پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

اخلاقی: مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی، اخلاق کاربردی، اخلاق خانواده، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، عرفان اسلامی

پایگاه  علمی دکتر نقی سنایی (عضو هیأت علمی دانشگاه)

1- استفاده از مطالب سایت با ذکر آدرس سایت (drsanaei.blog.ir) و به نام دکتر نقی سنائی، نه تنها منعی ندارد، بلکه موجب افتخار و مباهات خواهد بود.
2- با التفات به تخصّصی بودن مطالب، در صورت امکان از نظرات ارزنده تان، حقیر را بهره مند فرمایید.
3- اینجانب دارای وبلاگ به آدرس http://drsanaei.blogfa.com/ می باشم که در صورت تمایل از مطالب متنوع آن بهره وری فرمایید.
4_ لطفا در کانال آیات و احادیث اخلاقی با آدرس drnaghisanaei@ در پیام رسان ایتا عضو شوید و دوستان و گروه ها را تشویق و توصیه فرمایید تا عضو شوند و از آیات و احادیث اخلاقی همراه با منابع و مأخذ بهره ببرند و بدین وسیله در تبلیغ دستورات اخلاقی دین مبین اسلام سهیم شوید.تشکر و ارادت

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

150- اخلاق توجه قلبى‏

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۴ ق.ظ

همگان به تجربه دریافته ‏اند که تا کسى چیزى را نشناسد و به کمالات آن آشنا نگردد، بدان علاقه نشان نمى ‏دهد و به آن محبت نمى‏ ورزد و تا به آن محبت نورزد، دل‏ مشغول آن نمى‏ شود و به آن توجه نمى‏ کند. بر این اساس، اصل بنیادین هر توجه، افزون بر معرفت، محبت است. سعیدالدین فرغانى مى ‏نویسد: «بدان که حبّ اصل در هر توجه است.»[1] از این‏رو هر که به معرفت توحیدى رسید، خداى سبحان محبوب وى گردید و هر چه محبت الاهى در وى فزونى یافت و آتش آن بر خرمن دل بیشتر شعله کشید، وجوه تعلقى نفس آرام‏آرام مى‏سوزد و دام آن وجوهِ مشغله‏ساز آهسته ‏آهسته برچیده مى‏گردد و در نتیجه توجه به خداى محبوب افزایش مى ‏یابد تا آنکه به سر حد توجه تام دایمى مى‏رسد. امام‏ صادق (ع) مى‏ فرماید:

اصل حبّ، تبرى از غیر محبوب است.[2]

آنگاه که بر سرّ بنده پرتو افکند، آن را از همه مشاغل و از تمامى یادها جز خداى سبحان خالى مى‏ کند.[3]

زیرا به فرموده امیرمؤمنان (ع) حبّ الاهى آتشى است که بر چیزى عبور نمى‏ کند، جز آنکه آن را مى ‏سوزاند.[4] از این‏رو داود قیصرى مى‏ گوید: «این اتصاف (یعنى فناى وجوه تعلقى نفسى در وجه سرّى الاهى)، جز با توجه تام به جناب حق مطلق سبحانه، حاصل نگردد و این توجه نیز جز با محبت پنهان در بنده ممکن نباشد.»[5]

اکنون این پرسش مطرح مى ‏شود که راز اشتداد محبت چیست؟ به دیده عارفان، اشتداد محبت با ازدیاد تناسب در ارتباط است. سعیدالدین فرغانى مى‏نویسد: «محبت حکم مناسبت است.»[6] این تناسب از تشابه وصفى بین محب و محبوب برمى‏خیزد و این تشابه با وجود اوصاف مشترک پدید مى‏آید. از این‏رو هرچه اوصاف اشتراکى در محب بر اوصاف امتیازى غلبه کند تشابه و تناسب بیشتر مى‏شود و در نتیجه محبت فزونى مى ‏یابد.

صدرالدین قونوى نیز مى‏ گوید: «برخى گونه ‏هاى محبت، نتیجه مناسبت میان بعضى صفات محب و محبوب است که به لحاظ این صفت مشترک متحدند؛ اگرچه حظّشان از آن صفت متفاوت است ... به دیده ما در مشرب تحقیق، محال است که کسى دیگرى را از حیث آنچه مغایرت اوست، دوست بدارد؛ [ولى‏] به‏موجب حکم معناى مشترک بین آن دو مناسبت ثابت مى‏گردد؛ مناسبتى که با غلبه اوصاف اتحادى بر اوصاف امتیازى گسترش مى‏یابد»[7] و «هر چه این اوصاف اتحادى بیشتر گردد، محبت نیز افزایش یابد.»[8]

برترین محبوب، خداى سبحان است که سالکان به‏عنوان محبّان او در ره سلوک هستند؛ از این‏رو رهپویان صراط توجه، باید براى تحصیل محبت درصدد ایجاد تناسب و تشابه با خداى محبوب برآیند که این نیز با تزیین دل به اوصاف و کمالات الاهى صورت مى‏پذیرد؛ کمالاتى که براى مولاى محبوب «اسماى حسنا» و «صفات علیا» نام دارند؛ مانند حلیم و وفى و براى بنده محبّ «فضایل اخلاقى» نام دارند که به صورت بذرهاى ناشکفته، در زمین فطرت گنجانده و نهفته شده‏اند و باید پرورش یافته، بارور گردند.[9]

 

 



[1] ( 1). سعیدالدین فرغانى، منتهى المدارک، ج 1، ص 238( با اندکى تلخیص).

[2] ( 2).« و لأن أصل الحب التبرى عن سوى المحبوب.»(( منسوب به) الامام جعفر بن محمد الصادق( ع)، مصباح الشریعة، ص 557.)

[3] ( 3).« حبّ الله اذا اضاء على سرّ عبده أخلاه عن کل شاغل و کل ذکر سوى الله.»( همان، ص 549.)

[4] ( 1).« حبّ الله نار لایمر على شی‏ء الا أحترق.»( محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 67، ص 23.)

[5] ( 2). داود قیصرى، شرح فصوص‏الحکم، ص 147.

[6] ( 3). سعیدالدین فرغانى، مشارق الدرارى، ص 336.

[7] ( 4). صدرالدین قونوى، النفحات الالهیة، ص 51 و 52؛ محمد بن فنارى، مصباح الأنس، ص 557.

[8] ( 5). صدرالدین قونوى، شرح الأربعین حدیثاً، ص 140.

[9] فضلى، على، علم سلوک، 1جلد. صص 249 الی 252

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۵
نقی سنایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی