52- وظایف اخلاقى مردم در برابر حاکمان
1. همراهى
اما حق من بر شما این است که ... چون شما را بخوانم بیایید و چون فرمان دهم بپذیرید.[1]
حاکمان و مسئولان جامعه، زمانى مى توانند به اهداف خود، اعم از اهداف مادى یا معنوى، دست یابند که مردم، احکام و دستورات آنان و قوانین مورد تأییدشان را پیروى کنند؛ وگرنه اگر بهترین حاکم در رأس حکومت باشد و بهترین برنامه ریزى را براى سعادت و رفاه اجتماعى داشته باشد، اما از او پیروى نشود و مردم به دستورات و احکام او توجهى نداشته باشند، هیچ فایده اى نخواهد داشت؛ چرا که به تعبیر امیرمؤمنان: «کسى که از او اطاعت و پیروى نکنند، گویا اصلًا اندیشه و طرح و برنامه اى ندارد.»[2]
گفتنى است که همراهى و پیروى از حاکم تا آنجا الزامى است که فرمان ها و برنامه هاى او در چارچوب شریعت باشد و با اسلام و احکام الهى مخالف نباشد؛ زیرا «آفریده را فرمان بردن نشاید آنجا که نافرمانى آفریننده لازم آید.»[3]
2. امر به معروف و نهى از منکر[4]
یکى دیگر از مهمترین وظایف دینى و اخلاقى مردم در قبال مسئولان، امر آنان به خوبى ها و نهى آنان از ارتکاب بدى هاست. اگر مردم به درستى به این وظیفه خود عمل کنند، درصد خطا و اشتباه و یا انحراف مسئولان جامعه را تا حد صفر پایین مى آورند. همانطور که پیشتر در بحث امر به معروف و نهى از منکر اشاره شد، در نظام اسلامى، هیچ فردى از این حکم مستثنا نیست. حتى شخص اول نظام اسلامى، اگر اشتباهى مرتکب شود، باید با رعایت ضوابط، اشتباه او را به وى یادآور شد، و یا اگر به هر دلیلى، در اجراى معروفى کوتاهى کند باید او را به اجراى آن امر کرد. در حقیقت، مردم با اجراى این وظیفه اخلاقى، ضعفها و کمبودها را به مسئولان تذکر مى دهند و آنان را در شناخت و رفع کاستى ها یارى مى رسانند.
از طرفى، به مسئولان و حاکمان و مدیران اسلامى نیز توصیه اکید شده است که نه تنها از امر به معروف و نهى از منکر زیردستان خود و مردم عادى آزرده نشوند، بلکه منتقدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر را عزیز بدارند و آنان را بر متملّقان و چاپلوسان و کسانى که همواره بر وفقمراد سخن مى گویند و همه امور و مسائل را عادى و بى اشکال جلوه مى دهند، ترجیح دهند.
امیرمؤمنان علیه السلام، در این باره به مالک اشتر چنین توصیه مى کنند: «و آن کس را بر دیگران بگزین که سخنِ تلخِ حق را به تو بیشتر گوید، و در آنچه کنى یا گویى- و خدا آن را از دوستانش ناپسند دارد- کمتر یارى ات کند.»[5]
آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، صص 217 الی 219
[1] ( 4). امیرالمؤمنین علیه السلام: واما حَقّى عَلَیکم ... الاجابةُ حین ادعُوکم و الطاعةُ حین آمرکم.( نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدى، خطبه 34، ص 36)
[2] ( 1). لارَأْىَ لِمَنْ لایُطاع.( همان، خطبه 27، ص 28)
[3] ( 2). لا طاعةَ لمخلوقٍ فى معصیةِ الخالق.( همان، حکمت 165، ص 391)
[4] ( 3). نظر به اهمیت و جایگاه والاى امر به معروف و نهى از منکر در حکومت اسلامى، این اصل بهعنوان یکى از اصول کلى در قانون اساسىجمهورى اسلامى معرفى شده است. در اصل هشتم قانون اساسىچنین آمده است:« در جمهورى اسلامى ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى است همگانى و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.»
[5] ( 1). نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، نامه 53، ص 328