پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

ایمان یک حالت قلبى و فرآیند روانى است که جهت‏ گیرى آن در افکار، احساسات و اعمال آشکار مى ‏شود: امام باقر علیه السلام:

الایمان ما کان فى القلب و الاسلام ما علیه التناکح و التوارث.[1]

پیامبراکرم صلى الله علیه و آله:

الایمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول.[2]

با ایمان به خداوند متعال، روز باز پسین و فرشتگان یا مأموران تدبیر عالم- که همگى در ایمان به غیب خلاصه مى ‏شود- ابعاد شناختى، عاطفى، اجتماعى و اخلاقى فرد تغییر مى‏ کند و نگرش او در محدوده محاسبات فیزیکى، کمّى و سودجویانه نمى ‏گنجد؛ بلکه این جهت‏ گیرى و جهان‏بینى انگیزه ‏اى براى شکوفایى استعدادهاى درونى او مى‏ گردد و گسترش وجودى او را در امتداد کمال مطلق محقق مى‏ گرداند. احساس حضور در محضر وجودى‏

مقدّس با علم بیکران و قدرت بى‏پایان، عامل مهمى در تربیت و کنترل اخلاقى انسان خواهد بود. بنابراین پرورش ایمان در سراسر وجود انسان با اهرم‏هاى بسیارى که در اختیار دارد، تربیت اخلاقى را تسهیل مى‏کند؛ بلکه خود، آفریننده مکارم اخلاق در وجود انسان است.

الکسیس کارل، رابطه ایمان مذهبى و بعد اخلاقى انسان را این‏گونه ترسیم مى‏کند:

فعالیت‏هاى اخلاقى و مذهبى عملًا با یکدیگر بستگى دارند. احساس اخلاقى، پس از مرگِ احساسِ عرفانى دیرى نمى‏پاید. انسان در ساختن یک سیستم اخلاقى مستقل از مذهب آن‏چنان که سقراط مى‏خواست موفق نشده است. اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشته‏اند، معمولًا از فساد و زوال مصون نخواهند ماند. این از آن جهت است که متمدنین بى‏ایمان نیز همچون مردم دیندار وظیفه دارند که به مسئله رشد همه فعالیت‏هاى باطنى و درونى خود که لازمه یک وجود انسانى است، دلبستگى پیدا کنند.[3]

علامه طباطبائى (ره) در توضیح شیوه‏ هاى اخلاقى، سه مسلک را از یکدیگر متمایز مى ‏کند و مى ‏فرماید:

مسلک اول تهذیب از طریق غایات صالح دنیوى است که همان مسلک عقلى فلاسفه یونان است. مسلک دوم تهذیب از طریق غایات اخروى است؛ مانند حور و قصور، بهشت و دوزخ و ... که آیات قرآن در این زمینه بسیار است و شیوه تربیتى انبیاى الهى نیز بر همین منوال بوده است.

مسلک سوم که مخصوص قرآن کریم است به نوعى با پرورش ایمان و استفاده از معارف الهى، ریشه رذایل اخلاقى را از بین مى‏برد ... هر عملى که انسان انجام مى‏دهد، هدف و غایتش یا به‏دست آوردن عزّتى در آن مطلوب است و یا قدرتى است که از آن مى‏ترسد و حذر مى‏کند. لکن خداوند سبحان مى‏فرماید: إِنّ‏العزّة لله جمیعاً.[4] و مى‏فرماید: أَنّ‏القوّة للّه‏ جمیعاً.[5]

اگر این معرفت- و باور- محقّق شود، زمینه‏اى براى ریا و سُمعه، ترس از غیر خدا، امید به جز خداوند، اتکال به غیر او و ... باقى نمى‏ماند. این دو جمله هر گاه براى انسان معلوم گردد- در حدّ باور قلبى- هر رذیله اخلاقى را از انسان پاک مى‏کند- صفت باشد یا فعل- و انسان را به فضایل اخلاقى مقابل آن مثل تقواى الهى، عزّتمندى به خداوند، کبریایى، استغنا، هیبت ربانى و غیره آراسته مى‏کند ....[6]

ایمان به وحدانیت خداوند، جهان‏بینى توحیدى انسان را تنظیم مى‏کند و انسجام مى‏بخشد. انگیزه‏ها، اندیشه‏ها، اهداف، عواطف، عادات و افعال، همگى براى تحقّق هدف واحدى که حاکمیت اللّه و رضاى او است همگرایى مى‏یابند و از این‏رو آمال و اهداف دنیوى، نفسانى و شیطانى از آن‏جا که غیر خدا است و اسباب تشتت و تنازع و حقد و حسد و رذایل اخلاقى دیگر است، کمرنگ مى‏گردند.

حضور پر احتشام خداوند و فرشتگان رقیب و عتید و اعتقاد به یوم الحساب، مراقبت و کنترل اخلاقى را براى انسان آسان مى‏کند و هرچه قدرت ایمان بیشتر باشد احساسِ حضور، بیشتر خواهد بود و تربیت اخلاقى آسان‏تر: «... خداوند همواره بر شما نگهبان است.»[7] «آدمى هیچ سخنى را به لفظ در نمى‏آورد، مگر این‏که مراقبى آماده نزد او آن را ضبط مى‏کند.»[8]

امام على علیه السلام: «خداوند براى هر عملى، ثواب و براى هر چیزى حسابى قرار داده است.»[9]

در شیوه علماى اخلاق- خصوصاً از زمان غزالى به بعد- این روش بسیار مورد عنایت بوده است و بخش قابل توجهى از کتب اخلاقى (مستقیم یا غیرمستقیم) به آن اختصاص یافته است.

افزون بر اینها، از آن‏جا که اصلاح و تهذیب اخلاق مردم از اهداف اصلى بعثت انبیا بوده است‏

(بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق)

و پیام‏ها و مواعظ اخلاقى در تعالیم انبیا بخش معظّم سیره و سلوک آنها است، لزومى به تفصیل در موضوع اثبات رابطه میان پرورش ایمان و تربیت اخلاقى نیست. احادیث زیر براى وضوح مطلب کافى است:

پیامبراکرم صلى الله علیه و آله: «ایمان موجب دورى از امور حرام و پاکى از مطامع دنیوى است.»[10] «ایمان چیزى جز بردبارى و بخشندگى نیست.»[11]

امام على علیه السلام: «ایمان درختى است که ریشه آن یقین، شاخه‏اش تقوا، شکوفه‏اش حیا و میوه‏اش‏ سخاوت است.»[12] «راستگویى به منزله سر براى ایمان است.»[13]

امام على علیه السلام: «مؤمن شادمانى‏اش در صورت و اندوهش در دل است. سینه‏اى گشاده و نفسى فروتن دارد. بالانشینى را کراهت دارد ... سکوتش طولانى و اوقاتش مشغول است، شاکر و شکیبا است و ....»[14]

پیامبراکرم صلى الله علیه و آله: «کامل‏ترین شما از جهت ایمان، کسى است که اخلاق نیکوترى داشته باشد.»[15]

ویکتور فرانکل روان‏پزشک و صاحب مکتب معنادرمانى، ایمان مذهبى را یکى از عناصر مهم در حفظ ارزش‏هاى اخلاقى افراد در اردوگاه‏هاى کار اجبارى مى‏داند. در ابتدا، فضاى اردوگاه‏ها را چنین توصیف مى‏کند:

... روزى پلیسى که در اردوگاه‏هاى ما کار مى‏کرد، به من گفت در اردوگاه دنبال تکه‏اى از گوشت مردار انسانى مى‏گردد. سرانجام آن را در کاسه‏اى روى آتش یافته بود ... آدم‏خوارى اردوگاه ما را فراگرفته بود.[16]

... ما که در اردوگاه اسیران زیسته‏ایم، مردانى را به‏یاد مى‏آوریم که کلبه به کلبه مى‏رفتند و به زندانیان دیگر دلدارى مى‏دادند و حتى آخرین تکه نان خود را به آنان مى‏بخشیدند ...[17] انسان هرگز به‏سوى رفتار اخلاقى کشانده نمى‏شود، بلکه تصمیم مى‏گیرد که اخلاقى رفتار کند. او این کار را براى ارضاى گرایش اخلاقى و یا آسودگى وجدان انجام نمى‏دهد، بلکه به‏خاطر دلیل و علتى که به آن پاى‏بند است، به‏خاطر کسى که دوستش دارد و یا به‏خاطر خداى خویش انجام مى‏دهد ... من فکر مى‏کنم همه افراد مقدس منظورى جز خدمت به خدایشان نداشتند و تصور نمى‏کنم هرگز مقدس شدن، هدفِ اصلى آنها بوده است؛ چه اگر چنین بود کمال‏گرایى را بر مى‏گزیدند.[18]

وى با استناد به جمله نیچه که گفته بود: «کسى که چرایى زندگى را یافته است با هر چگونگى خواهد ساخت» مى‏گوید:

در اردوگاه کار اجبارى نازى‏ها، این نکته به خوبى به اثبات رسید که همه کسانى که تصور مى‏کردند کار و وظیفه‏اى در انتظار شان است (در قبال معنایى که به آن معتقد بودند) شانس بیشترى براى زنده ماندن داشتند. (این نکته بعدها توسط متخصصین آمریکایى در ژاپن و کره به اثبات رسید).[19]

ویلیام جیمز روان‏شناس بزرگ آمریکایى نیز بُعد اخلاقى ایمان دینى را از قول امرسون این‏گونه به تصویر مى‏کشد:

... در روح آدمى عدالتى وجود دارد که کیفر و پاداش آن بى‏معطلى و قطعى است. کسى که پلیدى و زشتى را از خود به در کند، پاکى و خوبى را در بر کرده است و کسى که قبلًا مردِ قلباً درستى باشد، در قلب او خداوند جاى دارد. با این عدالت و درستى که این مرد در قلب خود دارد، خداى ازل و ابد، خداى بزرگ را در قلب دارد.

اگر کسى نیرنگ بزند و خدعه به کار برد، او خود را گول زده و خود را نشناخته است. باطن هر کس همیشه به خوبى شناخته مى‏شود، هیچ‏وقت دزد، ثروتمند نمى‏شود و کسى که به فقرا کمک مى‏کند، هیچ‏گاه بى‏چیز نمى‏گردد.

قتل از پشت دیوارهاى سنگى صدا در مى‏آورد.

کوچک‏ترین ذره‏اى از دروغ و غش که در چیزى باشد، مثلًا شائبه خودخواهى، وسوسه، تظاهر و ریا، نتیجه کار شما را فاسد خواهد کرد. اما اگر راستگویى کنید همه چیز و همه کس جاندار و بى‏جان شاهد صداقت شما خواهد بود ...

عشق، عدالت، محبت، خوش‏خُلقى و صبر همه از یک منبع زلال سرچشمه دارند. از این رو هر چه آدمى از این «غایت آمال‏ها» دور شود، از سرچشمه قدرت و کمک که ممکن است از آن بهره‏مند گردد، دور مى‏شود. در نتیجه وجود او متزلزل و بى‏پناه شده به تدریج ضعیف و کوچک گردیده به ذره‏اى و نقطه‏اى بدل شده در نهایت زشتى و پستى به قعر مرگ و نیستى مى‏افتد. درک و فهم این قانون در آدمى فکر و احساسى بر مى‏انگیزد که ما آن را احساسات مذهبى مى‏گوییم. نیرویى شگرف که هم جذب مى‏کند و هم شاد مى‏سازد. عطر نسیم کوهستانى که جهان را معطر مى‏سازد از اوست؛ به آسمان‏ها و کوه‏هاى بلندْ جلال و عظمت مى‏بخشد؛ آواز آمیخته به سکوت ستارگان از او است؛ همه زیبایى‏ها و قشنگى‏ها از او است؛ او است که آدمى را بى‏نهایت مى‏سازد. وقتى که آدمى مى‏گوید «من وظیفه دارم»، هنگامى‏ که عشق و محبت به او امر مى‏کند، هنگامى که در اثر الهام از عالم بالا کار بزرگ و نیکویى را انتخاب مى‏کند، در این‏وقت است که روح او سرشار از ترنم سرود عالم خرد جهانى مى‏شود ....[20]

در حقیقت، ایمان انسان به خدا، با ورود به ضمیر ناخودآگاه (گوستاویونگ، محتواى ضمیر ناخودآگاه را شامل خدا، روح و نیروهاى غیبى مى‏داند)[21] بر بسیارى از نگرش‏هاى دیگر او، مثل نگرش به معناى زندگى و هدف زندگى، تأثیر مستقیم و جدّى دارد و اینها به نوبه خود نگرش‏هاى فرد در باب خوب و بد، درست و نادرست و ... را شکل مى‏دهند؛ تا بالأخره رفتارهاى فردى، اجتماعى، اخلاقى و مناسبت‏هاى بین فردى نیز از همان نگرش‏هاى اولیه و اساسى تأثیر مى‏پذیرند.

شیوه‏هاى ورود به ناخودآگاه فرد، چهار راه اساسى دارد که غیر از آخرى همگى طبیعى است:

1. برنامه‏ ریزى هاى دوران کودکى؛

2. هنگام هیجانات شدید مثبت یا منفى؛

3. تلقین به نفس در حالت هوشیارى: به این صورت که جملات و مفاهیم خوب و مثبت را در زمانى مناسب و آرام و همراه با توجه، با صداى بلند براى خود تکرار کند
4- روش هیپنوتیزم


[1] ( 3). میزان الحکمه، ج 1، ص 300

[2] ( 4). همان، ص 302

[3] ( 1). نیایش، ص 28

[4] ( 2). سوره یونس، آیه 65

[5] ( 3). سوره بقره، آیه 165

[6] ( 1). المیزان، ج 1، ص 354- 360

[7] ( 2). سوره نساء، آیه 1

[8] ( 3). سوره ق، آیه 18

[9] ( 4). غررالحکم

[10] ( 5). کنزالعمّال، خ 58

[11] ( 6). همان، خ 57

[12] ( 1). غررالحکم

[13] ( 2). همان

[14] ( 3). بحار، ج 69، ص 411

[15] ( 4). همان، ج 71، ص 387

[16] ( 5). انسان در جستجوى معنا، ص 64

[17] ( 6). همان، ص 47

[18] ( 7). همان، ص 145 و 146

[19] ( 1). همان، ص 155

[20] ( 1). ویلیام جیمز، دین و روان، ص 7 و 8

[21] ( 2). روان‏شناسى ضمیر ناخودآگاه، ص  92

[1] دیلمى، احمد، اخلاق اسلامى (دیلمى، احمد)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: دوم، 1380. صص 234 الی 239

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۰۷
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی