پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

این روش کاملًا به‏ صورت «خودتربیتى» انجام مى ‏شود. مقصود از نظارت بر خود این است که فرد با هوشیارى و مراقبت کامل نسبت به ارزش‏ هاى اخلاقىِ پذیرفته شده بکوشد رفتارهاى (جوارحى یا جوانحى) منافى با فضایل اخلاقى به حریم او راه نیابند و باعث سستى و زوال ملکات اخلاقى او نگردند.

در مبانى روان ‏شناختى روش نظارت بر خود، دو مرحله قابل تفکیک است: مرحله اول در مورد به‏ کار بستن این روش است که متربى باید از جهت انگیزش، زمینه‏ هاى لازم را داشته باشد.[1] این مرحله باید به کمک روش ‏هاى قبل- خصوصاً روش دعوت به ارزش‏ ها و پرورش نیروى عقلانى- عملى گردد؛ یعنى فرد به این بینش برسد که این ارزش‏ ها و غایات اخلاقى باید در وجود او پایدار بماند و یا رذایل اخلاقى از او محو شوند. مرحله دوم تبیین چگونگى تأثیرگذارى این روش است. واردات و صادرات سازمان روانى به صورت تدریجى شاکله وجودى ما را بنا مى ‏کند، و به زبان روان‏شناسى، درون‏ سازى و برون‏ سازى ما را به یک تعادل‏ جویى سوق مى ‏دهد. بنابراین نظارت بر نوع و چگونگى واردات و صادرات- که شامل نیات و انگیزه‏ هاى ما نیز مى ‏شود- مى ‏تواند در جهت‏ دهى شاکل ه‏اى که محصول آنها است، مؤثر بلکه تعیین‏ کننده باشد.

در الگوى شرطى‏ سازى کنشگر (اسکینر) این روش (به طور تقریبى) تحت عنوان فرآیند «خودگردانى» در سه مرحله بیان مى ‏گردد:[2].

1. مشاهده خود: با دقت به ثبت و ضبط رفتارهاى خود به صورت جزیى و کمّى مى ‏پردازد.

2. خودسنجى: رفتارهاى فعلى با الگوى ایده‏آل از نظر کمیت و کیفیت مقایسه و ارزیابى مى ‏شود.

3. خود تقویتى: به رفتارهایى که هدف را نزدیک‏تر مى ‏کند و با آن سنخیت دارد، پاداش داده مى‏ شود و رفتارهاى مقابل با تقویت منفى و احیاناً تنبیه کنترل مى‏ شوند.

بدین ترتیب با استفاده از پیامدهاى رفتارى (پاداش و تنبیه) یک نظارت و مراقبت دائمى بر خود، به عمل مى‏آورد. شیوه‏هاى دیگرى که اسکینر براى کنترل خویش و ضبط نفس در همین زمینه ارائه مى‏دهد، عبارتند از: تضییق و تسهیل شرایط و وسایل (مثلًا فرد ولخرج، پول کمترى در جیبش بگذارد)، محرومیت، تسلط بر شرایط عاطفى، استفاده از محرک رنج‏آور (مثل ساعت زنگ‏دار) و پرداختن به کار دیگر.

الگوى رفتارگرایى مطابق نظریه اسکینر، نظارت و ارزیابى رفتار را سطحى و کم عمق مدّ نظر دارد؛ اما مى‏توانیم از این الگو و تبیین، براى سطوح عمیق‏تر رفتار و نظارت بر خود استفاده کنیم و به کنترل نیّات، انگیزه‏ها، اهداف و حتى ظرائف رفتار و کردار خود بپردازیم.

در کتب اخلاقى، این روش بسیار مورد توجه بوده و کتب مستقلى نیز بدان پرداخته‏اند.[3] در این کتب، تحت عناوین مراقبه و محاسبه یا مرابطه (مرزبانى) این مبحث آمده است.[4] ابوحامد غزالى مى‏گوید:

... فقط صاحبان بصیرت از میان بندگان مى‏دانند که خداوند مراقب ایشان است و در محاسبه دقت مى‏کند و از ایشان نسبت به امور بسیار جزئى نیز پرس‏وجو مى‏کند. پس ایشان مى‏یابند که راه نجات از این امور چیزى جز لزوم محاسبه و مراقبه درست نیست و این‏که نفس را نسبت به حرکات و لحظاتش مورد بررسى قرار دهند. پس کسى که نفس خود را قبل از حسابرسى روز قیامت، مورد محاسبه قرار دهد، در آن روز حسابش آسان و هنگام سؤال پاسخ‏هایش آماده است و سرانجامش نیکو خواهد بود. و کسى که به محاسبه نفس خود نپردازد، حسرت او دائمى و توقفش در مواقف قیامت طولانى مى‏گردد و پلیدى‏هایش او را به ذلت و خوارى رهنمون مى‏سازد. پس دانسته شد که راهى جز طاعت خداوند نیست و همو فرمان به صبر و مرزبانى داده است: یا أَیّها الّذین امنوا اصْبِروا و صابِروا و رابِطوا ....[5] پس از خودتان مرزبانى کنید: اولًا با مشارطه، بعد با مراقبه، سپس با محاسبه و آنگاه با معاقبه (مجازات کردن) و آنگاه با مجاهده و معاتبه ....[6]

بنابراین از جهت دیگر نیز لزوم نظارت بر اعمال خود معلوم مى‏گردد. با توجه به قطعیت محاسبه اعمال و قرار دادن موازین قسط براى توزین کردار در روز حساب و ثبت و ضبط بر جزئیات آنها در کتاب اعمال ما که هر کس بالعیان مى‏بیند، تردیدى در لزوم محاسبه و نظارت بر اعمال باقى نمى‏ماند و خداوند کریم‏تر از آن است که دوبار از بندگانش حساب بخواهد.

آیات قرآن در این زمینه بسیار گویا است:

و ترازوهاى عدل و داد را در روز رستاخیز مى‏نهیم، پس هیچ‏کس [در] چیزى ستم نمى‏بیند، و اگر [عملْ‏] هم‏وزن دانه خردلى باشد آن را مى‏آوریم و کافى است که ما حسابرس باشیم.[7]

و کارنامه [عمل شما در میان‏] نهاده مى‏شود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مى‏بینى، و مى‏گویند: «اى واى بر ما، این چه کارنامه‏اى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را فرونگذاشته، جز این‏که همه را به حساب آورده است». و آنچه را انجام داده‏اند حاضر یابند، و پروردگار تو به هیچ‏کس ستم روا نمى‏دارد.[8]

شیوه‏هاى نظارت بر خود به ترتیب عبارتند از:

الف. توبه (نوسازى خویشتن): در روش نظارت بر خود، هر گاه انسان به خود نظر مى‏افکند، معمولًا صحیفه اعمال خود را آلوده و مشوب به رذایل اخلاقى مى‏بیند. در این حال اگر راهى و روزنه‏اى براى پالایش و جداشدن از بدى‏ها نباشد، انسان در سراشیبى سیه‏روزى و شقاوت کامل قرار مى‏گیرد و به سمت نومیدى و غرقه شدن در مرداب رذایل فرو مى‏رود.

افزون بر این، از جنبه روحى و روانى گناه و خطا در انسان حالتى پدید مى‏آورد که اگر زایل نشود، آمادگى بیشترى براى ارتکاب خلاف در فرصت‏هاى آینده خواهد داشت. از این‏رو توجه به ریشه‏هاى ناخودآگاه اعمال از جهت بعد انگیزشى و انتخاب‏هاى بعدى ضرورت دارد. چنان‏که پیامبراکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

هنگامى‏که از فردْ گناهى سر مى‏زند، در قلب او نقطه سیاهى ایجاد مى‏شود؛ پس اگر توبه‏ کرد محو مى‏گردد و اگر ادامه داد، سیاهى تمام قلب او را فرا مى‏گیرد و راه رستگارى مسدود مى‏گردد.[9]

نکته دیگر این است که «گناه» یک مفهوم چند وجهى است: احساس نافرمانى و بى‏وفایى، صدمه زدن به خویشتن و خراشیدن روح، و مستحق مجازات بودن. اگر این احساس گناه بر روح انسان غالب شود و تداوم یابد، زمینه‏ساز افسردگى روانى خواهد بود و انسان را از هرگونه بازسازى معنوى خویش و حرکت به‏سوى کسب فضایل اخلاقى باز مى‏دارد.

بنابراین توبه به معناى بازگشت دوباره براى نوسازى خویشتن است و شخصیتى نو، مصمم، متحول و امیدوار به رحمت خدا با صحیفه‏اى صاف و روشن براى تجدید اعمال بنا مى‏کند و این توبه در حقیقت همان لطف و رحمت خداوند است. به فرموده امام‏صادق علیه السلام: «توبه ریسمان الهى و عنایت ربوبى است. پس بندگان بر مداومت توبه بکوشند و هر گروهى را توبه خاص است ....»[10]

توبه در حقیقت پیش‏شرط و مقدمه نظارت بر خود است. امام على علیه السلام مى‏فرمایند: «به جهاد با نفس خود اقدام کن و توبه را مقدم دار تا به مقام طاعت پروردگارت نایل شوى.»[11]

مقصود از توبه در این‏جا بازگشت از راه خطا و عمل خلاف، همراه با حسرت و ندامت است. آتش حسرت و ندامت است که پاکسازى از رذایل اخلاقى را ممکن مى‏سازد و سوز و گداز است که طعم مغفرت را در کام انسان شیرین مى‏کند و احساس طهارت و طراوت را در کام انسان پدید مى‏آورد. براى هر شروعى و هر گامى در تربیت خود توبه لازم است، تا آن احساس عزّت و کرامت انسانى بازگردد؛ «خودپنداره» ارزشمند خویشتن را مشاهده نماید و آماده تربیت اخلاقى گردد.

اشجار گناهان را در مقابل دل و دیده خویش قرار مى‏دهند و با آب ندامت آبیاریش مى‏کنند؛ پس میوه سلامت و رضا و کرامت را دریافت مى‏نمایند.[12]

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

هنگامى‏که بنده‏اى توبه واقعى (نصوح) مى‏کند، محبوب خدا مى‏شود. پس خداوند در دنیا و آخرت گناه او را مى‏پوشاند ... دو فرشته‏اى را که نامه اعمالش را ثبت مى‏کنند به فراموشى مى‏اندازد و به اعضا و جوارحش فرمان مى‏دهد گناهانش را مخفى بدارید و به قسمت‏هاى مختلف زمین مى‏گوید آن گناهانى که بر روى تو انجام گرفته نادیده بگیر. پس ملاقات مى‏کند خداوند را در حالى‏که هیچ چیزى وجود ندارد که بر گناهان او شهادت دهد.[13]

امام على علیه السلام بیان مى‏کند که «توبه دل‏ها را پاک مى‏کند و گناهان را مى‏شوید.»[14] امام خمینى (ره) نیز در مورد توبه بیان مى‏دارد:

توبه عبارت است از رجوع از طبیعت به‏سوى روحانیت نفس، بعد از آنکه به‏واسطه معاصى و کدورت نافرمانى نور فطرت و روحانیتْ محجوب به ظلمت طبیعت شده و تفصیل این اجمال این است که نفس در بدو فطرت خالى از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت است؛ چنان‏که خالى از مقابلات آنها نیز هست. گویى صفحه‏اى است خالى از مطلق نقوش، نه داراى کمالات روحانى و نه متصف به اضداد آن است. ولى نورِ استعداد و لیاقت براى حصول هر مقامى در او ودیعه گذاشته شده است و فطرت او بر استقامت و خمیره او مخمّر به انوار ذاتیه است و چون ارتکاب معاصى کند به واسطه آن در دل او کدورتى حاصل شود و هر چه معاصى بیشتر شود، کدورت و ظلمت افزون گردد، تا آنکه یک‏سره قلبْ تاریک و ظلمانى شود و نور فطرت خاموش گردد و به شقاوت ابدى رسد. اگر در بین این حالات، قبل از فراگرفتن ظلمت تمام صفحه قلب را، از خواب غفلت بیدار شود و پس از منزل‏ یقظه‏ به‏منزل‏ توبه‏ وارد شود و حظوظ این منزل را با شرایطى که ذکر مى‏شود استیفا کرد، از حالات ظلمانیه و کدورات طبیعیه برگشت مى‏نماید به حال نور فطرت اصلى و روحانیت ذاتیه خود. گویى صفحه‏اى مى‏شود باز خالى از کمالات و اضداد آن. چنان‏که در حدیث شریف مشهود است:

التائب من الذنب کمن لا ذنب له ....[15]

براى این‏که انسان اقدام به توبه کند و نومیدى بر او غلبه نکند، باید آیات دعوت به توبه را پى‏درپى بخواند و بداند که دامنه رحمت و مغفرت خداوند بسیار وسیع و گسترده است:

و توبوا الى اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تفلحون.[16]

قل یا عبادى الّذین أَسرفوا على أَنفسِهم لا تقنطوا من رح مة الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعاً، إِنّه هو الغفور الرحیم.[17]

یا أَیّها الذین امنوا توبوا إِلى الله توبةً نصوحاً عسى ربُّکم أَن یکفّر عنکم سیّئاتکم.[18]

به این سخنان هم گوشِ جان دهیم:

... جبران معاصى در آن عالم، فرضاً که اهل نجات و عاقبت امرش سعادت باشد، کار سهلى نیست. فشارها و زحمت‏ها و سوختن‏هایى در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم‏الراحمین گردد. پس اى عزیز! هر چه زودتر دامن همت به کمر زن و عزم را محکم واراده را قوى کن و از گناهان، تا در سنّ جوانى هستى یا در حیات دنیایى مى‏باشى، توبه کن و مگذار فرصت خداداد از دست برود و به تسویلات شیطانى و مکاید نفس امّاره اعتنا نکن.[19]

سحره فرعون با یک اقدام شجاعانه توبه کردند و به مقام مقربان درگاه الهى دست یافتند.

ابراهیم ادهم، فضیل عیاض، حربن یزید ریاحى، جابر جعفى و بودا نمونه‏هاى بارز متحولان واقعى هستند.

پس از انجام توبه، براى استحکام آن و بازنگشتن به رفتار گذشته، باید یادآورى‏هاى زیر را هماره در یاد داشته باشیم:

- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: «توبه از گناه آن است که دیگر به آن بازگشت نکند.»[20]

- «توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى و جهالت مرتکب گناه مى‏شوند؛ سپس به‏زودى توبه مى‏کنند؛ اینانند که خدا توبه‏شان را مى‏پذیرد، و خداوند داناى حکیم است.»[21]

- «آنان که چون کار زشتى کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد مى‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏خواهند- و چه کسى جز خدا گناهان را مى‏آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده‏اند، با آنکه مى‏دانند [گناه است‏]، پافشارى نمى‏کنند.»[22]

- اصلاح و تغییر در همه زمینه‏هاى مربوط: «... مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که در نتیجه، آنان با مؤمنان خواهند بود و به‏زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید.»[23]

- خود را در محضر خداوند ببینند و بدانند که عمل آنان را مى‏بیند:

مردى حبشى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت اى رسول‏خدا، من عمل ناپسندى را مرتکب شده‏ام، آیا توبه‏اى براى من هست؟ فرمود: «بلى». پس رفت و اندکى بعد بازگشت و گفت: اى رسول‏خدا، آیا در آن هنگام خداوند مرا دیده است؟ فرمود: «بلى». پس آن مرد حبشى چنان صیحه‏اى زد که روح از بدنش خارج شد.[24]

نکته آخر: پس از توبه، براى شروع نظارت و خودگردانى، باید با خود عهد بندد و مشارطه کند:

مشارطه آن است که در اول روز مثلًا با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است که یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل و انسان مى‏تواند به آسانى از عهده برآید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما و ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند، ولى این از تلبیسات آن ملعون است. او را از روى واقع و قلب لعن کن و اوهام باطله را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن‏وقت تصدیق خواهى کرد.[25]

این مشارطه و معاهده مى‏تواند به صورت کلى با اعضاى هفت گانه (چشم، گوش، زبان، شکم، دامن، دست و پا) باشد. یا این‏که در باره یک صفت یا رفتار خاص اخلاقى که انسان به آن مبتلا است، باشد. بهتر است این مشارطه در اول روز انجام گیرد. ملا مهدى نراقى تمثیل زیبایى در این زمینه دارد:

بدان که عقل به مانند تاجرى است در مسیر آخرت که سرمایه‏اش عمر است و با کمک‏ نفس آن را به‏کار مى‏گیرد. بنابراین نفس به‏مانند شریک عقل است که در مال او به تجارت مى‏پردازد و سود این تجارت به‏دست آوردن اخلاق فاضله و اعمال صالح است که انسان را به‏سوى سعادت و نعمت ابدى رهنمون شود. ضرر آن در صورتى است که گناهان و خطاها از او سر زند که منتهى به عذاب دردناک دوزخ گردد ... و مدت این تجارت، طول عمر است.

همان‏طورى که تاجر با شریکش در ابتدا مشارطه و معاهده مى‏بندد و بعد مراقب او خواهد بود و در آخر هم به محاسبه با او مى‏پردازد و اگر با خیانت و ضرر و تضییعِ سرمایه مواجه شود، به مؤاخذه و معاقبه او مى‏پردازد و چه بسا از او غرامت مى‏طلبد، همچنین عقل در مشارکت خود با نفس باید این امور را رعایت کند.[26]

ب. مراقبه: امام خمینى (ره) در توضیح آن مى‏فرماید:

... چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم به عمل کردن به آن بدانى و اگر خدایى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است بدان که این از شیطان و جنود او است که مى‏خواهند تو را از شرطى که کردى باز دارند. به آنها لعنت کن و از شرّ آنان به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به‏شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولى نعمت‏هاى من، سال‏هاى دراز است به‏من نعمت داده‏اند، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و لطف‏هایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها برنمى‏آیم؛ سزاوار نیست یک شرط جزئى را وفا نکنم ... این مراقبه با هیچ‏یک از کارهاى تو از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیر آنها منافات ندارد و به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است ....[27]

امام على علیه السلام: «شایسته است انسان، حاکم بر نفس خود، مراقب قلب و نگهدارنده زبانش باشد.»[28]

امام حسین علیه السلام فرمود:

سه چیز اگر در هر مؤمن باشد، در پناه خداوند است ... [سوم آنکه‏] از نفس خود حساب کشد و دست و پایش حرکت نکند مگر آنکه بداند در مسیر اطاعت خداوند گام نهاده یا در طریق عصیان او است و این‏که برادرش را بر عیبى ملامت نکند، مگر آنکه خودش تارک آن باشد.[29]

امام صادق علیه السلام بیان مى‏دارد:

آفرین بر بنده‏اى که به مجاهده با نفس خود به‏پا خیزد. کسى که سربازان هواى نفس را مغلوب سازد، به رضاى خداوند راه یافته است و کسى که عقلش با تلاش بر نفس اماره غلبه کند و با خضوع و خاکسارى به خدمت نایل شود، به رستگارى عظیم دست یافته است. هیچ حجابى میان بنده و خداى متعال تاریک‏تر و وحشتناک‏تر از نفس و هواى نفس نیست و هیچ سلاحى براى مقابله با آن، برّنده‏تر از نیاز به درگاه خداوند و خشوع براى او و گرسنگى و تشنگى در روز، و شب زنده‏دارى نیست. پس اگر در راه مجاهده بمیرد، به شهادت نایل مى‏گردد و اگر زندگى کند و استقامت ورزد، سرانجام به «رضوان اکبر» مى‏رسد، خداوند عزّ و جلّ مى‏فرماید: «و الّذین جاهدوا فینا لنهْدینّهم سُبلنا، و إِنّ الله لمع المحسنین».[30]

بنابراین مراقبه به‏معناى حضور فعّال شخص، هنگام عمل هر یک از اعضاى هفت‏گانه است: قبل از عمل با فکر و تأمل نسبت به انگیزه و نیت خود مراقبت داشته باشد؛ هنگام عمل مراقبت کند مبادا خلاف ارزش‏هاى اخلاقى و تعالیم الهى، عملى از او سر زند و پس از عمل نیز مراقبت کند که با پیامدهاى خاصى- مانند ریا، منّت، اذیت و غیر آن- عمل صادر شده را ضایع نکند. در این‏جا اگر صفت اخلاقى خاصى مورد نظر او است مى‏تواند مراقبه را بر همان صفت و اعمال مناسب با آن متمرکز کند. از این‏رو مرحله اساسى در نظارت بر خود، همین مراقبه است.

نکته مهم در مراقبه این است که در ابتداى امر نباید خیلى بر خود سخت بگیرد و به جزئیات و ظرایف عمل نیز بپردازد. این رویه موجب مى‏گردد که صعوبت آن وى را از این مجاهده بزرگ باز دارد. در ابتداى کار باید تنها به حلال و حرام از خود حساسیت نشان دهد و یا نسبت به یک رذیله اخلاقى، خود را محاسبه کند؛ تا در مراحل بعد به خلوص نیت و مراتب بالاتر مراقبه نیز بپردازد.

باید توجه داشت که مراقبه بدون پشتوانه ایمان به خداوند، بسیار دشوار و مشکل است.

باور و اعتقاد به حضور ناظر بصیر است که مراقبه را آسان مى‏کند و این امر با پرورش ایمان حاصل مى‏گردد.

ج. محاسبه: یعنى زمانى را در نظر بگیرد (بهتر است پیش از خواب باشد) و به ارزیابى و حساب‏رسى اعمال روز بپردازد. اگر این محاسبه انجام نگیرد، مراقبه و نظارت بر خود در روزهاى آینده عملًا ممکن نخواهد بود.

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا دارید؛ و هر کسى باید بنگرد که براى فردا [ى خود] از پیش چه فرستاده است.[31]

اگر آنچه در دل‏هاى خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را بدان محاسبه مى‏کند.[32]

در صحف ابراهیم چنین آمده است که انسان عاقل تا زمانى که عقل بر او حاکم است باید چهار وقت براى خودش قرار دهد ... و ساعتى را هم براى محاسبه نفس خود قرار دهد.[33]

نفس خودتان را با محاسبه مهار کنید و با مخالفت با او مالک آن شوید.[34]

نفس خود را محاسبه کنید، قبل از آنکه به حساب‏رسى برسید و خود را سبک و سنگین کنید قبل از آنکه به وزن آن رسیدگى کنند و براى عرضه اعمال خود آماده گردید.[35]

سزاوار است انسانِ عاقل، بدى‏هایش را از جهت دین، اعتقاد، اخلاق و ادب نزد خودش حساب کند، پس آنها را در سینه یا در کاغذى جمع کند و نگه دارد و به اصلاح آنها بپردازد.[36]

شیوه محاسبه به این صورت است که از ابتداى روز شروع مى‏کند و با بررسى اعمالى که از او سرزده به ارزیابى آنها مى‏پردازد: آیا مطابق معیارهاى اخلاقى و ارزشى بوده‏اند؟ آیا رضایت خداوند در آنها وجود داشته است؟ و .... از امیرمؤمنان علیه السلام سؤال شد: چگونه فرد نفس خود را محاسبه کند؟ فرمود:

هنگامى که صبح برمى‏خیزد تا هنگام عصر، به خود رجوع کند و بگوید: اى نفس! امروز، روزى بود که بر تو گذشت و هیچ‏گاه باز نمى‏گردد و خداوند در مورد آن از تو بازخواست مى‏کند که چگونه آن را صرف کردى و چه عملى در آن انجام دادى. آیا مشغول یاد خدا و سپاس او بودى؟ آیا حق برادر مؤمنت را ادا کردى؟ آیا گرفتارى او را رفع کردى؟ آیا در غیاب او خانواده‏اش را سرپرستى کردى؟ آیا پس از مرگ نسبت به بازماندگانش مهربان بودى؟ آیا با استفاده از موقعیت خود از غیبت برادر مؤمن ممانعت کردى؟ و آیا مسلمانى را یارى کردى؟ در این روز چه کردى؟ پس به‏خاطر آورد آنچه از او سرزده است: اگر کارهاى خیر و خوب بوده، حمد و سپاس خداوند به‏جاى آورد و او را بر این توفیق، بزرگ شمارد. اگر گناه و کوتاهى از او سرزده، از خداوند طلب آمرزش کند و عزم بر ترک و بازگشت کند ....[37]

محاسبه نفس آثار و ثمرات بسیارى در تربیت اخلاقى دارد که وقوف بر عیوب و صفات ناپسند خویشتن و سبک‏بار شدن از گناهان و فراهم شدن زمینه اصلاح و سعادت شمارى از آنها است.

همچنین نباید از یاد برد که محاسبه اگر کمى سخت به نظر آید، باید با مجاهده بر آن غلبه کنیم و به ثمرات آن بیندیشیم. پس از مدت اندکى به صورت خودکار در طول روز این مراقبه و محاسبه انجام مى‏گیرد و براى شب کار چندانى نمى‏ماند. امام موسى‏بن‏جعفر علیه السلام فرموده‏اند:

از ما نیست کسى که هر روز به محاسبه خود نپردازد. پس اگر کار خوبى کرده از خدا طلب زیادت کند و او را حمد نماید و اگر کار ناپسندى کرده، از خداوند آمرزش طلب کند و به سوى او توبه نماید.[38]

د. معاقبه: پس از محاسبه، مطابق قانون تقویت (شرطى‏سازى کنشگر) در مواردى که اعمال انجام شده با معیارهاى اخلاقى موافق بوده باید یک پاداشى براى آن در نظر بگیرد (مثلًا تفریح و گردش مناسب، غذاى خوب و ...) و اگر خلاف آن بوده باید مجازاتى مناسب و متوازن در نظر بگیرد؛ مثل این‏که در ابتدا به سرزنش و ملامت خود بپردازد و در مراتب بعد اعمال مشقت‏آمیزى را بر خود تحمیل کند؛ مثلًا روزه بگیرد یا خود را موقتاً از بعضى مواهب و لذایذ محروم نماید. در این موارد مى‏توان تشابه با عمل خلاف را هم لحاظ کرد؛ مثلًا در مورد عدم مراعات نسبت به غذاى حرام، به خود گرسنگى دهد، در مورد نگاه به نامحرم‏ چشم خود را از دیدن بعضى امور محبوب و دوست‏داشتنى‏اش (مثلًا دیدن یک فیلم جذاب) محروم کند، اگر مربوط به زبان باشد آن را با سکوت مجازات کند و اگر کسى را رنجانده است، نزد او برود و با عذرخواهى نفس خود را خوار کند و ....

