند، پرنشاط، پاکیزه و امن- که در آن ضریب امید به آینده بالاست- به عنصرى کاملًا بنیادى نیازمندیم و آن علم و دانایى است. جامعه اى که در آن دانایى نباشد، فقیر بوده و هرقدر عوامل زورمندى را در خود گردآورده باشد، ضعیف است. بى‏ تردید بزرگترین ثروت، «دانش» و برترین قدرت، «آگاهى» است. پیشرفت مادى و تعالى معنوى جامعه، با توسعه دانایى و شکوفایى علمی ارتباطى تنگاتنگ دارد؛ چنان که در احادیث‏ اهل‏ بیت (علیهم السلام) آمده است که علم منشأ همه خیرات و نعمات است.

حال پرسیدنى است چه موانعى جامعه را از توسعه دانایى و شکوفایى علمى بازمى ‏دارد؟ به نظر مى ‏رسد دراینباره پیش و بیش از موانع تاریخى، اقتصادى و سیاسى، نبودِ منابع انسانی کارآمد و باکفایت عاملى اثرگذار است.

شکوفایى علمى جامعه در گرو میزان بهره ‏مندى اعضاى آن جامعه از تخصص‏ هاى علمی است. شهروندان دانشمند و آگاه، جامعه‏ اى علمْ بنیاد را بنا مى‏ نهند و آن را به توسعه علمى و فنى مى ‏رسانند، اما نکته مهم این است که رسیدن به قله دانشورى و ورود به جرگه علما و حکما پیش‏نیازهایى مى‏ طلبدکه مهم‏ترین آنها «شایستگى اخلاقى» است. بى گمان یک جامعه اخلاقى با شهروندان متخلق مى ‏توانداز انسان‏هاى توانمند و کارآمد در عرصه علمى بهره ‏مند باشد و با همت آنان به شکوفایى علمى دست یابد.[1]

در تحلیلى اجمالى مى ‏توان ده آسیب اخلاقى را از موانع توسعه دانایى برشمرد که از این میان، پنج آسیب از رذایل فردى و پنج مورد دیگر از رذایل اجتماعى ‏اند.

موانع توسعه دانایى‏

1. رذایل فردى‏

یک. عُجب علمى: یکى از آفات پیشرفت در هر زمینه، پدیده روانى «استغناى مذموم» است که انگیزش لازم براى آموختن یا تکمیل مهارت‏ها را آدمى سلب مى‏کند. خودبزرگ‏بینى و خودپسندى علمى بدین معناست که فرد، خود را در زمینه تخصصى‏اش کامل بداند. بدیهى است چنین فردى در ظرف وجودى خود، نیمه‏خالى را نمى‏بیند و به همین‏رو خود را از نوشیدن زلال دانش محروم مى‏کند. در کلمات قصار امیرمؤمنان (ع) چنین آمده:

فردیکه به خودبزرگ‏بینى مبتلا شود، از فراگیرى محروم مى ‏ماند.[2]

افتادگى آموز اگر طالب فیضى‏


هرگز نخورد آب زمینی که بلند است‏




 

دو. کم‏ حوصلگى و شتابزدگى: در زندگى عرصه‏ها و امورى وجود دارد که بهدلیل ظرافت، وسعت، کمیابى، تغییرات پرشتاب، مخاطره‏آمیز بودن و یا اهمیت ویژه آنها، نباید در موردشان عجله کرد. اصولًا شتابزدگى موجب بى‏دقتى مى‏شود و بى‏دقتى نیز سبب خرابى همه یا بخشى از کار مى‏گردد. در این میان، علم‏آموزى مقوله‏اى است ظریف، گسترده، پیچیده و بههمین‏رو دیریاب؛ چنانکه امیرمؤمنان (ع) فراگیرى دانش را نیازمند ممارست‏هاى طولانى دانسته است:

علم را در آغوش نمى‏گیرد، مگر آن کس که کار علمى درازمدت انجام دهد.[3]

سه. تنبلى و تن‏آسانى: رمز ورود به جرگه دانشیان «سخت‏کوشى» است. در کلام معصوم آمده است:

دانش‏اندوزى با راحتِ تن به چنگ نمى‏آید.[4]

از پرخورى اجتناب کنید که نور علم و معرفت را در دل شما خاموش مى‏کند.[5]

نیز در حدیثى قدسى مى‏خوانیم:

من چند چیز را در چند جا قرار داده‏ام و علم را در گرسنگى و غربت.[6]

به بیانى دیگر، بعد حقیقت‏جویى فطرت آدمى تنها در پرتو پشت‏کار و همت بلند شکوفا مى‏گردد که در سنت غنى حوزه‏هاى علمیه از آن به «اجتهاد» یاد مى‏شود.

چهار. بى‏نظمى: براى رسیدن به دروازه آگاهى باید راهى دور و پرفراز و فرود را پشت سر نهاد و این بدون برنامه‏ریزى همهجانبه و سنجیده و اجراى دقیق آن تحقق‏پذیر نیست. در منش آدمى تنها یک ویژگى است که آدمى را در برنامه‏ریزى به موفقیت مى‏رساند: نظم در زندگى و انضباط کارى. از همین‏روست که امیرمؤمنان (ع) در واپسین دمِ حیات به اطرافیان دو سفارش فرمود:

خداپروایى و نظم در کارها.[7]

در حدیثى آمده که حضرت خضر (ع) به موسى بن عمران (ع) فرمود:

اى موسى! براى علم‏اندوزى متمرکز و منضبط باش.[8]

پنج. شهوت‏رانى و لذت‏طلبى: یکى از نیازمندى‏هاى روانى مهم براى فعالیت علمى «تمرکز ذهنى» و «آرامش روحى» است. هرگز با ذهن آشفته یا روح هیجان‏زده و ملتهب نمى‏توان آموخت یا ابداع کرد و یا به کشفى نایل شد. انسان شهوت‏ران نمى‏تواند بر ورودى‏ها و خروجى‏هاى ذهن و ضمیرش چیره گردد. چنین فردى به تعبیر عرف و استادان اخلاق قادر به «ضبط خیال» نیست، از این‏رو با کوچک‏ترین محرک پیرامونى تمرکزش را از دست مى‏دهد و ذهنش آشوبناک مى‏شود و رشته اندیشه‏اش مى‏گسلد. امیرمؤمنان (ع) فرمود:

شهوت و دانش با یکدیگر جمع نمى‏شوند[9]

امام هادى (ع) نیز مى‏فرماید:

حکمت و فرزانگى در دل‏هاى فاسد و ناپاک وارد نمى‏شود.[10]

2. رذایل اجتماعى‏

یک. بخل: یکى از مراحل توسعه دانایى و شکوفایى علمى پس از تولید دانش، «اشتراک دانش» است. «ترویج مؤثر علم» در میان جامعه علمى موجب تضارب و تبادل اندیشه‏ها و از سویى سبب نشاط فکرى و تولید ایده‏هاى نو مى‏گردد. در شریعت اسلام براى هر درآمدى به نوعى مالیات یا زکاتى در نظر گرفته شده و چون علم‏اندوزى نوعى برخوردارى از ثروت است، شارع مقدس براى این ثروت هنگفت و بى‏پایان زکاتى را منظور داشته که فرد دانشور باید بپردازد و آن نشر دانش است.[11] جالب اینکه زکات از حیث واژگانى از «زکى» مشتق شده که به معناى «نمو و ازدیاد» است، از این‏رو بى‏تردید نشرِ بذرِ علم سبب رشد و بالیدن آن مى‏گردد. بر این پایه، افرادیکه مى‏خواهند دانش را در انحصار خود بگیرند، توسعه دانایى را خدشه‏دار مى‏کنند و مانع شکوفایى علمى مى‏شوند.

دو. حسد: در روایات اهل‏بیت (علیهم السلام) چنین مى‏خوانیم که آفت و بلاى دانشمندان «حسادت» است.[12] علت شیوع این پدیده در میان دانشوران این است که از سویى دانش متاعى است نفیس و کمیاب و از دیگر سو رقابت بر سر کسب علم یا شهرت علمى، جدى و فشرده است. از این‏رو، بدیهى است عضو جامعه علمى- چنانچه به خودسازى اخلاقى نپرداخته باشد- پیروزى دیگران را مساوى شکست خود بداند و به همین‏رو آنان محسود او قرار گیرند.

سه. رعایت نکردن اخلاق علمى در پژوهش و نگارش: مقولهاخلاق پژوهش و اخلاق نقد، یکى‏ از مسائل مهم در حوزه نوآورى و تحقیقات علمى است. سه مفهوم ارزشى «صداقت»، «امانت» و «ادب» خط قرمزهاى پژوهش و نگارش‏هاى علمى به‏شمار مى‏روند. پدیده زشت «سرقت ادبى» بهدلیل نبودِ فضیلت‏هاى صداقت و امانت روى مى‏دهد. بنابراین اگر پژوهشگریکه دست به قلم مى‏برد، از این دو ویژگى برخوردار باشد، هیچ‏گاه وجدانش اجازه نمى‏دهد اکتشاف یا نظریه دیگرى را به نام خود معرفیکند.

همچنین در مقام نقد آراى دیگران، چنانچه ادب علمى رعایت شود و گوهر نقد به چرک هتک، آلوده نگردد و در صراط نزاکت و ادب پیش‏رود، بى‏گمان پیشرفت علمى حاصل خواهدشد.

چهار. بى‏احترامى به استاد: در دین دانش‏پرور اسلام، حرمت علم و به‏ویژه استاد تا بدانجاست که رسولخدا (ص) و نیز امیرمؤمنان (ع) فرمودند:

هرکس به من مطلبى بیاموزد، مرا در حدّ یک برده مرهون خود ساخته است.[13]

در فرهنگ ما معلم، پدر معنوى معرفى شده است. اگر استاد با بى‏احترامى شاگردان روبه‏رو گردد، انگیزه‏اش را براى انتقال فداکارانه دانش خود از دست مى‏دهد که این بى‏شک به متوقف شدن چرخ دانش مى‏انجامد. حضرت سجاد (ع) در رساله حقوق خویش مى‏فرماید:

حق استادت بر تو این است که بزرگش شمارى و ... صدایت را بر او بلند نکنى و ... اگر کسى از او بدى گفت، از وى دفاع کنى ....[14]

پنج. نامهربانى و تندخویى با شاگرد: نقش معلم و استاد در ایجاد انگیزه آغازین براى علم‏آموزى سرنوشت‏ساز است. به تعبیر جامعه‏شناختى، استاد از «گروه‏هاى مرجع» به‏شمار مى‏رود. بى‏شک این جایگاه خاص، درباره منش و چگونگى برخورد اجتماعى استاد انتظاراتى‏ را در دانشجویان برمى‏انگیزاند. حال چنانچه دانش‏آموزان یا دانشجویان با توهین، تحقیر و یا تندخویى معلم یا استاد خود روبه‏رو شوند و یا مورد قضاوت شتابزده او قرار گیرند، بى‏تردید نسبت بدو و بلکه نسبت به آن درس سرخورده و بى‏علاقه مى‏شوند. از اینسو نیز اگر استاد مهربان، دلسوز، پرحوصله، متواضع و صمیمى باشد، حتى ممکن است افراد بى‏علاقه را نسبت به آن درس یا رشته خاص دلبسته کند. در رساله حقوق درباره حق شاگرد بر استاد مى‏خوانیم:

اما در مورد حقوق شاگردانت بدان که خدا در علمیکه تو را ارزانى داشته، سرپرست ایشانت قرار داده. پس چنانچه به ایشان خوب تعلیم دهى و به آنان اهانت نکنى و آنان را دلگیر نسازى، خدا از فضل خود علم بیشترى تو را ارزانى خواهد داشت. اما اگر علمت را از ایشان دریغ داشتییا مورد اهانتشان قرار دادى، پس خدا راست که علم و منزلتت را بستاند و تو را از چشم‏ها بیندازد و مهرت را از دل‏ها برون برد.[15][16]

 

اخلاق اسلامى مبانى و مفاهیم، مهدى علیزاده، ص: 106 الی 112

 



[1] ( 1). ممکن است این پرسش به ذهن آید که بر پایه آنچه گفته شد، آیا غرب که امروز در سطح بالا به تولید دانش مى‏پردازد، از شهروندانى متخلّق و جامعه‏اى اخلاقى برخوردار است؟

پاسخ اینکه، اول؛ در هر جامعه‏اى اصناف و خرده فرهنگ‏هاى بسیارى وجود دارد. در جامعه غرب قشرى محدود از دانشگاهیان اند که در سطوح بالاى علمى قرار دارند و درواقع آنهایند که به تولید نظریه و اکتشاف مى‏پردازند و سبب توسعه علمى مى‏گردند. اما پس از آن، سازوکارهاى جامعه سرمایه‏دارى- صنعتى است که با بسیج ارکان و اعضاى خود، دانش را به صنعت و ثروت تبدیل مى‏کند. در حقیقت مقوله« اقتصاد علم» در بحث‏هاى« سیاست علم و تکنولوژى»(STP ) از همین‏جا آغاز مى‏شود. بنابراین نباید دچار« مغالطه جزء و کل» شد. دستاوردهاى علمى از آنِ لایه نازک جمعیتى در غرب است که معمولًا با سخت‏کوشى شبانه‏روزى درپى کشف مجهولات و حل مسائل‏اند و با فساد اخلاقى فاصله دارند. دوم؛ باید مراقب بود از تعبیر« توسعه دانایى و شکوفایى علم» برداشت تنگ و گزینشى نداشته باشیم. توضیح اینکه، علم تا پیش از عصر بیکن- نیوتن به معناى« فرزانگى و حکمت‏پیشگى» بود و از آن روزگار به بعد به مفهوم« توانایى و قدرت» به کار رفت. مراد از جامعه توسعه‏یافته علمى، اجتماعى با فناورى پیشرفته نیست، بلکه تنها یکى از وجوه توسعه دانایى بهره‏مندی‏هاى تکنیکى و ابزارى است. مثلًا جنگ جهانى دوم طى چهار سال 20 میلیون قربانى گرفت. براین اساس آیا اروپاى صنعتى آغاز سده بیستم مى‏توانست ادعا کند که داناتر از سده هفدهم است؟ از این‏رو« توسعه دانایى» نباید دچار تحریف مفهومى شود. جامعه دانا آن است که از یک سو هدف و آرمان خود را به خوبى بشناسد. و از دیگر سو راه یا راه‏هاى رسیدن به آن را به درستى تشخیص دهد و شرایط طى مسیر را نیز به دقّت بداند و از سوى آخر ابزار کار رسیدن سریع‏تر و مطمئن‏تر به آن هدف را به‏کار بندد.

[2] ( 1). عبدالواحد تمیمى‏آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ح 10586.

[3] ( 2). همان، ح 10758.

[4] ( 3). همان، ح 10684.

[5] ( 4). حسن بن فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ج 1، ص 320.

[6] ( 1). على مشکینى، المواعظ العددیه، ص 241.

[7] ( 2). أُوصِیکمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتَابی بتَقْوَی اللهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکم.( ابن‏ابی‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج 17، ص 5.)

[8] ( 3). على بن حسام‏الدین متقی‏هندى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، ح 44176.

[9] ( 1). لا تجتمع الشهوة و الحکمة.( عبدالواحد تمیمى‏آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ح 844.)

[10] ( 2). محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 75، ص 370.

[11] ( 3). زَکاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ الله.( محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج 1، ص 41.)

[12] ( 4). امیرالمؤمنین( ع) فرمود:« إِنَّ اللهَ یُعَذِّبُ السِّتَّةَبالسِّتَّةِ ... وَ الْفُقَهَاءَ بالْحَسَد.»( همان، ج 8، ص 163.)

[13] ( 1). من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا.( محمد بن محمد نصیر الدین طوسى، آداب المتعلمین، ص 74؛ ابن‏ابی‏جمهور احسایى، عوالى اللآلى، ج 1، ص 292.)

[14] ( 2). حق سائسک بالعلم التعظیم له و ... أن لا ترفع علیه صوتک و ... أن تدفع عنه إذا ذکر عندک بسوء.( محمد بن على بن بابویه‏قمى، الامالى، ص 369 و 370.)

[15] ( 1). و أما حق رعیتک بالعلم فأن تعلم أن الله عزوجل إنما جعلک قیما لهم فیما آتاک من العلم و فتح لک من خزانة الحکمة فإن أحسنت فى تعلیم الناس و لم تخرق بهم و لم تضجر علیهم زادک الله من فضله و إن أنت منعت الناس علمک أو خرقت بهم عند طلبهم العلم منک کان حقا على الله عز و جل أن یسلبک العلم و بهاءهُ و یسقط من القلوب محلک.( حسن بن شعبه حرانى، تحفالعقول، ص 261.)

[16] علیزاده، مهدى، اخلاق اسلامى مبانى و مفاهیم(علیزاده، مهدى)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: اول، 1389.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۵
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی