پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

151- گونه‏ هاى فضایل اخلاقى‏

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۱ ق.ظ

فضایل اخلاقى انسان که در فطرت گنجانده شده ‏اند، همانند اسماى الاهى دوگونه‏ اند:

1- فضایل سلبى فضایلى هستند که مفاد تنزیهى داشته، نواقص را از دل و جان آدمى نفى مى‏کنند؛ نواقصى چون گناه که موجب دورى بنده از مولاى هستى مى ‏شود؛ مانند قداست و طهارت (همانند اسم قدوس) و تقوى (همانند اسم تقوى).

2- فضایل ایجابى هم فضایلى هستند که مفادثبوتى داشته، کمالى از کمالات را براى دل و جان انسانى اثبات مى‏ کند، کمالاتى‏ که همانند کمالات الاهى هستند، مانند حلم (همانند اسم حلیم) و وفا (همانند اسم وفى).

 فضایل ایجابى دو دسته ‏اند:

الف- فضایل نفسى فضایلى حقیقى هستند که جان و دل آدمى براى اتصاف به آنان به وجود دیگران نیازى ندارد؛ از این‏رو تعقل آنها منوط به اعتبار غیر نیست؛ مانند صدق و راستى (همانند اسم صادق) و عزت و بزرگوارى (همانند اسم عزیز).

ب-فضایل تعاملى فضایلى اضافى هستند که دل انسانى براى اتصاف به آنان منوط به وجود دیگرى است و تعقل آنها به اعتبار غیر توقف دارد. از این‏رو در مفاد هر یک از آنها «نسبت به» گنجانده شده است. چنین فضایلى از نحوه تعامل انسان با دیگران برمى‏ خیزد؛ رأفت (همانند اسم رئوف) و جود و بخشش (همانند جواد).

فضایل تعاملى نیز دو قسم وصفى و فعلى دارند:

فضایل وصفى فضایلى هستند که فقط و فقط جنبه تعاملى با دیگران دارند؛ اما جهت تأثیرى و فعلى ندارند؛ مانند حلم و بردبارى (همانند اسم حلیم) و رفق و نرمش (همانند اسم رفیق)؛ اما فضایل فعلى فضایلى هستند که نه تنها داراى جنبه تعاملى هستند، جهت تأثیرى و فعلى (مانند خیر رسانى) نیز دارند؛ مانند رأفت (همانند اسم رئوف) و عطا و بخشش (همانند اسم معطى). البته باید توجه داشت در قبال فضایل اخلاقى تعاملى، فضایل عرفانى تعاملى نیز وجود دارد؛ زیرا فضایل اخلاقى تعاملى فضایلى هستند که از سر معامله بنده با دیگر بندگان به وجود مى‏آیند و مشابه اسما و صفات الاهى‏اند؛ مانند حلیم و رئوف؛ اما فضایل تعاملى عرفانى فضایلى هستند که از معامله بنده با مولاى هستى رخ مى ‏گشایند و از آثار و ثمرات معرفت قلبى به اسماى الاهى هستند؛ مانند توکل که اثر اسم وکیل، صبر که اثر اسم حاکم و رضا که اثر اسم حکیم است و ما در فصل هشتم به آن خواهیم پرداخت.

با این بیان، نکته ‏اى سر مى گشاید که چه بسا یک فضیلت، دو بعد اخلاقى و عرفانى داشته باشد؛ مانند شکر که اگر شکر از خلق باشد، فضیلت اخلاقى و اگر شکر از خدا باشد، فضیلت عرفانى به حساب مى ‏آید.

در فرهنگ عرفانى به سالکى که کوشیده فضایل اخلاقى نهفته در فطرت را بپروراند و آنها را به‏عنوان خُلق در جان و دل، ملکه و سجیه خویش سازد و دل را آیه و آینه اسماى الاهى گرداند و همانند و مشابه خداى سبحان سازد، صاحب مقام «تخلّق» و «عبادله» خوانند. ملاعبدالرزاق کاشانى در تعریف تخلّق مى‏گوید:

تخلق، قیام بنده به اسماى الاهى است؛ به آن نحوى که شایسته بندگى است، همان‏گونه که قیام خداى سبحان به آن اسما به نحوى است که شایسته قدس ربوبى است. پس نسبت اسماى الاهى به حق تعالى بر وجه شایسته خداوندى و به بنده بر وجه شایسته بندگى است.[1]

وى در تعریف عبادله مى‏نویسد:

عبادله ارباب تجلیات اسمایى هستند که هرگاه به حقیقت اسمى از اسماى الاهى متحقق شوند و به صفتى که حقیقت آن اسم است متصف گردند، به اندازه عبودیت و بندگى به آن اسم نسبت داده مى‏شود.[2]

در این صورت، به آنان بنده آن اسم و در اصطلاح «عبدالاسم» مى‏گویند؛ مانند عبدالحلیم و عبدالرفیق. بر این اساس، محیى‏الدین ابن‏عربى، در دو اثر عبادله و کشف المعنى عن سرّ الاسماء الحسنى و عبدالرزاق کاشانى در دو کتاب اصطلاحات الصوفیة و لطائف الأعلام فى إشارات أهل إلالهام و نیز فیض کاشانى در اثر علم الیقین به مسئله عبدالاسم پرداخته‏اند.[3][4]

 

 

 



[1] ( 1). عبدالرزاق کاشانى، لطائف الأعلام فى إشارات اهل إلالهام، ص 161.

[2] ( 2). همو، اصطلاحات الصوفیة، ص 86.

[3] ( 3). در روایتى از کعب الاحبار آمده است:« اسم نبى مکرّم( ص) نزد بهشتیان عبدالکریم، نزد جهنمیان عبدالجبار، نزد عرشیان عبدالمجید، نزد سایر فرشتگان عبدالحمید، نزد پیامبران عبدالوهاب، نزد شیاطین عبدالقهار، نزد جنیان عبدالرحیم، نزد کوه عبدالخالق، نزد خشکى عبدالقادر، نزد دریا عبدالمهیمن، نزد ماهیان عبدالقدوس، نزد تشنه‏کامان عبدالغیاث، نزد جانوران عبدالرزاق، نزد درندگان عبدالسلام، نزد چارپایان عبدالمؤمن نزد پرندگان عبدالغفار است.»( محسن فیض کاشانى، علم الیقین، ج 1، ص 617.)

[4] فضلى، على، علم سلوک، 1جلد. صص 257 الی 259

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۵
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی