پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

140-حضور در صحنه : ا‏‏ز بایسته ‏هاى اخلاقى سیاسى

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۵۴ ب.ظ


براى افراد متدیّن، تقویت دمادم بایسته‏ هاى اخلاقى، پا به پاى اصول، ضرورى است و خلأ هر یک از آنها کاستى در کمال ایمان، محسوب مى ‏شود. چنان که وجود یکایک آنها سبب تکامل روحى، دینى و اجتماعى است و به همین دلیل شایسته و بایسته است که بدانها متّصف شد.

از جمله این بایسته ها می توان به حضور درصحنه، تعظیم شعائر، آزادگى و استقلال فکرى، عزّت نفس، غیرت سیاسى، حفظ اصالتهاى فرهنگى و احترام به قانون اشاره نمود در این مقال فقط به حضور در صحنه با نگرش اخلاقی تشریح و تبیین می شود:.

 حضور در صحنه‏

ارکان اصلى یک حکومت را رهبرى، قانون و مردم تشکیل مى‏دهند که اگر هر یک، نقش خویش را بخوبى ایفا کنند، جامعه قوام مى‏یابد و به سوى اهداف خود پیش مى‏رود و برعکس، اگر رهبرى، داهیانه نباشد یا قانون ناقص باشد یا مردم نسبت به قانون و فرامین رهبر، بى‏تفاوت گردند، نظام دچار تزلزل مى‏شود و رو به ویرانى مى‏نهد.

در اسلام، دورکن نخست از سوى خدا تأمین شده است؛ رهبر- اعمّ از پیامبر، امام و ولى فقیه- کاملترین فرد جامعه است و قوانین آن نیز در اوج صلابت و استحکام و به دور از هر گونه خدشه است، همان گونه که خداوند، درباره قرآن- که ارزنده‏ترین قوانین را در بر دارد مى‏فرماید:

«انَّهُ‏لِکتابٌ عَزیزٌ* لا یَأْتیهِ‏ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ‏ حَمیدٍ»[1]

بدرستى که قرآن، کتابى شکست ناپذیر است که باطل از پیش و پس به آن راه ندارد، چرا که از سوى خداوند حکیم و ستوده نازل شده است.

همچنین به شکلهاى گوناگون از پیروان خویش مى‏خواهد که نسبت به رهبرى و همه قوانین اسلام وفادار باشند، در همه صحنه‏ها حضور یابند و از بى‏تفاوتى، انزوا طلبى و منفى بافى، بشدّت پرهیز کنند. چنین وظیفه‏اى موضوع همین بخش است که در چهار عنوان تبیین مى‏ گردد.

الف- ضرورت حضور

قرآن مجید با تعابیر گوناگونى از مردم مى ‏خواهد که در همه صحنه‏هاى اجتماعى حضور فعّال داشته باشند، از جمله مى‏ فرماید:

«یا ایُّهَاالَّذینَ امَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَلِلَّهِ»[2]

اى مؤمنان، کاملًا به عدالت، قیام کنید و براى خدا شهادت دهید.

«یا ایُّهَاالَّذینَ امَنُوااتَّقُوااللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ ‏الصَّادِقینَ»[3]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، تقواى الهى پیشه کنید و با صادقان باشید.

در آخر سوره فتح (48) نیز پیروان واقعى پیامبر صلّى‏الله علیه و آله را به مزرعه‏اى سرسبز تشبیه مى‏کند که دائم در حال جوانه‏زدن و رشد و نمو است و ضمن بالندگى و پایندگى، سبب خشم کفّار مى‏گردند. چنان که در آیه 60 سوره انفال (8) نیز ضمن دستور آمادگى رزمى، مسلمانان را از دشمنان پیدا و پنهان، بر حذر مى‏دارد.

پیام مشترک آیات یاد شده و مانند آن، حضور دائمى مسلمانان در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى- اجتماعى است، همان‏گونه که در آیه 110 سوره آل عمران (3)- که امّت اسلامى را با وصف «بهترین امّت مى‏ستاید- بر حضور در صحنه فرهنگى، تصریح دارد.

بر این اساس، لازمه ایمان به خدا، هشیارى، بیدارى و حضور مستمّر مسلمانان در صحنه‏ هاى گوناگون اجتماعى، سیاسى، نظامى و نصرت و پشتیبانى رهبر و مسؤلان مملکت در امور جارى در حد توان است و به هیچ روى نباید مورد مسامحه و اهمال قرار گیرد، گر چه در برخى موارد به جانبازى و شهادت نیز بینجامد؛ حضرت امام حسین علیه‏السلام پیرامون اوضاع زمان خویش مى ‏فرماید:

«... الا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لایُعْمَلُ بِهِ و انَّ الْباطِلَ لایُنْتَهى عَنْهُ لِیَرْغَبِ‏ الْمُؤْمِنُ فى‏ لِقاءِاللَّهِ ...»[4]

آیا نمى ‏بینید که حق اجرا نمى‏گردد و جلو باطل، سد نمى‏شود؟ در چنین وضعى، مؤمن باید مشتاق (مرگ و) دیدار خدا باشد.

ب- گونه هاى حضور

پایبندى به این وظیفه مهم اسلامى در هر زمان و مکان، شرایط خاص خود را مى‏طلبد که با عقربه بینش صحیح سیاسى- اجتماعى و درک و حسّاسیت مسلمانان قابل تشخیص است؛ گاه حضور یک نفر در سرنوشت جامعه تأثیر دارد[5] و گاه، غیاب، عین حضور است و حضور، جرمى نابخشودنى محسوب مى‏شود چنانکه اعتصاب، کم‏کارى، فرار از سربازخانه، ندادن بهاى آب وبرق و مانند اینها در دوران انقلاب، عملى انقلابى به حساب مى‏آمد، ولى همه این کارها پس از پیروزى، مخالفت با انقلاب و جرم است.

در زمان امام صادق علیه‏السلام، بنى‏عباس و طرفدارانشان بر ضد بنى‏امیّه قیام کردند؛ «ابومسلم خراسانى» در منطقه خراسان و «ابوسلمه» در عراق، سر کرده شورشیان بودند، هر یک از آنها بطور جداگانه نامه‏اى خدمت امام صادق (ع) فرستادند و از آن حضرت خواستند تا به آنها بپیوندد و رهبرى نهضت را به دست گیرد، ولى امام با درک عمیق سیاسى دریافت که آنان در گفته خود صادق نیستند و آهنگ آن دارند که از حضور امام به نفع خویش سود ببرند، از این رو، پیک ابومسلم را از خانه خویش بیرون کرد و هیچ پاسخى به او نداد.[6] و نامه ابو سلمه را نیز سوزاند و پاسخى به آن نداد.[7]

ولى همین امام همام در مسافرتى به کوفه شنید که مأموران حکومت، زنى را به جرم حمایت از فاطمه زهرا سلام‏اللّه علیها دستگیر و زندانى کرده‏اند، امام آن قدر گریست که‏ محاسنش خیس شد، سپس به بشّار مکارى- که این خبر را براى آن حضرت آورده بود- فرمود برخیز تا به مسجد سهله برویم و براى رهایى آن بانو دعا کنیم.[8]

در زمان حاضر، اقدامات زیر از نمونه‏هاى بارز حضور در صحنه است:

- شرکت در انتخابات، همه‏پرسى، تظاهرات و اجتماعاتى که به پشتیبانى از نظام، انقلاب و مسلمانان مظلوم دنیا برپا مى‏شود.

- حضور آگاهانه و حکیمانه مسؤولان سیاسى کشور در صحنه‏هاى بین‏المللى و دفاع از آرمانهاى اسلام و انقلاب که‏از سوى امام راحل ورهبر عظیم‏الشأن‏انقلاب ترسیم‏شده و مى‏شود.

- شرکت در نمازجمعه و جماعت و حضور فعال در مراسم مذهبى، بویژه در محرم و صفر و ....

- حضور فعال در سازندگى کشور و ارائه طرحها، اختراعات و ابتکارات به مراجع صلاحیتدار.

- هشیارى نسبت به عملکرد ضد انقلاب داخلى و خارجى و معرّفى آنها به مسؤولان کشور.

- مقابله با تهاجم و شبیخون فرهنگى دشمنان اسلام، به هر نحو ممکن.

- تلاش مستمّر در بسیج و آمادگى رزمى و دفاعى در زمان صلح.

