46- آثار زهد
بعضى از مهمترین آثار زهد که به نوبه خود یک مفهوم اخلاقى عام هستند، به شرح زیر است.
1. قناعت: در ادبیات عرب، قناعت به مفهوم راضى شدن به مقدار اندکى از بخشش[1] و رضایت دادن به سهم خویش، به کار مى رود.[2] در منابع رایج اخلاق اسلامى «قناعت» در مقابل «حرص» آمده است و آن عبارت است از ملکهاى نفسانى که به موجب آن انسان به نیاز خود از اموال رضایت مى دهد و خود را در مشقت و تلاش براى تحصیل مقدار بیشتر از آن نمى اندازد.[3]
قناعت خود آثار فراوان و سودمندى را به دنبال دارد، و از سوى دیگر موجب پیشگیرى از بسیارى رذایل اخلاقى و بلکه جرایم حقوقى مى گردد. بر همین اساس در نظام اخلاقى اسلام به شدت مورد تشویق و ترغیب واقع شده است. در قرآن کریم آمده است:
و زنهار دیدگان خود را مدوز به سوى آنچه اصنافى را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور
زندگى دنیا است تا ایشان را در آن بیازماییم، و [بدان که] روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.[4]امام على علیه السلام در باره ارزش قناعت مى فرماید: «توانگرى را جستم و آن را جز در قناعت، نیافتم. قانع باشید تا توانگر شوید.»[5]
قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقى است، بلکه ارزشهاى اخلاقى فراوانى را در پى دارد. امام رضا علیه السلام هنگام پاسخ به کسى که از حقیقت قناعت از او مى پرسد، به این آثار اشاره مى فرماید:
قناعت، باعث خویشتن دارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا عبادت پیشه اى که خواهان مزد آخرت است، یا بزرگوارى که از مردمان فرومایه دورى مى کند.[6]
در واقع آدمى چارهاى جز قناعت پیشگى در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخوردارى بیشتر خواهد سوخت. مردى به امام صادق علیه السلام شِکوه کرد که طلب روزى مى کند و بهدست مى آورد، اما قانع نمى شود و بیشتر از آن از او مى طلبد و عرض کرد: مرا چیزى بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود:
اگر آن اندازه که کفایتت مى کند تو را بى نیاز سازد، کمترین چیز دنیا بى نیازت مى سازد و اگر آنچه تو را بس است، بى نیازت نسازد، همه دنیا هم تو را بى نیاز نمى گرداند.[7]
امّا چگونه مى توان به قناعت ورزى دست یافت؟
علاوه بر راههاى عمومى، برخى شیوه هاى اختصاصى نیز مطرح شده است؛ از جمله امام صادق علیه السلام در رهنمودى در این باره مى فرماید:
به ناتوانتر از خودت بنگر و به توانگرتر از خویش منگر؛ زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع مى سازد.[8]
2. عفت و بى نیازى از اموال مردم: در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتن دارى در مقابل شهوات و امور ناپسند است.[9] علاوه بر عفت جنسى و عفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینى خویشتن دارى از اظهار درخواست به دیگران مى باشد.[10] یکى از آثار مهم زهد در دنیا عفت و بى نیازى جُستن از دارایى مردم است. قرآن کریم در توصیف این قبیل عفت پیشگان مى فرماید:
[این صدقات] براى آن [دسته از] نیازمندانى است که در راه خدا فرو مانده اند، و نمى توانند [براى تأمین هزینه زندگى] در زمین سفر کنند. از شدت خویشتن دارى، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سیمایشان مى شناسى، با اصرار [چیزى] از مردم نمى خواهند.[11]
امام صادق علیه السلام در باره جایگاه بى نیازى جستن از مردم مى فرماید: «شرف مؤمن به شب زنده دارى و عزت او در بى نیازى از مردم است.»[12] و امام على علیه السلام در بیان اینکه بى نیازى از مردم به مفهوم عدم معاشرت با آنان نبوده و مغایرتى با حُسن سلوک با آنها ندارد، فرموده است:
باید در دل شما نیاز و بى نیازى از مردم هر دو با هم جمع شود نیاز تو به آنان در نرم زبانى و خوشرویى تو نسبت به آنها است، و بى نیازیت در حفظ آبرو و باقى ماندن عزتت مى باشد.[13]
بدون تردید این بى نیازى و عفت پیشگى در امور مالى جز از راه زُهدورزى و عدم دلبستگى به دنیا حاصل نخواهد شد.اخلاق اسلامى احمد دیلمى ، صص119 -118
[1] ( 2). ابن اثیر: نهایه، ج 4، ص 114
[2] ( 3). ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 298
[3] ( 4). نراقى، مولى محمدمهدى: جامع السّعادات، ج 2، ص 101
[4] ( 1). سوره طه، آیه 131
[5] ( 2). علامه مجلسى: بحارالانوار، ج 69، ص 399، ح 91
[6] ( 3). همان، ج 78، ص 349، ح 6
[7] ( 4). شیخ کلینى: کافى، ج 2، ص 139، ح 10
[8] ( 5). همان، ج 8، ص 244، ح 338
[9] ( 1). ر. ک: ابن فارس: مقاییس اللغة، ج 4، ص 3
[10] ( 2). ر. ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 9، ص 253
[11] ( 3). سوره بقره، آیه 273
[12] ( 4). شیخ کلینى: کافى، ج 2، ص 148، ح 1
[13] ( 5). همان، ج 2، ص 149، ح 7