پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

 آداب اخلاقی و تربیتی علامه شیخ مهدی امامی مازندرانی (ره)

                  دکتر نقی سنایی      عضو هیأت علمی دانشگاه                               

    1- چکیده:

    وجود شخصیت‌های علمی معنوی و آگاه به اصول و مبانی دین مبین اسلام در هر مکان و زمانی، موجبات قوام و پایداری دین شریف را مهیا نموده است که چهره نورانی و شخصیت ممتاز حضرت استاد علامه آیه‌الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی امیرکلایی (متوفی 1378 هـ.ق.) که خود منبع جوشان علم و معنویت، اخلاق و تربیت بوده از مصادیق بارز آن به شمار می‌آید. تسلط علمی استاد، تخلّق به اخلاق اسلامی، تألیفات و تصنیفات حول مباحث هستی‌شناسی و معرفت حقایق، علم خداشناسی، علم آخرت و تبیین احکام الهی به زبان عربی و فارسی، و به صورت نظم و نثر مؤید آن بوده و بهره‌وری از مکتب درس استادان بزرگی همچون آیه‌الله سیدعبدالکریم لاهیجی (متوفی 1323 هـ.ق)، آیه‌الله شهید حاج شیخ فصل‌الله نوری (متوفی 1327 هـ.ق)، آیه‌الله العظمی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337 هـ.ق)، و تربیت شاگردان فراوان در معقول و منقول همانند بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی، استاد شهید مرتضی مطهری،  سید جمال‌الدین آشتیانی، دکتر عباس زریاب خویی، مزید بر علت خواهد بود. از این رو در این مقاله علمی «آداب اخلاقی و تربیتی علامه شیخ مهدی امامی مازندرانی» با بهره‌وری از منابع و مآخذ، کراماتی همچون زهد، متانت و وقار، صراحت و قاطعیت، و کلمات قصار اخلاقی تربیتی علّامه از جمله حول محور آزمایش، دین‌داری مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند. امید است به فضل و عنایت رب غفور، فضایل اخلاقی و کرامات روحی علامه شیخ مهدی به طور شایسته مفید فایده گردد.

واژگان کلیدی: علامه شیخ مهدی امامی، امیرکلا، اخلاق، ادب، تربیت.

2-مقدمه

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

 

چراغ دل به نور جان برافروخت

اَللّهُمَّ إِنّا نَفْتَتِحُ الکَلامَ بِاسْمِکَ رَجَاءَ عَوْنِکَ وَ نَخْتَتِمُ بِمَا بَدَأنَا إیذَاناً بِفَضْلِکَ

در قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام راجع به فضل علم و عالم، سخنان گوهرباری آمده که همگی ضرورت تجلیل از دانش و دانشمند، و بهره‌وری از فیوضات علمی اندیشمندان را تأکید و تصریح می‌نماید. از آن جمله در قرآن کریم آمده است:

یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُم وَ الَّذینَ أُوتوا العِلْمَ دَرَجاتٍ[1]

خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم به آنان داده شد

درجات عظیمی می‌بخشد.

پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) نیز می‌فرماید:

اَلْعُلَماءُ مَصَابیحُ الأرضِ وَ خُلَفاءُ الأنبیاِءِ وَ وَرَثَتی وَ وَرَثَهُ الأنْبیاءِ

دانشمندان چراغ‌های زمین و جانشین پیامبران و وارثان من و پیامبرانند.[2]

همچنین آن حضرت فرموده است:

اَلْعُلَماءُ وَرَثَهُ الأنبیاءِ، یُحِبُّهُمْ اَهْلُ السَّماءِ وَ یَسْتَغْفِرُ لَهُم الْحِیتانِ

فِی البَحْرِ إذَا مَاتُوا اِلَی یَوْمِ القیامَه[3]

عالمان وارثان پیامبران هستند، اهل آسمان آنها را دوست دارند، هر گاه بمیرند ماهیان دریا تا روز رستاخیز برای آنان آمرزش می‌طلبند.