- حضور بى‏بهانه و خالصانه در جبهه، هنگام وقوع جنگ.

- خوددارى از هر گونه خبرچینى و اطلاع‏رسانى به نفع دشمن و دقّت در حفظ اسرار مملکت.

امام‏خمینى قدّس سرّه به انحاء گوناگون از ملّت شریف و سرافراز میهن اسلامى مى‏خواست که حضور همه جانبه خود را در صحنه‏هاى گوناگون نظام جمهورى اسلامى حفظ کنند، از جمله در وصیت‏نامه سیاسى- الهى خود مى‏نویسد:

«به ملّت عزیز ایران توصیه مى‏کنم که نعمتى که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید، همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمایید و در راه آن- که نعمتى عظیم الهى و امانت بزرگ خداوندى است- کوشش کنید و از مشکلاتى که در این صراط مستقیم پیش مى‏آید نهراسید.»[9]

ج- سیره اولیا

اولیاى الهى- اعم از پیامبران، اوصیا، صدّیقان، صالحان وشهیدان- همواره در متن مسائل اجتماعى قرار داشتند و با تمام وجود در بهینه‏سازى همه جانبه جامعه‏اى که در آن زندگى مى‏کردند، مى‏کوشیدند، بطور مثال:

- حضرت نوح علیه‏السلام 950 سال مردم را به دین الهى دعوت کرد؛ امّا آنان او را تکذیب کردند، آزار رساندند و حتى مورد استهزا قرار دادند، ولى آن فرستاده خدا هیچ‏گاه صحنه را خالى نکرد، قرآن مجید در چندین سوره، حضور فعّال و خستگى‏ناپذیر این پیامبر سترگ را بیان کرده سوره (71) را نیز بدو اختصاص داده است.

- حضرت ابراهیم علیه‏السلام نیز از پیامبران اولواالعزم بود که از سنین جوانى پا به عرصه حق‏طلبى نهاد و بدون هیچ‏گونه بیم و هراس به ترویج آیین توحید پرداخت، عنوان قهرمانى بت‏شکنى را از آنِ خود ساخت، عارفانه در میان خرمن آتش نمرودیان نشست، ولى از تلاش و فعالیت باز نایستاد.

- حضرت موسى علیه‏السلام نیز در راه دعوت به سوى خدا هر گونه مشقتى را به جان خرید، با فرعونیان، قارون و سامرى در سه جبهه زور و زر و تزویر جنگید، ولى هرگز یک قدم عقب‏نشینى نکرد و لحظه‏اى در ادامه راه تردید به خود راه نداد. او حتى در برابر عناصر سست پیمان داخلى که به او گفتند: «فَاذْهَبْ انْتَ وَ ربُّکَ فَقاتِلا انَّا ههُنا قاعِدُونَ»[10] صحنه را خالى نکرد و با استوارى گفت:

«... رَبِّ انّى‏ لا امْلِکُ الَّا نَفْسى‏ وَ اخى‏ فَافْرُقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ‏ا لْقَوْمِ الْفاسِقینَ»[11]

پروردگارا! من تنها اختیار خود و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت تبهکار جدایى بیفکن.

- خاتم الانبیا صلّى‏اللّه علیه و آله نیز در اوان بعثت، پیام حضور و استقامت دریافت مى‏کند:

«یا ایُّهَاالْمُدَّثِّرُ قُمْ فَانْذِرْ»[12]

اى جامه به خود پیچیده، برخیز و بیم ده.

او نیز در طول 23 سال از هیچ کوششى دریغ نورزید، از روزى که اوّلین پیام وحى را دریافت کرد تا آن روز که به دیدار پروردگارش شتافت، در همه صحنه‏ها حضور داشت؛ از بیان احکام شرعى و پند و اندرز گرفته تا اجراى حدود الهى، فرماندهى جنگ، اقامه جمعه و جماعت، رسیدگى به کارهاى خرد و کلان مردم، حتى از عیادت بیمار، تشییع جنازه، نامگذارى اطفال و ... نیز غافل نبود و بدون تردید، رسول خدا (ص) از نظر کمّى و کیفى، پرکارترین انسان تاریخ است و کسى به پاى او نخواهد رسید.

آن حضرت به امّت خویش نیز سفارش کرد که هیچ‏گاه در برابر توطئه‏ها و هجوم بیگانگان و منافقان، سستى نکنند و از میدان نگریزند. بطور مثال فرمود:

«اذا رَأَیْتُمْ مُعاوِیَةَ عَلى‏ مِنْبَرى‏ یَخْطِبُ فَاقْتُلُوهُ»[13]

هر گاه دیدید معاویه روى منبر من سخنرانى مى‏کند، او را بکشید.

چنان که روشن است، معاویه مصداق یک حاکم خودسر و منافق است و دستور پیامبر (ص) شامل امثال معاویه در طول تاریخ مى‏شود، همان‏گونه که حضرت سیدالشهدا (ع) نیز واقعه عاشورا را منحصر به زمان خود و شخص یزید نکرد، بلکه با درایت و آینده‏نگرى اعلام داشت که هر گاه جهان اسلام به حاکم تبهکارى مثل یزید گرفتار مى‏شود، بر مسلمانان فرض است که در برابر او به پاخیزند و از کیان اسلام دفاع کنند.[14]

سیره اهل بیت وحى بویژه امیرمؤمنان صلوات الله علیه- با همه دسیسه‏هایى که بر ضدّ آنها چیدند- حضور همه جانبه در میدانهایى بود که به سود اسلام و مسلمانان مى‏انجامید و حضور آن فرزانگان معصوم در کنار خلفا و رفت‏و آمدشان به دربار پادشاهان ستمگر نیز در همین چارچوب قابل توجیه است، چنان که حضرت على علیه‏السلام استراتژى حضور و سکوت خویش را در چند جمله چنین توجیه مى‏کند:

شما قطعاً مى‏دانید که من از هر کس دیگر به خلافت شایسته ترم [با این وصف عثمان را انتخاب مى‏کنید] به خدا سوگند تا امور مسلمانان رو به اصلاح باشد، و تنها بر من ستم رود، از خلافت، دست مى‏کشم ...[15]

به همین دلیل، تاریخ هیچ گونه بى‏تفاوتى، منفى‏بافى و جوسازى برضد خلفا، از آن حضرت به یاد ندارد، بلکه برعکس، همواره براى آنان خیراندیشى مى‏کرد، علم سرشار خویش را در اختیارشان مى‏نهاد و از هر گونه رایزنى و مشورت با آنان دریغ نمى‏کرد، گر چه همواره بر مواضع اصولى خویش پایبند بود و تسلیم جریانهاى انحرافى نشد و آنان را تأیید نکرد.

د- نکوهش بى‏تفاوتى‏

به همان نسبت که حضور در صحنه، امرى ضرورى، مورد رضاى خدا و برگرفته از سخن و سیره اولیاى الهى است، بى‏تفاوتى، منفى‏بافى و انزوا طلبى، نکوهیده و محکوم است، حتى گاهى بى‏تفاوتى بحدّى مى‏رسد که شخص را از زمره مسلمانان و از مرز اسلام خارج مى‏سازد، خواه این بى‏تفاوتى در امور اجتماعى، سیاسى و نظامى صورت پذیرد یا در کارهاى اقتصادى، فرهنگى و مانند آن.

رهبر عظیم‏الشأن اسلام، حضرت محمّد صلّى‏الله‏علیه‏وآله، در یک ترسیم کلى از شخص بى‏تفاوت مى‏فرماید:

«مَنْ اصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِامُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[16]

کسى که روز را بدون اهتمام به کار مسلمانان سپرى کند، مسلمان نیست.

این دیدگاه کلّى در برخى از روایات دیگر، مشخص و ریز شده و به عبارتى، نمونه‏هاى بى‏تفاوتى بیان شده است که در اینجا به سه نمونه آن بسنده مى‏کنیم.

1- در زمان خلافت امیر مؤمنان علیه‏السلام، مردى مرد دیگرى را نگه داشته بود و شخص سومى او را کشته و دیگرى هم ناظر صحنه بوده و هیچ عکس‏العملى نشان نداده بود؛ امام، فرد نخستین را محکوم به حبس ابد، قاتل را اعدام کرد و چشم نفر سوم را- به این دلیل که به مقتول کمک نکرده بود- درآورد.[17]

2- امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:

«مَنْ رَاى اخاهُ عَلى‏ امْرٍ یَکْرَهُهُ فَلَمْ یَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ خانَهُ»[18]

هرکس برادرش را مشغول کارى ببیند که خوشایند او نیست و در حالى که توان دارد، او را از آن کار باز ندارد، به آن برادر خیانت کرده است.

3- رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز مى‏فرماید:

«ما امَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْاخِرِ مَنْ باتَ شَبْعانَ وَ جارُهُ جائِعٌ»[19]

هر کس سیر بخوابد، در حالى که همسایه‏اش گرسنه است، به خدا و روز واپسین ایمان نیاورده است.

با این وصف، هیچ مسلمانى، حق ندارد در برابر آنچه که در داخل و خارج کشور اسلامى مى‏گذرد، بى‏تفاوت باشد، بلکه هر کس در هر شغل و مسؤولیتى که به عهده گرفته، باید با هشیارى و دقّت عمل، در برابر اسلام و مسلمانان بلکه مستضعفان جهان، احساس مسؤلیت کند، در غیر این صورت، مشمول این سخنان واقع بینانه خواهد شد یا به تعبیر امیرمؤمنان علیه‏السلام مرده متحرّکى بیش نخواهد بود. آن حضرت درباره بى‏تفاوتان در برابر تهاجم فرهنگى و ترک امر به معروف و نهى از منکر مى فرماید:

«... مَنْ تَرَکَ انْکارَالْمُنْکَرِ بِقَلْبِهِ وَیَدِهِ وَ لِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ‏الْاحْیاءِ»[20]

هر کسى انکار منکر را با قلب، دست و زبانش ترک کند، مرده‏اى است میان زندگان.

(علی اصغر الهامی نیا، اخلاق سیاسى، صص 71 الی 80)

 

 



[1] ( 1)- فصِّلت( 41)، آیات 41- 42.

[2] ( 1)- نساء( 4)، آیه 135.

[3] ( 2)- توبه( 9) آیه 119. امام باقر( ع) مى‏فرماید: صادقان، آل محمد( ص) هستند.( مجمع‏البیان، ج 5- 6، ص 122، دار المعرفه.)

[4] ( 1)- تحف‏العقول، ص 249.

[5] ( 2)- چنانکه درسال 1360 پس از فاجعه هفتم تیر که عدّه‏اى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى شهید شدند، لیبرالها درمجلس حاضر نشدند تا تعداد نمایندگان به حدّ نصاب نرسد و مجلس عملًا تعطیل شود، و چند تن از نمایندگان که بشدت در جریان انفجار حزب جمهورى زخمى شده بودند، با همان حال در مجلس حضور یافتند و مجلس با تعداد کافى به کار خویش ادامه داد.

[6] ( 3)- فروع کافى، ج 8، ص 274.

[7] ( 4)- مروج‏الذهب، مسعودى، ج 3، ص 254، دارالهجرة، قم.

[8] ( 1)- بحارالانوار، ج 47، ص 378- 379.

[9] ( 1)- وصیت نامه سیاسى- الهى امام خمینى، ص 34، سازمان حج و اوقاف و امور خیریه، 1369، قطع جیبى.

[10] ( 2)- مائده( 5) آیه 24.( تو و پروردگارت بروید و بجنگید، ما اینجا نشسته‏ایم!)

[11] ( 3)- مائده( 5)، آیه 25.

[12] ( 1)- مدّثّر( 74)، آیات 1- 2.

[13] ( 2)- بحارالانوار،، ج 33، ص 191.

[14] ( 3)- مطلب بالا از این جمله معروف امام اقتباس شده است:« عَلَى الْاسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیَتِ الْامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ»( همان، ج 44، ص 326.)

[15] ( 1)- نهج‏البلاغه، فیض‏الاسلام، خطبه 73، ص 171.

[16] ( 2)- بحارالانوار، ص 337.

[17] ( 1)- بحارالانوار، ج 104، ص 398.

[18] ( 2)- همان، ج 74، ص 190.

[19] ( 3)- همان، ج 78، ص 273.

[20] ( 1)- تهذیب الاحکام، شیخ طوسى، ج 8، ص 181، دارالصعب، بیروت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۲۳
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی