پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

1-اهمیت و جایگاه
-
در طول تاریخ همواره گروه هایی بوده و هنوز هم در گوشه و کنار جهان هستند که از معاشرت با دیگران پرهیز داشته و زندگی در انزوا و خلوت را ترجیح داده اند.
-
دلیل انزوا و گوشه گیری این گروه ها:
الف- اجتماع و زندگی اجتماعی با دیگران زمینه ساز گناه و انحراف است.
ب- معاشرت بادیگران زمینه ساز بسیاری از رذایل اخلاقی است.
ج- انزوا باعث می شود انسان با خیالی آسوده و بدون دغدعه فکری به عبادت و راز و نیاز با معبود می پردازد.
د- از آسیب تهمت و حسادت و سوء ظن مردمان بد اندیش در امان می مانند.
-
حقیقت آن است که معاشرت و ارتباط سازنده با دیگران، یکی از مهم ترین و اصلی ترین نیازهای روحی و روانی آدمیان است.
-
کلمه انسان برای انسان شاید به دلیل نیازمندی او به انس والفت با دیگران است.
-
به هر حال هیچ انسانی در شرایط عادی، به تن هایی توانایی بقاء و ادامه حیات را ندارد.
-
چرا یکی از بزرگ ترین و طاقت فرس اترین مجازاتها برای مجرمان، نگه داشتن آنان در سلول انفرادی است؟
-
آیا جز این است که زند ان انفرادی او را از دیدن سایر انسانها، سخن گفتن با آنان و معاشرت داشتن با دیگران محروم می کند؟
-
کسی که با نگه داشتن در سلول انفرادی مجازات می شود رنجی که از دوری دیگران می برد به مراتب از رنجی که از ممنوعیت از خوراک و پوشاک و امثال آن می برد طاقت فرساتر است.
-
گروه هایی که انسان با آنها مواجه است به ترتیب:
الف- خانواده
ب- سایر اقوام
ج- هم سالان، همسایگان و دوستان
د- اجتماع، شهر و جامعه جهانی
-
همه موارد فوق در تکون شخصیت اجتماعی، اخلاقی، سیاسی انسان تأثیری انکار ناپذیر دارد.
-
جامعه ظرف ظهور:
الف- فضایل اخلاقی مانند: عدالت، انصاف، احسان، ایثار و ...
ب- رذایل اخلاقی مانند: ظلم، تکبر، خیانت، دروغ، رشوه، بی بند و باری و ...
ج- تعلیم و تعلم
د- آشنایی باتجارت دیگران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۱۶
نقی سنایی

- در روایات متعددی اخلاق نیکو به عنوان یکی از عوامل گشایش در رزق و روزی و اخلاق بد به عنوان یکی از عوامل تنگدستی و فقر معرفی شده است.
پیامبر اکرم (ص): ای ابوذر به درستی که انسان گاهی به دلیل انجام گناه، از روزی مقرر خود محروم می شود.
پیامبر اکرم (ص): گنجهای رزق در اخلاق خوب نهفته است.
پیامبر اکرم (ص): اخلاق نیکو، موجب زیادت در روزی می شود.
-
با توجه به روایات مطرح شده منظور از رزق چیست؟
-
باید توجه داشت که رزق در اینجا معنایی عام و گسترده دارد . یعنی منحصر در رزق متعارف از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و مانند آن نیست بلکه شامل رزقهای معنوی و اخروی نیز می شود.
-
مصیبتها و محرومیتها معلول و پی آمد چیست؟
-
در بسیاری از آیات و روایات، این حقیقت را تأکید ک رده است که علت اصلی محرومیتهای انسان اعمال و رفتارهای ناشایست خود او است.

 - دراین راستا مراجعه شود به قرآن: ثور/ ٣٠ و اعراف/ ٩٦ و طلاق/ ٣
پیامبر اکرم (ص): هر مصیبتی به شما رسد به سبب دستاورد خود شما است و خدا بسیاری را نیز عفو می کند.
-
هر چند ما نتوانیم با عقل جزئی نگر خود رابطه میان گناه و محرومیت از رزق، به ویژه رزقهای مادی، را درک کنیم، همان طور که ممکن است نتوانیم رابطه میان اخلاق نیک و بهره من دی از رزقهای مادی و معنوی را به
درستی دریابیم، اما باید بدانیم که این رابطه، از نظر قرآن و معارف اصیل اسلامی، رابطه قطعی و ضروری معرفی شده است    .

(آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، دکتر احمد حسین شریفی)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۹
نقی سنایی

1- اهمیت و جایگاه
-
هر فرد به تناسب استعدادها و تواناییهای ذاتی خویش و یا به اقتضای شرایط اجتماعی و محیطی، برای تأمین معیشب خویش شغلی را انتخاب می کند.
-
هر شغلی اخلاقیات خاص خود را می طلبد. با وجود این تأمین معاش، به طور کلی و صرف نظر از اینکه در قالب چه شغلی یا تخصصی باشد، احکام اخلاقی مشترکی دارد.
-
مسئله معیشت یکی از مهمترین و پایدارترین مسائل بشری است.
-
افراد بی کار، هر چند از نظ ر اقتصادی نیازمند نباشند، باز هم انسانهایی موفق تلقی نمی شوند.
آثار و نتایج کارکردن چیست؟
الف: امرار معاش و تأمین مایحتاج مادی زندگی.
ب: احساس شخصیت، عزت، استقلال و اعتماد به نفس.
ج: خود را یک عضو فعال و تأثیر گذار در جاعه می داند.
آثار و نتایج بیکاری چیست؟
الف: یأس، نومیدی
ب: سرخوردگی و بی شخصیتی
ج: یک عضو بی فایده در جامعه تلقی می شود.
-
کار، یک وظیفه و مسئو لیت اجتماعی نیز هست . یعنی اگر ما شخصاً هیچ احتیاجی نداشته باشیم، باز هم وظیفه اجتماعی و مسئولیت اخلاقی ما اقتضا می کند که بیکار نباشیم.
-
مؤمنان شاغل، محبوب خداوند هستند.
-
پیامبر اکرم (ص): عبادت و پرستش خداوند هفتاد جزء دارد که بالاترین و برترین جزء آن، طلب روزی حلال است.
-
اسلام هرگز کارکردن و تلاش برای تأمین معاش را جدای از عبادت و پرستش نمی داند.
-
پیامبر اکرم (ص) درباره انسانهای بیکار می گویند: "ملعون من القی کلّه علی النّاس"
کسی که بار زندگی خود را بر دوش مردم بیاندازد مورد لعن است.
-
امام باقر (ع): حضرت موسی (ع) از خداوند سئوال کردکه خدایا مبغوض ترین بندگان نزد تو چه کسانی هستند؟
خداوند فرمود : کسانی که شب تا صبح همچون جسدی مرده می خوابند و روز خود را به بطالب و بیکاری می گذرانند.
امام صادق (ع): کسی که نمی خو اهد از راه حلال مالی را فراهم کند که با آن آبروی خود را حفظ نماید و دینش را ادا کند و صله رحم را به جا آورد، خیری در او نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۷
نقی سنایی

یکى از مهم‏ترین ابعاد زندگى هر انسانى، زندگى سیاسى اوست. هیچ کس نمى ‏تواند به طور کلى، خود را از سیاست و امور سیاسى جدا کند. حتى کسى که تصمیم مى ‏گیرد در امور سیاسى دخالت نکند، در حقیقت، تصمیمى سیاسى گرفته است! سیاست جزء جدایى ‏ناپذیر زندگى هر شخصى است. هر یک از ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، درگیر مسائل سیاسى هستیم و در بسیارى از مواقع رفتارهاى سیاسى انجام مى‏دهیم و در زمان‏هاى خاص نیز لازم است تصمیماتى سیاسى اتخاذ کنیم. به همین دلیل، همواره در زندگى سیاسى‏خود با پرسش‏هایى مواجه هستیم. پرسش‏هایى از این دست که معیار تصمیم‏گیرى‏هاى سیاسى ما چیست؟ یا چه باید باشد؟ آیا اخلاقاً مجاز هستیم کسى را به کار بگماریم یا انتخاب کنیم که به‏رغم تخصص بالا، از تعهد کافى به ارزش‏ها برخوردار نیست؟ ما به‏عنوان شهروندان و افراد عادى این جامعه، در قبال دولتمردان و سیاستمداران چه وظایفى را بر عهده داریم؟

دولتمردان در قبال مردم جامعه خود چه الزامات اخلاقى‏اى دارند؟ آیا هر کسى اخلاقاً مجاز است که خود را در معرض انتخاب مردم قرارداده و براى کسب قدرت به رقابت بپردازد؟ اصولًا آیا رقابت در عرصه سیاست، کارى شایسته و پسندیده است؟ آیا در عرصه سیاست، هدف مى ‏تواند توجیه‏ گر وسیله باشد؟ آیا مردم اخلاقاً ملزم به پیروى از همه قوانینى که از سوى دولتمردان به تصویب مى‏رسد، هستند؟ آیا دولتمردان، به حکم اینکه نماینده و منتخب مردم‏اند، اخلاقاً موظف‏اند به همه خواسته‏هاى مردم، هرچند خلاف خواست خداوند باشد، جامه عمل بپوشانند؟ آیا دولتمردان که وظیفه‏ توسعه اقتصادى و فرهنگى جامعه را بر عهده دارند، مى‏توانند به منظور بهره‏مندى جامعه از سود اقتصادى بیشتر، اقدام به عقد قرارداد با شرکت‏ها یا دولت‏هایى نمایند که منافع خود را مصروف اقدامات ضد انسانى و اسلامى مى‏کنند؟ آیا مردم یا دولتمردان، اخلاقاً مجازند که تصمیمات سیاسى خود را صرفاً بر محور سود مادى و رفاه دنیوى اتخاذ کنند؟ یا آنکه باید منافع و مصالح اخروى را نیز در نظر بگیرند؟

اینها بخشى از پرسش‏هاى فراوانى است که پاسخ دادن به آنها مبتنى بر تعیین موضع خود در باب رابطه اخلاق و سیاست است. به همین دلیل، یکى از بزرگ‏ترین دغدغه‏هاى اندیشمندان اخلاقى و سیاسى، در طول تاریخ، همواره حل رابطه سیاست و اخلاق بوده است. اندیشمندان مختلف کوشیده‏اند تا به این پرسش‏ها پاسخ دهند که اخلاق در سیاست چه نقش و جایگاهى دارد؟

آیا قلمرو اخلاق و اخلاقیات منفک و جداى از قلمرو سیاست است؟ یعنى رفتارها و تصمیمات سیاسى، خارج از قلمرو داورى‏ها و ارزش‏گذارى‏هاى اخلاقى بوده و سیاست مسئله‏اى غیراخلاقى است؟ یا آنکه سیاست، مسئله‏اى ضداخلاقى بوده و هر کس مى‏خواهد انسانى اخلاقى و وارسته باشد بهتر است به وادى سیاست گام نگذارد؟ و یا آنکه اخلاق را باید در همه امور سیاسى مورد توجه قرار دهیم و بکوشیم تا همه رفتارهاى سیاسى خود را بر اساس موازین اخلاقى شکل دهیم؟ یعنى اخلاق، حاکم بر سیاست و رفتارهاى سیاسى است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۱۹
نقی سنایی

یکى از مشکلات اخلاقى بشر برخورد و تزاحم ارزش‏هاى اخلاقى در مقام عمل است. به این معنا که انسان دائماً در زندگى فردى و اجتماعى خود با دو یا چند تکلیف اخلاقى در زمان واحد مواجه است؛ به‏طورى که نمى‏تواند به همه آنها در آن زمان پایبند باشد و امکان انجام برخى از این وظایف در زمانى دیگر نیز وجود ندارد. بنابراین چاره‏اى جز این باقى نمى‏ماند که انسان از میان آنها یکى را برگزیند. معیار ترجیح در این گزینش اجتناب ناپذیر، چیست؟

آیا در نظام اخلاقى اسلام معیار و ملاکى براى این قبیل انتخاب‏ها اندیشیده شده است؟ یکى از انتظارات موجّه از یک نظام اخلاقى کارآمد، پیشنهاد معیارى معقول، قابل درک و کاربردى براى حل این قبیل مشکلات است. بر همین اساس این امر در برخى منابع فلسفه اخلاق مورد توجه قرار گرفته است.[1]

در حوزه علوم اسلامى، مسئله تزاحم و برخورد میان وظایف- اعم از اخلاقى و حقوقى- مورد توجه جدّى عالمان اصول بوده و در مبحث «تزاحم» مورد گفت‏وگو قرار گرفته است.

آنان علاوه بر بیان اقسام تزاحم و برخورد ارزش‏ها در مقام عمل، ملاک‏هایى را نیز براى ترجیح یکى بر دیگرى پیش‏نهاده‏اند.[2] مهم‏ترین و قابل‏فهم‏ترین آنها بدین قرارند:

اساسى‏ترین ملاک عقلى و شرعى ترجیح در تزاحم‏هاى اخلاقى و حقوقى، میزان اهمیت هر یک از وظایف است؛ یعنى هنگامى که ناگزیریم بین دو یا چند تکلیف اخلاقى، اطاعت و پایبندى به یکى را برگزینیم، باید مهم‏ترین آنها را برگزید و بدان عمل کرد. اما چگونه مى‏توان تکلیف مهم‏تر را شناسایى کرد؟ آیا معیارى براى تشخیص مهم‏ترین، وجود دارد؟ عقل آدمى در بسیارى از موارد قادر به شناسایى تکلیف مهم‏تر است. هنگامى که ناگزیریم که از میان نجات جان انسان بیمار از خطر مرگ با استفاده بدون اجازه از اتومبیل دیگرى و پایبندى به لزوم احترام به اموال دیگران، یکى را برگزینیم، عقلًا نجات جان بیمار مهم‏تر است و عقل، زیر پا گذاشتن حق مالکیت فرد را در این قبیل موارد موجّه مى‏داند. در موارد بسیارى هم تزاحم عقل و دریافت‏هاى درونى و وجدانى انسان راه به جایى نمى‏برد؛ ولى شریعت با بیان اصول کلى و یا آنچه در مقام ارزیابى و طبقه‏بندى فضایل و رذایل اخلاقى و با شیوه‏هاى خاص خود بیان داشته است، وظیفه مهم‏تر را مى‏نمایاند. مثلًا در نظام اخلاقى اسلام، هرگاه تکالیفى که انسان در مقابل خداوند دارد با وظایفى که در برابر مردم بر عهده دارد، تزاحمى پیش آید، تکالیف مربوط به مردم مهم‏ترند. به همین دلیل در متون مقدس دینى، جان و مال و آبروى مردم از امور مهم محسوب شده است که نباید مورد تعرض قرار گیرد. از میان آن سه نیز، حفظ جان و موجودیت افراد بر دو مورد دیگر مقدم است. بنابراین اهمیت مفاهیم اخلاقى را باید با توجه به نوع نگاه و تعبیرى که در کتاب و سنت نسبت به آنها وجود دارد، کشف کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۴
نقی سنایی

مراد از عمل اخلاقى در این مبحث «عمل خوب» است. در نظام اخلاقى اسلام که وجود پاداش و کیفر براى اخلاق ضرورى پنداشته مى ‏شود، عمل خوب، عملى است که پاداش و ثوابى اخروى در پى دارد؛ اعم از این‏که پاداش دنیوى هم به‏ دنبال داشته باشد یا خیر.

بنابراین هدف این مبحث، بیان شرایطى است که در آن یک عمل مى ‏تواند براى انجام‏دهنده پاداش و ثواب اخروى را به‏ دنبال بیاورد.

در یک دسته‏ بندى کلى، عناصر لازم براى یک عمل «خوب» و «ارزشمند» اخلاقى را مى‏ توان به دو دسته تقسیم کرد: عناصر فاعلى و عناصر فعلى یا عینى. مقصود از «عناصر فاعلى» شرایطى است که به‏ نوعى به فاعل بر مى ‏گردد. «عناصر فعلى و عینى»، شرایط و وضعیتى است که لازم است در «فعل» به عنوان یک امر واقعى، عینى و مستقل از اراده و وضعیت فاعل، وجود داشته باشد. مجموع این دو دسته عناصر که پایه‏ هاى اصلى فضیلت اخلاقى را تشکیل مى‏ دهند، به قرار زیر است.[1]

1. عناصر فاعلى‏

وجود دو عنصر اساسى در فاعل لازم است تا عمل او با وجود شرایط دیگر در فعل، به زیور نیکى و ارزشمندى اخلاقى آراسته گردد. این دو عنصر عبارتند از: «آزادى و اختیار فاعل» و «وجود انگیزه و نیّت خاصى» در او، از هنگام شروع تا پایان فعل.

یک. آزادى و اختیار فاعل‏

همچنان‏که از تعریف علم اخلاق بر مى‏آید، اخلاق از اعمال و رفتار اختیارى انسان و از صفات و ملکاتى که مبدأ اختیارى دارند، گفت‏وگو مى ‏کند و آنچه خارج از اراده آزاد و اختیار انسان باشد، اصولًا از قلمرو تحسین و تقبیح و داورى اخلاقى خارج است و صلاحیت و استحقاق حکم اخلاقى را ندارد.

انسان دو نوع فعل انجام مى ‏دهد: یک دسته افعال و کارهاى طبیعى و اضطرارى و گروه دیگر، افعال اختیارى و ارادى. «افعال طبیعى و اضطرارى» از طبیعت انسان صادر مى ‏شود؛ بدون این‏که علم و آگاهى در انجام آنها دخالتى داشته باشد؛ مانند نفس کشیدن. امّا «افعال ارادى و اختیارى» انسان از روى علم و آگاهى از او صادر مى ‏شود؛ یعنى انسان ابتدا آن عمل را مى شناسد و آن را از سایر رفتارها تمیز مى ‏دهد، سپس آن را مصداق کمال نفس مى ‏یابد، آنگاه مبادرت به انجام آن مى ‏نماید.[2]

البته همان‏طور که در مباحث فلسفى و کلامى به اثبات رسیده است، تردیدى وجود ندارد که آدمى نسبت به کارهایى که از روى علم و اراده انجام مى‏ دهد، اختیار تکوینى دارد. آرى، اختیار بشر مطلق نیست؛ زیرا اختیار او یکى از اجزاى سلسله علل است. اسباب و علل خارجى نیز در تحقق افعال اختیارى او دخالت دارند؛ مثلًا تغذیه انسان علاوه بر خواست و اراده او، به وجود غذا در خارج و قابلیت آن براى خوردن و در دسترس بودن، سلامتى دهان و دستگاه هاضمه و ده‏ ها و صدها علت و سبب دیگر که خارج از اختیار او است، نیاز دارد که سرسلسله آنها، خواست و اراده خداوند است که بقاى اراده آدمى نیز وابسته به خواست او است.[3] بنابراین آزادى اراده بشر حتى در حوزه افعال ارادى او نیز محدود و مشروط است؛ ولى ستایش و نکوهش اخلاقى نسبت به عمل او، محدود به قلمرو فعل اختیارى او است.

در مقابل فعل ارادى و آزادانه، فعل طبیعى و جبرى است که به‏ دلیل کاربردهاى مختلفى که واژگان اختیار و جبر در اصطلاح علوم مختلف دارند و بسیارى از این معانى در فرهنگ عمومى جامعه مورد استفاده قرار مى‏گیرد و همواره منشأ پیدایش شبهاتى در اذهان مى‏ گردد، جاى دارد انواع مهم کاربردهاى مختلف جبر و اختیار را برشماریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۲
نقی سنایی

امورى که ذاتاً بلند مرتبه و شریف و پرقیمت و باارزش است و سبب ظهور خیر دنیا و آخرت و سعادت و خوشبختى براى انسان است، چنان که در آیات قرآن و روایات آمده، محبوب خداست، و امورى که ذاتاً پست و بى‏ارزش است و سبب تیره‏بختى انسان در دنیا و آخرت است- همان گونه که در قرآن و روایات آمده- منفور و مبغوض حق است.

بنابراین هر انسانى که آراسته به امور شریفه و حسنات اخلاقى است محبوب خداست و هر انسانى که آلوده به امور پست و بى‏ارزش است مورد نفرت پروردگار است.

زیباییهاى اخلاق و حسنات باطنى و حالات عالى درونى از مصادیق قطعى امور شریفه و باارزش، و زشتى‏هاى اخلاقى و سیئات باطنى و حالات پست از مصادیق یقینى امور پست و بى‏ارزش است. در این زمینه به دو روایت بسیار مهم دقت کنید.

امام باقر علیه السلام از پدرانش از امیرالمؤمنین علیه السلام و امیرالمؤمنین از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود:

إنّ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ یُحِبُّ الجودَ وَمَعالِىَ الأُمُورِ وَیَکْرَهُ سَفْسَافَهَا...[1]

. بى‏تردید خداى عز و جل بخشندگى و گشاده‏دستى و امور شریفه و باارزش را دوست دارد و نسبت به امور پست و بى‏ارزش کراهت و نفرت مى‏ورزد.

نیز از حضرت حسین علیه السلام از رسول خدا روایت شده است:

إنّ اللَّهَ یُحبُّ مَعالِىَ الأمورِ وَیَکرَهُ سَفْسافَها[2]

. به یقین خدا امور شریفه و باارزش را دوست دارد و امور پست و بى‏ارزش نزد او منفور و مبغوض است.

مسلماً وقتى انسان ظرف ارزش‏هاى اخلاقى و امور شریف شود محبوب خدا و هنگامى که منبع زشتى‏هاى اخلاقى و امور پست و بى‏ارزش گردد مورد نفرت خداست.

امور شریفه‏ زندگى، انسان را در دنیا غرق امنیت و سلامت و خوشى و رفاه و وسعت رزق مى‏کند و سبب ورود انسان در عرصه‏ى قیامت به رضوان و بهشت الهى است، و امور پست و بى‏ارزش، زندگى را در دنیا دچار ناامنى و اضطراب و نگرانى و غم و اندوه و تنگى رزق مى‏نماید و در آخرت سبب ورود به خشم و سخط حق و دخول در عذاب دردناک دوزخ است.

انسان اگر به خود معرفت پیدا کند و از طریق قرآن و معارف به حقیقت خود واقف شود که از جهتى خلیفه‏ى خدا و قائم مقام حضرت رب در زمین است، چنان که قرآن مى‏فرماید:

«... إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً...»[3].

من در زمین جانشین خواهم گماشت.

و از طرف دیگر جلوه‏گاه اسما و صفات حضرت حق است، آن گونه که قرآن خبر مى‏دهد:

«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها...»[4].

و [خدا] همه‏ى [معانى‏] نامها را به آدم آموخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۰
نقی سنایی

 

بدون شک، ما در انجام افعال اخلاقى نوعى الزام احساس مى ‏کنیم؛ یعنى: احساس ما این است که باید آن کار اخلاقى را انجام دهیم و ترک آن را روا نمى‏بینیم. به تعبیر دیگر، در مسائل اخلاقى، خود را مسؤول مى‏یابیم؛ گویا کسى از ما درباره فعل اخلاقى یا ترک آن سؤال مى‏کند و ما باید پاسخگو باشیم. یکى از مباحث مهم در فلسفه اخلاق همین است که ریشه این الزامات اخلاقى و منشأ احساس مسؤولیت مسائل اخلاقى مشخص گردد.

الزام؛ مقوّم حکم اخلاقى‏

آیة اللّه مصباح در این زمینه مى ‏نویسد:

یکى از مسائل مهمى که در فلسفه اخلاق مطرح مى ‏شود ... این است که غالب فلاسفه اخلاقى، به‏ خصوص متأخرین ایشان، از فلاسفه غربى، قوام حکم اخلاقى را به الزام دانسته ‏اند و گفته‏ اند:

حتماً در حکم اخلاقى الزام هست. نمى‏ شود یک حکمِ اخلاقى باشد که در آن الزام به فعل یا الزام به ترک نباشد.

کانت، فیلسوف آلمانى از جمله کسانى است که احکام اخلاقى را به‏طور مطلق، الزامى دانسته و مبدأ و منشأ این الزامات اخلاقى را «عقل» خوانده است. وى گاهى «وجدان» را منشأ الزام اخلاقى مى‏شمارد. مراد وى از «وجدان»، همان «عقل عملى» است که در مورد بایدها و نبایدهاى رفتارى انسان حکم صادر مى‏کند و وظیفه و مسؤولیت انسان را در بایستنى‏ها و نبایستنى‏هاى اخلاقى مشخص مى‏سازد.

ملازمه الزام و مسؤولیت‏

یکى از نکته‏هایى که در این بحث باید بدان توجه کنیم این است که الزام و مسؤولیت با یکدیگر ملازمه دارند؛ یعنى: هر جا الزام مطرح مى‏شود، به‏دنبال آن، مسؤولیت نیز در کار است و هر جا مسؤولیتى مطرح شود، نوعى الزام نیز در آن مطرح است؛ مثلًا، وقتى شما در برابر یک کودک یتیم، احساس مسؤولیت مى‏کنید، معنایش این است که بر خود لازم مى‏بینید که در حق او خدمتى انجام دهید، همچنین وقتى مى‏ گوید:

«من باید براى این کودک، کارى انجام دهم.» این بدان معنا است که شما خود را مسؤول مى ‏بینید، به‏ گونه ‏اى که اگر اقدام لازم را انجام ندهید، خود را مستحق مؤاخذه مى‏ دانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۴
نقی سنایی


یکى از مباحث اساسى و سؤالات مهم در فلسفه اخلاق این است که چه رابطه‏اى بین اخلاق و دین وجود دارد؟ آیا اخلاق لزوماً باید از دین گرفته شود و مبتنى بر مبانى دینى باشد، یا مى ‏توان اخلاق بدون دین هم داشت؟

گاهى برخى چنین مطرح مى‏کنند که هم‏اکنون در برخى از جوامع و کشورها دین حاکم نیست، اما در عین حال، اخلاقیات در آن جا حاکم است و بعضاً رفتارهایشان از ما مسلمانان نیز بهتر و پسندیده‏تر است. آیا این خود دلیل بر آن نیست که مى‏توان اخلاق بدون دین داشت؟ مثلًا، چرا نتوان اخلاق را بر عاطفه و وجدان بنا نهاد؟! چرا نشود به‏جاى دین، از علوم روان‏شناسى جدید کمک گرفت و مردم را براساس داده‏هاى علوم تربیتى و روان‏شناسى جدید به‏گونه‏اى ساخت که ملتزم به قوانین اخلاقى باشند و آداب معاشرت را رعایت کنند و داراى رفتار اجتماعى مطلوبى باشند؟

به ‏طور خلاصه، سؤال اساسى در این درس این است که نقش دین در اخلاق چیست و چه ضرورتى دارد که حتماً اخلاقیات را از دین بگیریم؟

تاریخچه بحث‏

در اروپاى مسیحى پیش از عصر نوزایى (رنسانس)- که دوران تجدید حیات علوم و دانش‏هاى تجربى است- اخلاق با دین مسیحیت همراه بود و مفاهیم اخلاقى از متون دینى گرفته مى‏شد و از این رو، از قداست و مرتبت ویژه‏اى برخوردار بود. اما پس از این دوره، کم کم صبغه دینى در اخلاق ضعیف شد و این اندیشه در اذهان دانشمندان و فلاسفه اروپا مطرح گردید که اصلًا چه لزومى دارد ما اخلاق را از دین و از کتب مقدس بگیریم؟ بلکه ما مى‏توانیم براساس دستاوردهاى علوم تجربى و براساس فکر و اندیشه بشرى خودمان، نظامى اخلاقى طراحى کنیم و آداب معاشرت و حدود رفتارهاى اجتماعى انسان‏ها را مشخص سازیم. برخى از متفکران غربى از جمله کارل ریموند پوپر (متولد 1902 م) در قرن اخیر تا آن‏جا پیش رفتند که رسماً اخلاق منهاى خدا را مطرح نمودند و اعلام داشتند که براى پرورش اخلاقى، انسان‏ها نیازمند اعتقاد به خدا نیستند.

اینک باید ببینیم دیدگاه اسلام در این زمینه چیست و اخلاق دینى به چه معناست و آیا نظام اخلاقى غیر دینى مى‏تواند یک نظام کامل و تمام عیار باشد یا نه و چرا؟

اخلاق دینى‏

گاهى مراد از اخلاق دینى و ارتباط اخلاق با دین این است که اخلاق بدون اعتقادات دینى- یعنى: بدون پذیرش مبدأ و معاد- معنا ندارد. این ارتباط در حقیقت ارتباطى است بین اخلاق و اصول دین. گاهى هم مراد از اخلاق دینى این است که دستورات اخلاقى را باید دین براى ما معیّن نماید و جز از راه وحى نمى ‏توان قواعد اخلاقى را مشخص نمود. طبق تفسیر اول، اخلاق بدون جهان‏بینى دینى ناممکن است، اما طبق تفسیر دوم، اخلاق بدون ایدئولوژى دینى امکان‏ ناپذیر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
نقی سنایی

حسن و قبح ذاتى و عقلى‏

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»[1]

نظریه ‏هاى لذت‏گرایى، سودگرایى، امر الهى و مطابقت با قانون عقل هریک براى تشخیص و تعیین ارزش اخلاقى معیار و ملاکى به دست دادند. اینک مى‏ کوشیم به معیار صحیح در ارزش اخلاقى دست یابیم.

چنانکه در بحث واقع‏ گرایى اخلاقى و نقد نظریه امر الهى اشاره شد، افعال داراى ویژگىِ خوبى و بدى واقعى هستند؛ یعنى در وراى امیال و خواسته‏ هاى ما داراى جنبه‏هاى واقعى (حقیقى) خوبى و بدى مى ‏باشند و مانند آداب و رسوم اجتماعى و تابع قرارداد محض نیستند.

از این‏رو، افعال اخلاقى به لحاظ وجود شناختى، یا در ذات خود داراى صفت «خوب» ى‏اند و به همین دلیل اخلاقى به حساب مى ‏آیند، یا بد هستند و ضد اخلاقى به ‏شمار مى ‏آیند. بنابراین وقتى که در مقام ثبوت و واقع مى‏ گوییم «عدالت خوب است»، معناى آن، این نیست که چون «دلخواه ما است» یا «کارى مورد پسند همگان است»، خوب است؛ بلکه به این معنا است که «بین عدالت ورزیدن و کمال مطلوب» رابطه ضرورى برقرار است».

بنابراین براى انتزاع مفهوم «خوبى»، یک نوع تناسب میان دو حقیقت واقعى و عینى لازم است؛ مثلًا میان کار اختیارى انسان و کمال مطلوب او. در صورتى که آن کار، شخص را به آن کمال مطلوب برساند، خوب است و اگر او را از کمالش دور کند، بد.

در اخلاق، تنها افعال اختیارى انسان محور بحث قرار مى‏ گیرند، که به اوصافى نظیر خوبى یا بدى وصف مى‏ شوند. خوبى و بدى نیز در واقع به معناى منافرت و ملایمت با کمال مطلوب انسان است. اگر بین فعل اختیارى، با کمال مطلوب انسان، رابطه مناسب برقرار باشد، آن کار، خوب و اگر رابطه نامناسب باشد، بد است. البته ممکن است برخى در تشخیص مصداق واقعى کمال مطلوب اشتباه کنند. کسانى که کمال مطلوب را لذت شخصى، سود و ... مى‏دانستند، هریک معیار خاصى را براى تبیین ارزش ذاتى اخلاقى اعمال مطرح نمودند. ما باید تلاش کنیم کمال مطلوب حقیقى انسان را به درستى تشخیص دهیم. تنها از این طریق است که مى‏ توان به معیار درست ارزش‏ گذارى اخلاقى افعال دست یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۴
نقی سنایی

دانشمندان اسلامى در تدوین کتابهاى اخلاق و سیاست و تدبیر منزل سه روش داشته ‏اند:

1- روش مستدل منطقى:

 مباحث علوم مذکور در فوق به طور نظرى طرح می شد و با آوردن یک رشته تعاریف و براهین مطلوب ثابت و آشکار می گشت. مبناى این روش گرچه برهان عقلى و دلایل منطقى است ولى همیشه با واقعیات اجتماع مطابق نمى‏آمد و آراء خردمندان نیز با این روش عقلى اختلاف پیدا می کرد.

کتاب هایى که فارابى و ابن سینا و ابن رشد و مشکویه رازى و خواجه طوسى و قاضى عضد ایجى و جلال الدین دوانى و سلطان العلماء آملى و شمس الدین محمد بن خاتون عاملى در این زمینه نوشته ‏اند به همین روش و مبتنى بر آثار افلاطون و ارسطو و بروسن از فیلسوفان یونان بوده است.

2- روش تجربه اجتماعى و ملاحظه خارجى:

در این شیوه مباحث این علوم آمیخته با کلمات طوال و قصار یا سخنان بلند و کوتاه بزرگان و فرمان روایان و پیران و سالخوردگان و خردمندان آزموده گرم و سرد چشیده و جهان دیده است و رفتار و کردار آنها نقل می گردد و موضوعات در جامه حکایات و افسانه‏ها و قصص پوشیده می شود. اندرزنامه‏ها و پندنامه‏هاى بزرگان و نصایح و وصایا و عهود و مکاتیب و توقیعات و خطابه‏هاى پادشاهان و فرمانروایان غالبا بهمین اسلوب است و در نوشته‏هاى ابن مقفع و جاحظ و ابن قتیبه و آداب- الملوک سرخسى و السعادة و الاسعاد عامرى و جاویدان خرد مشکویه رازى و محاضرات راغب سپاهانى و نثر الدرر ابو سعد منصور بن الحسین آبى کاتب‏ (ش 403 کتابخانه کوپرولو) و نصیحة الملوک غزالى و تحفة الملوک على بن ابى حفص ابن فقیه سپاهانى نیز مطالب بسیارى در همین شیوه گنجانیده شده است.

این روش به واقع نزدیکتر است و در ذهن عموم مردم بهتر جا گرفته است.

3- روش تعبّد و استناد به وحى و الهام و شعور اجتماعى دینى و اتکاى به کتاب هاى آسمانى و سخنان پیامبران و امامان و پیشوایان و رهبران مذاهب و بیان مسائل اخلاقى و سیاسى مندرج در اسناد دینى و پذیرفتن آنها بى‏ چون و چرا و ایمان و گرایش بدان هاست. این روش را مؤمنان و گرایندگان به دین و آئین برتر مى ‏دانند و مى ‏پسندند.


 

(دانش پژوه، محمدتقى، تحفه (در اخلاق و سیاست)، 1جلد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب - تهران، چاپ: اول، 1341. مقدمه، ص 11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۲
نقی سنایی

الف- فهم سخن و تبحر در موضوع
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست
امام علی (ع): اگر دانستن چیزی برتر دشوار گردد، آن دشواری را از نادانی خود به حساب آر چه تو نخست که آفریده شدی نادان بودی سپس دانا گردیدی.
-
اگر در نقد، به وی ژه نقدهای علمی، ناقد در پی بیان درستیها و نادرستیهای یک اندیشه است، طبیعتاً نخستین شرط این کار آن است که آن سخن را به درستی فهمیده باشد.
-
داشتن تبحر و مهارت کافی در موضوع مورد نقد، یک یاز شرایط اخلاقی نقد است.
-
کسی که اندیشه، گفتار یا کردار او مورد نقادی قر ار می گیرد نباید فوراً ناقدر را به به عدم فهم مطالب خود متهم کند.
ب- کنار نهادن حب و بغض
-
تأثیر حب و بغض تا آنجا است که می تواند هنر را عیب و عیب را هنر جلوه دهد. کسی که به قصد مچ گیری، به نقد یک اندیشه یا رفتار می پردازد، قطعاً از درک حقیقت آن عاجر خواهد بود.
-
باید توجه داشت که شخص یا اشخاصی که اندیشه یا رفتار آنان مورد نقد قرار گرفته است، اخلاقاً مجاز نیستند ناقد را به سوء غرض و داشتن حب و بغض نسبت به خودشان متهم کنند.
ج- پرهیز از نقد متقابل
-
یکی دیگر از آفتهای اخلاقی بزرگ در عرصه نقد و نقادی آن است که بسیاری از نویسندگان در پاسخ نقدهای یک ناقد، بدون آنکه به پاسخ گویی نقدها بپردازند، به بررسی آثار ناقد و مطالعه سرگذشت و تاریخچه ناقد پرداخته و می کوشند تا به گونه ای بی عملیها و نادرستیهای او را استخراج کنند.
د- نقد انگیخته به جای انگیزه (به گفته بنگر نه به گوینده)
-
یکی دیگر از بزرگ ترین آفتهای اخلاقی در عرصه نقد، خ لط و انگیزه و انگیخته است. کسی که مورد نقد قرار می گیرد به جای پرداختن به پاسخ نقدهای ناقد به کالبد شکافی نیت و انگیزه او اقدام می کند.
-
امیر مؤمنان علی (ع): "حکمت را از هر کسی که آن را بیان می کند بگیر و به گفته بنگر و به گوینده منگ ر. حکمت گمشده مومن است . پس آن را فراگیر هر چند از منافقان باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۹
نقی سنایی

١- اهمیت و جایگاه
-
بدون تردید یکی از مهمترین نشانه های شکوفایی علم و اندیشه در یک جامعه و همچنین یکی از علائم رشد و بالندگی و پویایی یک ملت، رونق گرفتن مباحثات علمی، تضارب آرا و تبادل افکار است.
رونق مباحثات علمی = شکوفایی علم و اندیشه
-
یکی از پی آمدهای عدم رونق مباحثات علمی، رونق بازار ترجمه است.
-
مهمترین شرط برای نشاط و شکوفایی علم و اندیشه، آزادی است.
-
آزادی اندیشه آزادی هتاکی
-
مهمترین قیود آزادی، قیود اخلاقی است.
-
چگونه می توان با طرح گسترده نظریات علمی و رواج بازار نقد و نقادی در جامعه، سلامت علمی جامعه را نتیجه گرفت؟
زمانی که:
اولاً: موضوعات گفتگو، مفید و ثمر بخش باشند.
ثانیاً: گفتگوها در فضایی مناسب و به شیو ه ای سالم و با مراعات اصول معرفتی و اخلاقی صورت پذیرد.
تفکر انتقادی یا منطق کاربردی
-
یکی از موضوعاتی که در دوران جدید به شدت مورد اهتمام اندیشمندان قرار گرفته است، مباحثی است که تحت عنوان تفکر نقدی مطرح می شود.
-
در تفکر انتقادی یا منطق کاربردی دانشجو با انو اع بسیاری از مغالطه ها آشنا می شود.
-
هدف از آشنایی با تفکر انتقادی، مواجهه با اندیشه های گوناگون به شیوه منطقی در موارد ضروری است.
-
طبیعی است که ارتکاب مغالطه در حالت عادی و معمولی در رد یا دفاع از یک اندیشه، عملی غیر اخلاقی است.
-
باید در کنار آشنایی با مغالط ه با آداب و اصول اخلاقی در مقام ارایه یک اندیشه، به خوبی آشنا شده و از لغزشگاههای بزرگ و سعادت سوز به شدت پرهیز کنیم.
٢- معناشناسی نقد
-
درباره نقد و انتقاد دیدگاههای مختلفی وجود دارد:
الف) نقد و انتقاد صرفاً، به معنای بیان خوبیها و محسنات است و در آن نباید از زشتیها سخنی به میان آورد.
ب) نقد عیب جویی و خرده گیری است.
ج) نظریه معتدل: ارزیابی منصفانه یک چیز است.
-
هدف از نقد و انتقاد چیست؟
-
هدف شناسایی و شناساندن زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۷
نقی سنایی

١- شهرت زدگی
-
یکی از آفات بزرگ پژوهشها و تحقیقات علمی، شهرت زدگی است . بسیاری از افراد به صرف مشهور بودن یک باور یا عقیده یا فرضیه، آن را می پذیرند و آن را مبنای پژوهش خود قرار می دهند.
-
مشهور بودن یک عقیده، هرگز به معنای درست بودن آن نی ست و اکثریت هرگز مساوی با حقانیت نبوده و نیست.
٢- شتاب زدگی
-
یکی دیگر از آفات بزرگ و مخرّب پژوهش، شتاب زدگی است که خود یکی از رذایل اخلاقی هم به حساب می آید.
-
کمترین آفت شتاب زدگی این است که مانع از درک درست موضوع می شود.
-
هرگز نباید توقع داشت که، به هر ق یمتی، در مدت زمان معینی پژوهش را به پایان برسانیم.
٣- دخالت دادن خواسته های شخصی
-
یک پژوهشگر منصف کسی است که اصل بی طرفی را در تحقق مورد توجه قرار دهد. او هرگز نباید به خود اجازه دهد که دیدگاه ها، خواسته ها و اغراض شخصی یا صنفی خود را بر موضوع تحقیق تحمیل کند.
-
نهی از تفسیر به رأی در قرآن، از همین جا ناشی می شود.
٤- انتحال
-
یکی دیگر از آفات بزرگ اخلاقی پژوهش و تألیف، سرقت ادبی یا انتحال است،
که متأسفانه در دانشگاه ها و مراکز علمی ما، به یک معضل تبدیل شده است.
-
معنای دیگر انتحال، عبارت است از خود را به مذ هبی بستن، خود را به مذهبی یا قبیله ای منسوب ساختن، خویشتن را به کسی باز خواندن.

(

آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، احمد حسین شریفی، صص 69 الی 74)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۱۳
نقی سنایی

١- اهمیت و جایگاه
-
اهمیت تحقیق و پژوهش علمی بر کسی پوشیده نیست و یکی از اهداف اصلی آموزش در هر جامعه، پرورش پژوهش گر و محقق است.
-
شاخصه مهم برای ارزیابی میزان موفقیت نظامهای آموزشی چیست؟
-
تعداد پژوهش گرانی است که تربیت کرده و در خدمت جامعه قرار داده است.
رشد علمی در هر جامعه = وجود پژوهشهای جدید و نو است.
پیشرفت و ترقی مادی و معنوی جوامع انسانی= وجود پژوهش و تحقیق است.
چنانچه پژوهش در خدمت زر و زور و تزویر باشد چه آثاری را به دنبال خواهد داشت؟
الف- نابودی حیات آدمیان
ب- تخریب
ج-مفاسد فرهنگی و اخلاقی
٢-  فضایل اخلاقی در پژوهش
الف- تصحیح انگیزه و نیت
تحقیقات معنی دار = تحقیق + انگیزه الهی
مهمترین اصول اخلاقی = نیت و انگیزه
-
وقتی که گفته می شود یک پژوهش گر باید با نیت الهی دست به پژ وهش بزند به این معناست که پژوهشها و تحقیقات او نیز باید در خدمت اهداف الهی و در جهت خدمت به خلق خدا باشد.
ب- توجه به نقش پیش فرضهای ارزشی
-
یکی از مهم ترین مسائل در تحقیق و پژوهش مسأله تأثیر پیش فرضها، فرهنگ، جامعه، ار زشها و امثال آن، در تحقیق است . (مراجعه به دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی، محمد فنایی، ص ٣٣)
-
 هر چند پژوهشها محصول اندیشه یک فرد یا گروه هستند اما در حقیقت اگر نیک بنگریم خواهیم دید که نتیجه و محصول زحمات و پژوهشهای پیشینیان می باشند.
نیوتون: "اگر توانسته ام افق را اندکی دورتر از دیگران بنگرم، بدان سبب است که بر شانه های غولان ایستاده ام."
ج- گزینش مسئله
هر کجا مشکل، جواب آن جا رود       هر کجا کشتی است، آب آنجا رود
-
یکی از مهم ترین گامها و مراحل مقدماتی هر تحقیقی، مسئله گزینی است.
-
انتخاب مسئله از جمله مهم ترین و بنیادی ترین مراحل تحقیق است.
-
انسان بی دغدغه و انسان بی مطالعه و ناآگاه مشکلی را بر سر راه خود نمی بیند تا در اندیشه حل آن برآید.
مولوی:
هم سئوال از علم خیزد هم جواب         همچنان که خار و گل از خاک و آب
-
عمده ترین هدف از پژوهش چیست؟ بر طرف کردن مشکلی از مشاکل علمی و عملی جامعه.
د- شهامت در پژوهش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۱۱
نقی سنایی

1-  انگیزه الهی (اخلاص)
پیامبر اکرم (ص) در حدیث مشهوری فرمودند:
"
من اخلص للّه اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه."
هر کس خوند را چهل روز برای خدا خالص کند، چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری خواهد شد.
-
ماهیت هر عملی با توجه به نیتی که فرد در انجام آن داشته است، مشخص می شود.
-
در اسلام برای ارزش گذاری اخلاقی یک کار، وجود دو عنصر، ضروری است:
الف- حسن فعلی = خوب بودن کار
ب- حسن فاعلی = نیت خوب داشتن درانجام کار
-
کار اخلاقی و ارزشمند از دیدگاه اسلام کاری است که صرفاً برای رضایت خداوند انجام گرفته باشد.
مراتب رضایت الهی:
الف-  بهره مندی از نعمت های الهی

ب-  رهایی از عذاب الهی
ج- خشنودی خداوند نه چیز دیگر.


2- انتخاب استاد شایسته
مدتی می بایدت لب دوختن          وز سخن دانان سخن آموختن

 تا نیاموزد نگوید صد یکی             ور بگوید، حشو گوید بی شکی
-
تأثیر استاد و نوع ارزشها و نگرشها و جهان بینی او در شاگردان، جای هیچ تردیدی ندارد.
استاد شایسته کیست؟ کسی است که:
الف- از تکبر به تواضع دعوت می کند.
ب- از حیله گری به خیرخواهی فرا می خواند.
ج- از جهل به علم می کشاند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۰
نقی سنایی