کند و کاو و بررسی زندگانی و دستاوردهای انسان‌های بزرگ علمی به ویژه علمای دینی و معنوی چراغ منوری است بر چگونه زیستن و چگونه بودن، و حتی مرگشان نه فقط ثلمه‌ای، بلکه خود مایه عبرت در چگونه مردن خواهد بود. مطالعه و فهم در زندگی علماء، امید را در دل مشتاقان علم و معنویت پرورانده و یأس و ناامیدی‌ها را می‌زداید، بنابراین تبیین و شناساندن اندیشه‌های اندیشمندان و افکار علمای دین به رهپویان حق و نسل جوانِ آماده بهره‌وری از معنویات و حقایق، امری ضروری و آثار بس مطلوب به یادگار خواهد گذاشت. سرزمین عالم‌خیز مازندران، مهد علمای بزرگ امامیه است، از این رو مطالعه زندگانی عالم جلیل القدر خطه مازندران حضرت استاد علامه شیخ مهدی امامی مازندرانی امیرکلایی رضوان الله تعالی علیه که در عصر خود چشمه جوشان علم و معرفت و حقیقت، و اسوه اخلاق اسلامی بوده است، محور اصلی این مقاله قرار گرفته، امید است با توجه به ضرورت محدودیت در صفحات مقاله علمی، مفید فایده افتد.

خدایا چنان کن سرانجام کار

 

تو خشنود باشی و ما رستگار

3- آداب اخلاقی و تربیتی علامه

قال رسول الله (ص):

إِنَّما الْعِلْمُ ثَلاثَهٌ: آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فریضَهٌ عادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قائِمَهٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ[4]

علم فقط سه چیز است: علم به قرآن کریم یا علم فقه یا علم اخلاق و غیر این سه، فضل و زیادی است.

قبل از بیان برخی از کرامات روحی و فضایل اخلاقی حضرت علامه امامی مازندرانی، شایسته است به اختصار واژگان، اخلاق، ادب، تربیت مفهوم‌شناسی شوند:

3-1- اخلاق

اخلاق واژه‌ای عربی، جمع خُلْق که در لغت به معنای عادت، طبع و سجیّه[5] می‌باشد و آن به معنای نیرو و سرشت باطنی انسان است که تنها با دیده بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است. در مقابل خَلْق که به شکل و صورت، و قابل درک با چشم ظاهر گفته می‌شود.[6]

صاحب معجم مفردات الفاظ القرآن می‌آورد:

خَلْق و خُلق در ریشه لغوی یکی هستند. لکن خَلْق اختصاص به شکل و صورتی دارد که با چشم ظاهر ادراک می‌شود و خُلق اختصاص به قوای روحی و طبع باطنی دارد که با بصیرت و چشم دل ادراک می‌شود.[7]

بنابراین اخلاق به مجموعه‌ای از ملکات نفسانی و صفات پایدار روحی اطلاق می‌شود.[8] همان سیمای باطنی و هیأت راسخ نفسانی است که به موجب آن افعال نیک و بد اختیاری، بدون تکلف و تأمّل از انسان صادر می‌گردد.[9]

آدمیت به حُسْنِ اخلاق است

 

حیف این شیوه در جهان طاق است[10]

«وافی کاشانی»

3-2- ادب

کلمه ادب در لغت به معنای زیرکی آمده است، هر که حدّ و اندازه هر چیزی را نگه دارد به او با ادب گویند. گاهی ادب همان معنای تربیت کردن را می‌دهد. در اصطلاح ادب یعنی ظرافت عمل، زیبایی عمل، عملی که موافق با طبع مخاطب باشد. پر واضح است که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه‌گر می‌شود که اولاً مشروع بوده باشد پس در ظلم و دروغ و خیانت و کارهای قبیح، ادب معنایی ندارد. ثانیاً عمل اختیاری باشد یعنی ممکن باشد که آن را در چند هیئت و شکل به انجام برساند ولی شخص به اختیار خود، آن را به وجهی زیبا و رسا انجام می‌دهد.[11]

3-3- تربیت

تربیت مصدر باب تفعیل از ماده «ربی یربو» به معنی رشد است. تربیت یعنی رشد کردن[12]

در اصطلاح تربیت عبارت از عملی است که قوای جسمانی و روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ویژه‌ای – با استمداد از درون مربی و به مدد کوشش‌های او – به میزان توانایی و استعداد خود رشد و پیشرفت نماید.[13]

3-4- فضایل اخلاقی و کرامات روحی علامه امامی مازندرانی

استاد حاج شیخ مهدی، از بزرگ مردان آغازین قرن چهارده بود و هنوز چنان که شایسته مقام اوست شناخته نشده‌ است، وی مظهر جلال، جمال و کمال حضرت حق بود. به گفته مرحوم حجتی کردکویی، او پنج‌شنبه‌ها، درس اخلاق داشت، خود متضلّع در اخلاق بود و اخلاق الهی در جان او رسوخ کرده بود.

حضرت آیت الله ایازی که خود یکی از استوانه‌های علمی و اخلاقی برای دانش‌پژوهان و مردم مازندران و از شاگردان مکتب آن استاد است درباره استادش می‌گوید:

«حاج شیخ مهدی مجسمه اخلاق بود.»[14]

آیت الله سید احمد زنجانی در وصف ایشان می‌گفت:

«آقا شیح مهدی هر چه می‌گوید برای دین است نه برای دنیا و خودش»

آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی می‌گوید:

«آیت الله شیخ مهدی، از معاریف زمان خود، حکیم، فقیه، زاهد، عارف و معلم اخلاق بود. شخصیتی که امام خمینی (رهبر فقید انقلاب) در نصیحت به طلاب فرمود:

زندگانی آ شیخ مهدی طبرسی را الگوی خویش قرار دهید.»

استاد سید جلال الدین آشتیانی در توصیف آن بزرگ مرد می‌آورد:

عارف کامل و حکیم ربانی استاد نا الفقیه القدیس، الشیخ محمد مهدی مازندرانی.

آیه الله سید عزالدین حسینی زنجانی می‌فرماید:

«علامه شیخ مهدی امامی مازندرانی جامع معقول و منقول و خوش‌بیان بود، اما مجهول القدر ماند. او شخصیتی با ورع و وقار و مصداق بارز «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السًّکینَه فی قُلُوبِ الْمُؤمِنینَ لِیَزْدادوُا ایماناً مَعَ ایمانِهِمْ»[15] بود.

حجه الاسلام سید فضل الله طباطبایی نیز می‌گوید:

«أَنَا أَشْهَدُ أَنَّهُ رَجُلٌ حُرٌّ»[16]

فضایل اخلاقی و کرامات روحی ذیل، مبین تخلّق حضرت علامه شیخ مهدی به اخلاق الهی است که از وی شخصیتی ممتاز ساخت به طوری که منبع جوشان علم و معنویت، و عرفان و معرفت گردید. برخی از کرامات و فضایل حضرت علامه که مبین اخلاق فردی و اجتماعی معظم له می‌باشد به شرح ذیل آورده می‌شوند:

3-4-1- زهد

بارزترین ویژگی مرحوم حاج شیخ مهدی امامی زهد بی‌مانندش بود. وی از مناعت طبع بالایی برخوردار بود. با آنکه در موقعیتی بود که می‌توانست از زندگی خوبی بهره‌مند باشد، ولی هرگز زندگی خود را به مظاهر مادی نیاراست. او همواره فقیرانه می‌زیست و در تنگی معیشت بسر می‌برد، آنچنان که همیشه زهدش بین علماء و بزرگان مشهور بود.

در رابطه با زندگی سخت و عنایت ویژه حق تعالی به ایشان، یکی از ملازمین موثق آن بزرگوار نقل کرد: شخصی هر چند وقت، مقداری از مایحتاج عمومی آنها را به منزلشان می‌آورد، تا آنکه روزی تقاضای ناروایی از معظم له کرد که ایشان هم از قبول آن امتناع کرد. همسر مکرمه ایشان، ضمن اعتراض گفت: چرا تقاضای ایشان را برآورده نکردی؟ چرا که دیگر همین مقدار مایحتاج را نخواهد آورد.

ایشان فرمود: این آقا نیست که اینها را می‌آورد، اینها از جای دیگر می‌رسد.

چندی نگذشت که از آن شخص خبری نشد و اتفاقاً کس دیگری می‌آمد و چیزهایی برای آنها می‌آورد.[17]

بنابراین حاج شیخ مهدی، زاهد بود، زهد سرمایه حرکت عرفانی آن جناب بود، به دنیا رغبتی نداشت. با این که در دوران استادیش در بابل، زمینه‌های دنیاگرایی و جمع‌آوری مال دنیا برایش فراهم بود و دنیا به سراغش آمده بود اما او بدان توجه نکرد و به همه مظاهر دنیوی پشت پا زد. او در ساده‌زیستی و قناعت و عدم توجه به زندگی مادی تا آن جا پیش رفت که پسرش دکتر محمدحسین امامی خطاب به او گفت: پدر اگر طلبگی این است که در شما می‌بینم برای من قابل تحمّل نیست.[18]

علامه امامی مازندرانی مصداق بارز این جمله بود که دنیا در اختیارش بود اما به آن بی‌توجّه، وی الگوی شایسته زهد بود زیرا امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشت ولی از آن گریزان بود، روی بر تافتن او از دنیا به دلیل پستی و حقارت دنیا نسبت به آخرت بود. ترک دنیای وی به دلیل عدم امکان تحصیل دنیا و یا به هدفی غیر از رضایت خداوند و تحصیل آخرت همچون جلب رضایت و محبت مردم و یا به علّت فرار از سختی و مشقّت تحصیل آن نبوده است. چنان که در فرهنگ عالمان اخلاق «زهد عبارت از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد. زهد، روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از جز خداوند، دل بریدن»[19] می‌باشد.

شیخ مهدی در زهد به قدری جلو رفت که الگوی شایسته برای انسان‌های وارسته شد، چنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در نصیحت به روحانیون و علمای کشور در مورد استادش فرمود: زندگانی شیخ مهدی را الگوی خویش قرار دهید. وضع زندگی وی را برای انسان درس عبرت می‌دانست و فرمود:

«وضع زندگی آنها (شیخ مهدی و …) برای یک انسان درس بود، عبرت بود.»[20]

3-4-2- متانت و وقار

علامه شیخ مهدی در راستای خودسازی، تهذیب نفس و بهره‌مندی از علم و ایمان به درجات بالایی رسید و در راه رفتن و برخوردهای او تأثیری شگرف گذاشت، به گونه‌ای که طلّاب و علماء، حضور در جلسه او را غنیمت شمرده و دیدارش را از نزدیک آرزو می‌کردند. آیت الله محفوظی می‌گوید:

«ما برای دیدن ایشان در مجالس تعزیه، و یا در درس تفسیر ایشان که حالت عمومی داشت شرکت می‌کردیم تا ایشان را از نزدیک زیارت کرده باشیم، چون حرکات و سکناتش، سخنان و وقار و متانتش برای ما درس بود. او هیچ گاه به صورت چهار زانو و باز ننشسته، بلکه همیشه به طور دو زانو و بسته می‌نشست. این یکی از ویژگی‌های ممتاز ایشان بوده است.»

مرحوم آیت الله اراکی درباره ایشان فرمود: «ایشان خیلی آدم موقّر، اهل فضل، اهل علم و مدرّس بود.»

آن عالم وارسته و جلیل القدر دوست نداشت در مسیر حرکت، جمعیت پشت سرش حرکت کند، روی همین حساب وقتی طلبه‌ها به جهت علاقه و محبّت به آن جناب، پشت سر او به حرکت در می‌آمدند و حاج شیخ متوجه می‌شد، اعتراض می‌کرد و خطاب به آنها می‌گفت:

«من عروس نیستم که به دنبالم راه افتاده‌اید»

او از مرید پروری بیزار بود و طلبه‌ها را از چنین برخوردهایی برحذر می‌داشت.[21]

3-4-3- صراحت و قاطعیت

شیخ مهدی در بیان حقایق ابائی نداشت، علماء و مردم کهنسال منطقه خاطره‌های فراوانی از این ویژگی ایشان به یاد دارند. دوران زندگی وی مصادف با حکومت رضاخان بود که به فرمان اربابان خارجی خود، کیان اسلام را هدف گرفته بود و به رواج فساد و بی‌بندو باری دامن می‌زد. از این رو، عالمان شجاع و دانشمندان بزرگ به مبارزه با طاغوت و پاسداری از حریم ارزشهای اسلامی و دین و عفاف پرداختند. در این میان مرحوم حاج شیخ مهدی نیز ساکت ننشست. در سخنرانیها، با قاطعیت و صراحت لهجه، اقدامات رضاخان از جمله، بی‌حجابی و طرح متحدالشکل کردن لباس را محکوم و در منابر علناً از گناهان رایجی چون، رباخواری و ریش‌تراشی به شدت انتقاد می‌کرد.

وقتی در منازل افراد برای افطار، شرکت می‌کرد و مجلس را خالی از فقراء و مساکین و محل اجتماع اغنیاء می‌یافت، به میزبان اعتراض می‌کرد و می‌فرمود:

«چرا فقرا و مساکین را دعوت نکرده‌ای؟ این مهمانها که همه شان از اغنیاء و تأمین شده هستند. باید افرادی را دعوت کنید که محتاج حضور بر سر این سفره‌ها هستند.»

هر گاه گناهکاری را می‌دید هر چند شخص مهمی باشد، بی‌پرده به او تذکر می‌داد، یکی از علماء بابل در این رابطه داستان زیر را نقل فرمود:

«در یک مجلس مهمانی، در تهران که مرحوم حاج شیخ مهدی حضور داشتند، یکی از صاحب منصبان ارتش در حالی که انگشتری از طلا به دست داشت، حاضر بود، آن بزرگوار به او رو کرده و فرمود: مگر نمی‌دانید انگشتر طلا حرام است؟! چرا به دست گذاشتید؟!

او هم وقتی این قاطعیت را دید، بدون درنگ انگشتر را بیرون آورده و در جیب خود گذاشت. بعد از صرف غذا و رفتن مهمانان، صاحب منزل رو به آقا کرد و گفت: آقا ایشان از صاحب منصبان – مقامات عالی رتبه- ارتش بود، چرا این حرف را زدید؟! آبروی ما را بردید. معظم له فرمود: اگر قبل از ناهار این حرف را می‌زدی، در منزل شما غذا نمی‌خوردم، چرا که از «نهی از منکر» جلوگیری می‌کنید.

داستانی دیگر از قاطعیت ایشان را یکی از ملازمین شیخ مهدی نقل فرمود:

«در زمان حاج شیخ مهدی (ره)، دو تن از روحانیون مبارز را دستگیر و به کلانتری بردند. او شخصاً به کلانتری رفته و با عصا به فرمانده پاسگاه اشاره کرد و فرمود: «اینها را آزاد کنید و با من بفرستید و گر نه هر چه دیدید از چشم خودتان دیدید» فرمانده پاسگاه هم در مقابل این قاطعیت، بدون مقاومت در همان وقت آنها را آزاد کرد.»[22]

3-4-4- سخنوری

از دیگر ویژگی‌های معظم له جذبیّت کلام و اقتدار و توانمندی در سخنرانی بود. سخنان وی در اعماق جان مستمع نفوذ می‌کرد و افراد را به شدت منقلب می‌کرد. علت این نفوذ کلام، قاطعیت و صراحت در گفتار و طهارت نفس و قداست روح بود، چرا که وی مجسمه تقوا و صداقت و پاکی و پای‌بندی به فضایل انسانی بود و در تهذیب نفس و سیر در میادین عشق و معرفت بی‌نظیر و الگوی بزرگی برای سالکان و پویندگان طریق هدایت محسوب می‌گشت. به خاطر عظمت معنوی، سخنانی که از اعماق جانش تراوش کرده و از انفاس قدسی و مسیحایی‌اش بیرون می‌آمد، تا اعماق جان شنوندگان نفوذ می‌کرد. البته قبول مسئولیت سخنرانی و منبر برای عامّه مردم با وجود آن مقام شامخ علمی و شهرت عظیم، خود حاکی از روح متواضع و فروتنی آن بزرگوار و قبول رنج و مشقّت فراوان، برای ترویج شریعت و تهذیب نفوس مردم بود. شیخ موعظه مردم را به عنوان دستور و وظیفه شرعی تلقّی می‌کرد و به آن زیاد اهمیت می‌داد.

طبق نقل مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن حسینی، پس از وفات مرحوم سید محمد باقر (ره)، معروف به امام جمعه (در سال 1326 شمسی)، که فردی نافذ و منصوب از طرف حکومت بود و در مسجد کاظم بیک نماز جمعه و جماعت اقامه می‌کرد، مردم بابل از مرحوم حاج شیخ مهدی دعوت کردند تا بار دیگر به بابل مراجعت کرده، در مسجد کاظم بیک به اقامه نماز جماعت و رتق و فتق امور بپردازند.

پس از این دعوت، هر چند ایشان از مراجعت دائمی امتناع کرد اما در ماه مبارک رمضان به بابل آمد و در مسجد کاظم بیک به اقامه جماعت و تبلیغ احکام و ترویج معارف دین پرداخت. البته پس از چند سال به اصرار مردم امیرکلا، ماه مبارک رمضان را در مسجد جامع امیرکلا به اقامه جماعت و احیاء شعائر دینی پرداخت. قدرت خطابه ایشان که با صفای درون همراه بود زبانزد خاص و عام بود و اهل معرفت پای سخنانش به شدت می‌گریستند.

شیفتگان معارف دین برای درک حضور ایشان و استفاده از بیانات شیوا و جذّاب وی، از روستاهای دور و نزدیک، خود را به مسجد جامع «امیرکلا» می‌رساندند تا از انفاس قدسی ایشان بهره‌مند گردند.[23]

3-4-5- مبارزه با ثروتمندان بی‌درد، حمایت از فقراء و مساکین

علّامه شیخ مهدی مازندرانی با سرمایه‌داران بی‌خاصیت که همچون زالو از مال دیگران ثروت انباشته می‌کردند، سرخوشی نداشت. ایشان در سخنرانی‌هایش مسئله تصرّف زمین و مال دیگران را مطرح و نسبت به غاصبان آن اموال نهایت خشم خود را ابراز می‌کرد. برایش فرقی نداشت که طرف سخن او چه کسی می‌باشد، چون ایشان در دفاع از حق ملاحظه احدی را نمی‌کرد.

شخصی می‌گفت: روزی نزد بانی مدرسه‌ای رفتم. او پس از صحبت طولانی گفت: «من زندگی خود را بررسی و سهام ورّاثم را معین کردم ولی حاضر نیستم از این سرمایه برای من خرج کنند، بلکه سفارشم این است که به فقراء و مساکین یا به یک شخصیت معتبری بدهند که در مسیر صحیح مصرف کنند و آن شخص آیت الله حاج شیخ مهدی امامی است، با این که آن جناب با من رابطه خوبی ندارد ولی من او را دوست دارم و حاضرم سرمایه مرا در اختیار او قرار دهند تا او در هر جایی که صلاح دید، مصرف کند.

زندگی آن فیلسوف بزرگ مازندرانی همراه با فقر و شکرگزاری بود و همین روحیه از وی انسانی شایسته، صاحب روحی بلند و نفسی باعزّت و ابّهت ساخت به گونه‌ای که دشمن ستمگران، حامی فقراء، ایتام، مساکین و محرومان بود و در هر مجلس از فقراء و مساکین یاد می‌کرد. ایشان در اغلب مجالس دعوتی افطار، عینک خود را بالا می‌زد، به جمعیت اطراف سفره می‌نگریست و خطاب به میزبان می‌گفت: «اینها که من می‌بینم همه وضع زندگی‌شان خوب است، آیا همسایه فقیری نداشتی که از آنها هم دعوت کنی؟ شما اینها را دعوت کردید تا خودتان برای افطاری دعوت شوید. و در آخر می‌گفت: بدانید که از این سفره در قیامت برای شما بهره‌ای نیست. من چگونه باور کنم که در میان همسایگان شما فقیر وجود ندارد؟»[24]

3-4-6- کرامات و فضایل دیگر

علامه شیخ مهدی مازندرانی علاوه بر کرامات مزبور، به سنّت‌های اسلامی، ادعیه، اذکار و توسلّات به محضر اقدس خاندان عصمت و طهارت (ع)، تسبیح فاطمه زهرا (س)، ارادت خاص به زهرای مرضیه (س)، برپایی و شرکت در مجالس سوگواری اهل بیت (ع) سخت پای‌بند بود و دیگران را نیز به این امر سفارش می‌فرمود. وی همچنین به تربیت خانواده، صله رحم حتی با وابستگان دور و درجه دوم و سوم، احترام به استاد، تلاش برای ارتقاء سطح علمی و تحصیلی، انس با قرآن کریم، توکّل، گریز از شهرت، ترک محرمات، تواضع، ارتباط با خدا، تولّی و تبرّی، امر به معروف و نهی از منکر و … اهتمام زیادی داشت.

خلاصه آنکه آن عالم سترگ و برجسته، در همه فضایل انسانی و حسن سلوک الگو، و در صفا و صمیمیت و پرهیزگاری و خودسازی بی‌نظیر بوده است.[25]

4- کلمات قصار اخلاقی تربیتی

از علامه شیخ مهدی مازندرانی کلمات قصاری حول محور اخلاق و تربیت باقی مانده و نگارنده بر حسب ضرورت برخی از آنها را می‌آورد تا همگان راه چگونه زیستن را از آن بزرگ مرد فرا گیریم.

4-1- آزمایش

همه ما در حال امتحان شدن توسط حضرت حق هستیم. آیا فکر می‌کنید به مجرّد این که گفتید ایمان آورده‌ایم شما را رها می‌کنند، نه بلکه همه را امتحان می‌کنند. ما را به حساب می‌کشند. گوهر وجود انسان با امتحان آشکار می‌شود.

4-2- دین‌داری

مردم، دین داشته‌باشید. این دینی که من و شما داریم، دین نیست بلکه کبوتر دین است. مردم، مرادم از دین، احکام و وظایف قرآنی است که پیامبر خاتم (ص) آورده است.

وی در ضرورت الگوگیری به نقل از امیرپازواری، فرمود: مردم دین داشته باشید. مرادم از دین، شابدین‌کلا نیست.

4-3- اطاعت الهی

مواظب رفتار و اعمالتان باشید، خودتان را در مسیر فرامین الهی قرار دهید و خدا را اطاعت کنید.

4-4- صورت زیبا

صورت زیبا خود نعمتی است. خیال نکنید با صورت زیبا می‌توانید دست به هر کار نامشروع بزنید و فردای قیامت که مؤاخذه شوید بگویید: خدایا به ما صورت زیبا دادی و ما ناچار شدیم، یوسف را می‌آورند، به تو نشان می‌دهند و می‌گویند تو زیباتر بودی یا یوسف؟ پس چرا یوسف گناه نکرد و دامنش را حفظ کرد.

نیز وقتی زن آلوده دامن را می‌آورند و می‌گویند: چرا گناه کردی و دامن خود را به عمل نامشروع آلوده ساختی می‌گوید: خدایا مرا زیبا آفریدی و مورد طمع هوای نفس قرار گرفتم. مریم را به او نشان می‌دهند و می‌گویند: تو زیباتری یا مریم؟ اگر زیبایی بهانه است، مریم که از تو زیباتر است، چرا مریم خود را حفظ کرد؟

4-5- عمل

ای مردم فردای قیامت از شما عمل می‌خواهند. پسر پیغمبر هم که باشی عمل می‌خواهند. عمل چیست؟ خداشناسی، معادشناسی، نماز، روزه، حج، کمک به بیچارگان و فقیران.

 

 

4-6- پرهیز از گناه

مردم، از گناه بپرهیزید. چشمتان پاک باشد و به ناموس مردم نگاه نکنید. ای خانم‌ها، اگر مردی در زد، نباید با زبان ملیح جواب دهید، تا مرد از صدای نازک شما تحریک شود، بلکه با صدای خشن صحبت کنید تا هم عفّت شما و هم عفّت جامعه حفظ شود.

4-7- توبه

آقایان! تا حالا هر چه بودید، گذشت، از هم اکنون تقوا داشته باشید رو به سوی خدا آورید. مردم! اگر گوشه‌ی عبایم، آتش بگیرد، باید بگذارم همین طور بسوزد یا باید آن را خاموش کنم؟! تا حال هر کاری کردیم، گذشت امروز بیاییم برای زمان بعد، توبه کنیم و آتش وارد بر روح و جان – گناه و زشتی‌ها- را خاموش و همچون نصوح با توبه زمینه‌ی سعادت را برای خود فراهم سازیم.

4-8- اهمیت نماز و توجّه به آن

1-نماز را اول وقت بخوانید، خداوند هر چه بخواهید به شما می‌دهد.

2-هنگام نماز، اگر کار را بر نماز مقدّم بدارید، مطمئن باشید که از آن کار خیر ندیده و بهره‌ای نخواهید برد.

3-نماز جماعت اهمّ است هر چند به فضیلت اوّل وقت نایل نشویم.

4-9- عاق والدین

برای اموات، قرآن و فاتحه بخوانید. چون اموات منتظرند. عاق والدین، تنها در دنیا و زمان حیات والدین نیست، بلکه پس از مرگ والدین نیز اگر فرزند به یاد آنان نباشد مورد خشم و عاق والدین قرار می‌گیرد.

4-10- دوری از فتنه‌ها

مواظب باشید که گرفتار فتنه‌ها نشوید، در فتنه‌ها و بلواها مداخله نکنید. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: کُنْ فِی الفِتْنَهِ کَابنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ[26] و مرادش این بود که خود را گرفتار حزب‌بازی و گروه‌گرایی نکنید. آن گاه به فرمایش امام صادق (ع) استناد می‌کرد که قالَ لی أبی (ع) لابُدَّ لِنارٍ مِنْ آذَرْبیجانَ لا یَقومُ لَهَا شَیٌ فَإذا کانَ ذلِکَ فَکُونُوا اَحْلاسَ بیوتِکُمْ[27] همچنان که حصیرهای کهنه قابل استفاده نیست، شما هم در فتنه‌ها، شبیه حصیرهای پوسیده و کهنه بشوید تا دیگران نتوانند از وجود شما به نفع خود و حزب خود بهره‌برداری کنند.

4-11- حقانیت اسلام

علامه شیخ مهدی امامی به نقل از آیت الله شهید شیخ فضل الله فرمود: اقوی دلیل بر حقانیت اسلام این است که: با این همه خلاف کاری نمایندگانش، هنوز این دین باقی است.

4-12- توحید واقعی

این توحید واقعی و برخاسته از فطرت انسانی هست که در قرآن از آن به «کُنْ فَیَکُونُ»[28] تعبیر شده است.

 

4-13- تعداد آیات قرآن کریم با اشعار

آیه قرآن که خوب و دلکش  است

 

شش هزاروششصدوشصت و شش است

دو هزارش امر و یک نهی شدید

 

دو هزارش وعد و یکی دیگر وعید

شش صدش بحث حلال است و حرام

 

شصت و شش سبّح در آن صبح و شام[29]

4-14- اشعار عرفانی

علامه شیخ مهدی به خاطر ویژگی‌های زهد و تقوای خویش، گرایش به سرودن اشعار عرفانی داشت، از اوست:

الهی من آن عارف می‌ پرستم

 

که از جام لا تقنطوی تو مستم

کرم پیشه تو، گنه عادت من

 

تو آنی که هستی من اینم که هستم[30]

