برخى از فیلسوفان مغرب زمین، به پیروى امانوئل کانت،
کوشیده اند با استمداد از براهین اخلاقى به اثبات وجود خداوند بپردازند.
امانوئل
کانت، همه براهین عقل نظرى را از اثبات وجود خدا عقیم مى دانست و بر این باور بود
که لازمه عقل عملى و قوانین اخلاقى، اذعان به وجود خدا و برخى دیگر از آموزه هاى
دینى، نظیر خلود و جاودانگى نفس است.
برخى دیگر از مدافعان این برهان، خواسته اند از طریق ثبات و اطلاق امر و نهى
اخلاقى، وجود آمر و ناهى ثابت، ازلى و مطلق (خداوند) را ثابت کنند؛ به این طریق که
امر و نهى اخلاقى، مقتضى وجود آمر و ناهى است و این آمر و ناهى، خودِ شخص یا دیگر
اشخاص انسانى نمى توانند باشند، بلکه باید مرجعى ماورایى و فوق انسانى، به نام «خدا»
وجود داشته باشد که منشأ اوامر و نواهى اخلاقى است.
برخى دیگر خواسته اند از طریق قوانین اخلاقى،
وجود قانونگذارى الهى را اثبات نمایند.
بیان مشهورترى از برهان اخلاقى نیز به این صورت است که مى گوید ارزشهاى اخلاقى،
عینى هستند و آفریننده آنها یا باید ماده باشد یا غیر ماده (روح یا نفس)؛ اما ماده
نمى تواند خالق ارزشهاى عینى باشد، و غیر ماده یا انسان است یا موجودى فراتر از
انسان. انسان نیز نمىتواند خالق ارزشهاى عینى باشد. زیرا آدمیان از میان
مى روند، اما اصول و ارزشهاى اخلاقى پابرجا مى مانند و این نشان مى دهد که موجودى
فراتر از انسان وجود دارد که خالق ارزش هاى اخلاقى است و این موجود، همان خدا است.
به هر حال، همه کسانى که در اثبات وجود خدا، به برهان اخلاقى پناه آورده ند،
آگاهانه یا ناآگاهانه بر نیازمندى دین به اخلاق مهر تأیید زده اند.
یکى از مشهورترین و مهمترین دلایل ضرورت خداشناسى، «وجوب
شکر منعِم» است.
چون خداوند ولّى نعمت ما است و همه نعمتهاى ما از آنِ او
است، پس به حکم اخلاق، سپاسگزارى از او واجب است و البته شکرگزارى از ولّى نعمت،
به شناخت او وابسته است و تا او را نشناسیم نمى توانیم سپاسگزارىاش نماییم. بنا
بر این، ضرورت خداشناسى، دست کم بر اساس این دلیل، بر پذیرش این حکم اخلاقى استوار
است که «شکر منعِم واجب است».