باید مجازات و معاقبه را که جهاد اکبر است جدّى بگیریم و الّا براى انسان اعمال خلاف و رذایل اخلاقى سهل مى‏گردد و با آنها مأنوس مى‏شود؛ در حدّى که ترک آنها صعب و دشوار گردد. امام على علیه السلام فرمود:

بالاترین جهاد، مبارزه با هواى نفسانى و بازداشتن آن از لذایذ دنیا است.[39]

بدانید که جهاد اکبر، مبارزه با هواهاى نفسانى است. پس به این جهاد اشتغال ورزید تا به فوز سعادت برسید.[40]

تذکر دو نکته در آخر لازم است: نخست آنکه در بحث نظارت بر خود، بین آداب و رسوم (عادات عرفى) و اصول و افعال اخلاقى باید تفاوت گذاشت: اولى کلیت نداشته مراعات آن همیشه لازم نیست؛ برخلاف دیگرى. دوم آنکه استفاده از شیوه‏هاى تقویت اراده (مشروع) در موفقیت نظارت بر خود بسیار مؤثر است‏[41]

اخلاق اسلامى (دیلمى، احمد) ؛ صص 223 الی 234

 

 



[1] ( 1). معادل مقام« یقظه»( بیدارى) در کتب اخلاقى

[2] ( 2). 1.. 301، 401

[3] ( 1). از جمله محاسبة النفس از سید بن طاووس و محاسبة النفس از کفعمى

[4] ( 2). در شیوه تربیت اخلاقى، عرفاى شیعه در 200 ساله اخیر( مانند ملاحسینقلى همدانى، میرزا على آقا قاضى، مرحوم‏بهارى همدانى، حاج میرزا جواد تبریزى، تا مرحوم علامه طباطبایى و امام خمینى) بر روش نظارت بر خود( مراقبه و محاسبه) بسیار تأکید داشته و اساس سلوک خود قرار داده‏اند

[5] ( 1). سوره آل‏عمران، آیه 200

[6] ( 2). احیاءالعلوم، ج 4، ص 417 و 418

[7] ( 3). سوره انبیاء، آیه 47

[8] ( 4). سوره کهف، آیه 49

[9] ( 1). اذا اذنب الرجل خرج فى قلبه نکتة سوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتى تغلب على قلبه فلا یفلح بعدها ابداً.( کافى، ج 2، ص 271)

[10] ( 2). مصباح الشریعه، ص 97

[11] ( 3). غررالحکم

[12] ( 4). بحار، ج 78، ص 72

[13] ( 1). کافى، ج 2، ص 423

[14] ( 2). التوبه تطهّر القلوب و یغسل الذنوب.( غررالحکم، فصل 5، ص 195)

[15] ( 3). چهل حدیث، ص 231 و 232

[16] ( 4). سوره نور، آیه 31

[17] ( 1). سوره زمر، آیه 53

[18] ( 2). سوره تحریم، آیه 8

[19] ( 3). چهل حدیث، ص 233 و 234

[20] ( 4). نهج‏الفصاحه، ح 1211

[21] ( 5). سوره نساء، آیه 17

[22] ( 6). سوره آل عمران، آیه 135

[23] ( 1). سوره نساء، آیه 146

[24] ( 2). ر. ک: ابوحامد غزالى: احیاءالعلوم، ج 4، ص 15

[25] ( 3). چهل حدیث، ص 8

[26] ( 1). جامع السعادات، ج 3، ص 93

[27] ( 2). چهل حدیث، ص 8 و 9

[28] ( 3). غررالحکم

[29] ( 1). بحار، ج 78، ص 141

[30] ( 2).( سوره عنکبوت، آیه 69). رک: محجة البیضاء، ج 8، ص 170

[31] ( 1). سوره حشر، آیه 18

[32] ( 2). سوره بقره، آیه 284

[33] ( 3). بحار، ج 77، ص 71

[34] ( 4). غررالحکم

[35] ( 5). بحار، ج 70، ص 73

[36] ( 6). همان، ج 78، ص 6

[37] ( 1). همان، ج 70، ص 70

[38] ( 2). همان، ص 72

[39] ( 1). غررالحکم، فصل 1، ص 142

[40] ( 2). همان، فصل 7، ص 226

[41] دیلمى، احمد، اخلاق اسلامى (دیلمى، احمد)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: دوم، 1380.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۸
نقی سنایی

نظرات  (۱)

سلام و تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی