براى افراد متدیّن، تقویت دمادم بایسته هاى اخلاقى، پا به پاى اصول، ضرورى است و خلأ هر یک از آنها کاستى در کمال ایمان، محسوب مى شود. چنان که وجود یکایک آنها سبب تکامل روحى، دینى و اجتماعى است و به همین دلیل شایسته و بایسته است که بدانها متّصف شد.
از جمله این بایسته ها می توان به حضور درصحنه، تعظیم شعائر، آزادگى و استقلال فکرى، عزّت نفس، غیرت سیاسى، حفظ اصالتهاى فرهنگى و احترام به قانون اشاره نمود در این مقال فقط به حضور در صحنه با نگرش اخلاقی تشریح و تبیین می شود:.
حضور در صحنه
ارکان اصلى یک حکومت را رهبرى، قانون و مردم تشکیل مىدهند که اگر هر یک، نقش خویش را بخوبى ایفا کنند، جامعه قوام مىیابد و به سوى اهداف خود پیش مىرود و برعکس، اگر رهبرى، داهیانه نباشد یا قانون ناقص باشد یا مردم نسبت به قانون و فرامین رهبر، بىتفاوت گردند، نظام دچار تزلزل مىشود و رو به ویرانى مىنهد.
در اسلام، دورکن نخست از سوى خدا تأمین شده است؛ رهبر- اعمّ از پیامبر، امام و ولى فقیه- کاملترین فرد جامعه است و قوانین آن نیز در اوج صلابت و استحکام و به دور از هر گونه خدشه است، همان گونه که خداوند، درباره قرآن- که ارزندهترین قوانین را در بر دارد مىفرماید:
«انَّهُلِکتابٌ عَزیزٌ* لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ»[1]
بدرستى که قرآن، کتابى شکست ناپذیر است که باطل از پیش و پس به آن راه ندارد، چرا که از سوى خداوند حکیم و ستوده نازل شده است.
همچنین به شکلهاى گوناگون از پیروان خویش مىخواهد که نسبت به رهبرى و همه قوانین اسلام وفادار باشند، در همه صحنهها حضور یابند و از بىتفاوتى، انزوا طلبى و منفى بافى، بشدّت پرهیز کنند. چنین وظیفهاى موضوع همین بخش است که در چهار عنوان تبیین مى گردد.
الف- ضرورت حضور
قرآن مجید با تعابیر گوناگونى از مردم مى خواهد که در همه صحنههاى اجتماعى حضور فعّال داشته باشند، از جمله مى فرماید:
«یا ایُّهَاالَّذینَ امَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَلِلَّهِ»[2]
اى مؤمنان، کاملًا به عدالت، قیام کنید و براى خدا شهادت دهید.
«یا ایُّهَاالَّذینَ امَنُوااتَّقُوااللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»[3]
اى کسانى که ایمان آوردهاید، تقواى الهى پیشه کنید و با صادقان باشید.
در آخر سوره فتح (48) نیز پیروان واقعى پیامبر صلّىالله علیه و آله را به مزرعهاى سرسبز تشبیه مىکند که دائم در حال جوانهزدن و رشد و نمو است و ضمن بالندگى و پایندگى، سبب خشم کفّار مىگردند. چنان که در آیه 60 سوره انفال (8) نیز ضمن دستور آمادگى رزمى، مسلمانان را از دشمنان پیدا و پنهان، بر حذر مىدارد.
پیام مشترک آیات یاد شده و مانند آن، حضور دائمى مسلمانان در صحنههاى گوناگون سیاسى- اجتماعى است، همانگونه که در آیه 110 سوره آل عمران (3)- که امّت اسلامى را با وصف «بهترین امّت مىستاید- بر حضور در صحنه فرهنگى، تصریح دارد.
بر این اساس، لازمه ایمان به خدا، هشیارى، بیدارى و حضور مستمّر مسلمانان در صحنه هاى گوناگون اجتماعى، سیاسى، نظامى و نصرت و پشتیبانى رهبر و مسؤلان مملکت در امور جارى در حد توان است و به هیچ روى نباید مورد مسامحه و اهمال قرار گیرد، گر چه در برخى موارد به جانبازى و شهادت نیز بینجامد؛ حضرت امام حسین علیهالسلام پیرامون اوضاع زمان خویش مى فرماید:
«... الا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لایُعْمَلُ بِهِ و انَّ الْباطِلَ لایُنْتَهى عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِاللَّهِ ...»[4]
آیا نمى بینید که حق اجرا نمىگردد و جلو باطل، سد نمىشود؟ در چنین وضعى، مؤمن باید مشتاق (مرگ و) دیدار خدا باشد.