5- جمع‌بندی

با توجه به مباحث گذشته اعمّ از فضایل اخلاقی و کرامات روحی حضرت علّامه شیخ مهدی امامی مازندرانی و بیانات اخلاقی و تربیتی آن عالم فرزانه به این نکته مهم می‌رسیم که همه انسان‌ها بویژه جوانان راستین باید راه چگونه زیستن و چگونه بودن و حتّی راه چگونه مُردن را از قرآن کریم و معصومین (ع) و علمای عظام اخلاقی و عرفانی همچون حضرت علامه شیخ مهدی بیاموزند، زیرا خود علّامه در رفتار و گفتار خویش خاطرنشان فرمودند که هر چه دارند و به هر مقام علمی معنوی نایل شدند به برکات قرآن کریم و عمل به آن می‌باشد و رفتار خویش را برگرفته از سنّت معصومین (ع) می‌داند کسی که زیر نظر استادان بزرگی همچون آیه الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری تعلیم و تربیت می‌شود و ماحصل آموخته‌های ایشان، تربیت شاگردانی چون حضرت امام خمینی (ره) و شهید مطهری (ره) می‌باشند.

حسن خیام این نوشتار از الهی نامه حضرت علامه حسن‌زاده آملی بهره می‌جوییم:

- الهی بحقّ خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.

- الهی ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای و ما همه هیچکاره‌ایم و تنها تو کاره‌ای.

- الهی از نماز و روزه‌ام توبه کردم بحقّ اهل نماز و روزه‌ات توبه این نا اهل را بپذیر.

- الهی اگر تو ستار العیوب نبودی ما از رسوایی چه می‌کردیم؟

- الهی حق محمد و آل محمد بر ما عظیم است اللهم صل علی محمد و آل محمد[31]

  

 ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 پاورقی ها:


[1] - سوره مجادله، آیه 11.

[2] - نهج الفصاحه، ترجمه شیرمحمدی، ص 376 حدیث 2543.

[3] - کنز العمال، حسام الدین هندی، ج 10، ص 135، حدیث 28679.

[4] - الکافی، کلینی، ج 1، ص 32.

-بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 1، ص 211.

[5] - لسان العرب، ابن منظور، ج 4، ص 194.

[6] - اخلاق اسلامی، دیلمی و آذربایجانی، ص 21.

[7] - معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 159.

[8] - اخلاق و آداب دانشجویی، کلانتری، ص 21.

[9] - اخلاق و تربیت اسلامی، رهبر و رحیمیان، ص 6.

[10] - گنجینه معارف، رحمتی شهرضا، ج 1، ص 63.

[11] - مبانی اخلاق اسلامی، رشیدپور، صص 112 و 172.

[12] - اخلاق و تربیت اسلامی، رهبر و رحیمیان، ص 5.

[13] - اسلام و تعلیم و تربیت، حجتی، بخش دوم، ص 11.

[14] - خورشید حکمت، قلی زاده، صص 33-32.

[15] - سوره فتح، آیه 4.

[16] - جرعه‌ای از اقیانوس، قلی‌زاده، صص 92 الی 99.

[17] - www.bashgah.net

[18] - خورشید حکمت، قلی‌زاده، صص 35-34.

[19] - اخلاق اسلامی، دیلمی و آذربایجانی، ص 153.

[20] - صحیفه نور، امام خمینی، ج 19، ص 157.

[21] - جرعه‌ای از اقیانوس، قلی‌زاده، صص 104-103.

[22] - www.bashgah.net

[23] - www.bashgah.net

[24] - جرعه‌ای از اقیانوس، قلی‌زاده، صص 235-234.

[25] - آشنایی با فرزانگان بابل، باقرزاده، ص 239.

[26] - امام علی (ع) در روش برخورد با فتنه‌ها فرمود: در فتنه‌ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا اور ا بدوشند. (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت 1، صص 625-624)

[27] - مستدرک الوسائل، محدّث نوری، ج 11، ص 35، حدیث 12367-4.

-الغیبه، نعمانی، ص 194.

-لازم به ذکر است در بحار الانوار علامه مجلسی، ج 52، ص 135 آمده: … لابُدَّ لَنا مِن آذربیجانَ …

[28] - سوره آل عمران، آیه 47.

[29] - جرعه‌ای از اقیانوس، قلی‌زاده، صص 267 تا 281 و 314، 322، 326، 340.

-خورشید حکمت، قلی‌زاده، ص 407.

[30] - سخنوران بابل، الهی، ص 132.

[31] - الهی نامه، حسن‌زاده آملی، صص 9، 10، 13، 15، 19.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۸
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی