135-آثار تربیتی دعا
بدون تردید دعا بر زندگى انسان و در حل گرفتارى مادى و معنوى تأثیر دارد و صرف تلقین روانى نیست بلکه به عنوان یک عامل مهم در سرنوشت آنها نقش آفرینى مى کند.
«دعا» یعنى، خواندن مدعوّ و متوجه ساختن او به طرف داعى. (تفسیرالمیزان، ج 2، ص 31، آیه 186 بقره). دعاکننده با دعاى خود، عنایت و التفات مدعو را مى طلبد آنگاه حاجت خود را از او سؤال و درخواست مى کند. از این رو سؤال با دعا فرق مى کند زیرا سؤال به منزله غایت و هدف دعا است مثل این که کسى را از دور یا نزدیک، صدا بزنیم تا روى خود را به طرف ما برگرداند. آن وقت خواسته خود را از او سؤال و درخواست کنیم. کلاً دعا داراى آداب، احکام و اسرارى است.
اسرار و فلسفه دعا به استناد آیات و روایات، دعا خود امرى عبادى است. از این رو بعضى مى گویند: خدایا تو دستور دادى دعا کنید. ما هم اطاعت مى کنیم چه درخواست عملى شود و به ما بدهى و چه ندهى آنان که تسلیم محض هستند به عنوان تأدب دعا مىکنند. مؤمنان در سرزمین منا چنین دعا مى کنند: «ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه و قنا عذاب النّار». اینان در طلب حسنات و خوبى هاى دنیا و آخرت هستند. یعنى درخواست چیز خوب، حلال، طیب و طاهر دارند و این دعاى خوبى است. داشتن فرزند خوب و صالح، همسر با ایمان، رفقاى مؤمن، معلم شایسته، شاگرد خوب، داد و ستد حلال، نیروهاى اقتصادى خوب، همه اینها حسنات دنیاست. ولى گروه دیگر کسانى هستند که زرق و برق دنیا را طلب مى کنند نه حسنه، اینها هیچ بهره معنوى نخواهند داشت. از این رو بهترین پیشنهاد و دعا این است که انسان فضل پروردگار را طلب کند. لطف و خیر او را طلب کند و بگوید: خدایا حسنات دنیا و آخرت را به من عطا کن. ائمه (ع) نیز در دعا، خوى بزرگ منشى را به ما آموخته اند که سعى کنید هرگز از خدا مال زیاد نخواهید بلکه بخواهید آبرویتان محفوظ باشد و نیز در دعا بلندهمت باشید.
در دعاى کمیل از خدا مى خواهیم که برجستهترین و بهترین انسانهاى نمونه باشیم. ازاینرو در شبهاى جمعه از خدا مسألت مىکنیم که خدایا مرا به جایى برسان که از من بالاتر کسى نباشد «و اجعلنى من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزله منک و اخصّهم زلفه لدیک». با این اوصاف هر آنچه که در قالب حسنات مى گنجد و مقدمه وصول به سعادت اخروى است (از یک طرف) و قوام و پایدارى زندگى دنیا را در بردارد (از طرف دیگر) درخواست آن نه تنها بلامانع بلکه نشاندهنده اوج عبودیت و بندگى است.
الف) دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستى است. در میان همه عبادتها عبادتى نیست که چون دعا این رابطه فرخنده را به شایستگى تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا یک فرصت برتر و بدلناپذیر است که خداى تعالى به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور یگانه هستى بخش خود بار یابند و از حضرتش براى پیمودن طریق کمال و دست سودن بر ستیغ سربلندىِ روح مدد خواهند. دعا چارهساز دردها و گرفتارىهاى روانى و جسمانى است.
ب) شناخت انسان از نیازهاى بىحد و مرز خود و بىنیازى مطلق پروردگارش و این که او مبدأ هر خوبى و کمالى است، با روى آوردنِ وى به دعا رابطه مستقیم دارد. در این میان هر چه نیازهاى او بزرگتر و دردهایش جانکاهتر باشد، نیایش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرماى بیشتر خواهد یافت. سرّ تأکید و توجه ویژهاى که در سنت و سیره پیامبران و پیشوایان الاهى بر دعا و پرداختن به آن شده است و نیز راز اشتیاق بسیار آن بزرگان به دعا در این واقعیّت نهفته است. 1 پیامبر گرامى اسلام (ص) هم خود اهل دعا و راز و نیاز بود و هم دیگران را به حاجت خواستن از پروردگار یکتا سفارش مىفرمود و ترک آن را جایز نمىدانست. 2
امام صادق (ع) درباره امام على (ع) فرموده است: امیر مؤمنان (ع) «دَعّاه» (بسیار دعا کننده) بود. 3
دیگر پیشوایان ما نیز به دعا عنایت ویژه داشتند از خود دعاهاى گران ارج و پرمحتوایى به یادگرا گذاردهاند. این بخش از میراث آن پاکان در مجموعههایى با عنوان «صحیفه» گردآورى و تدوین شده است براى نمونه مىتوان به «صحیفه سجادیه» «صحیفه صادقیه»، «صحیفه کاظمیه» و «صحیفه رضویه» اشاره کرد.
ج) با دقت در این صحیفهها و دیگر متون معتبر دعا درمىیابیم که بالاترین مرتبه نیازخواهى نزد امامان معصوم (ع)، ابراز عشق پرشور و بىمنتها به معبود یگانه و ستایش پروردگار و یادکرد شکوه و بزرگى او است یعنى انسان به چنان رشد معنوى و بالندگى روحى دست پیدا کند و تا آن جا به آفریدگار بىکرانه نزدیک شود که عشق تابناک و حیاتبخش الاهى بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر اندیشه و خاطرى جز اندیشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزداید و چنان شود که انسان راه یافته به حریم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند.
گر از دوست چشمت به احسان اوست |
تو در بند خویشى نه در بند دوست |
|
خلاف طریقت بود کاولیا |
تمنّا کنند از خدا جز خدا 4 |
|
پس دعا کردن همیشه بدین معنا نیست که از خدا چیزى بخواهیم. گاه دعا یعنى از خدا خودِ او را خواستن و این والاترین و با شکوهترین مرتبه دعا است که بیش از هر جا و در عالىترین شکل خود، در نیایشهاى رسیده از معصومان (ع) یافت مىشود. از این رو است که پیامبر (ص) به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الاهى است و این که این عشق برترین، لذتبخشترینِ عشقها گردد: «اللهم انى اسألک حبک و حب من یحبک، و العمل الذى یبلغنى حبک. اللهم اجعل حبک احب الى من نفسى و اهلى و من الماء البارد 5 خدایا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و این که در پى کار مىروم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستى تو پیش من از خودم و خانوادهام و آب خوشگوار محبوبتر باشد.»
د) دعا در اندیشه اسلامى، افزون بر این که تجلى فقه و وسیله ابراز عشق به خدا است، روشى مهم و تأثیر گذار براى تعلیم و تربیت و تعالى بخشیدن به روح آدمى در ساحتهاى فردى و اجتماعى است.
مجموعه تعالیم دینى و آموزههاى تربیتى و دانشهاى الاهى که در متون دعایى مطرح گردیده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم «تربیت» و «تعلیم» و آموختن دانش و بینش براساس باورهاى اسلامى است.
بىتردید، دعا کردن و دست نیاز به سوى خداوند بىنیاز برآوردن تنها ویژه تعالیم اسلامى نیست و در همه ادیان و مذاهب دعاها و کلماتى براى مناجات با پروردگار وجود دارد. با این همه آن چه دعاهاى اسلامى را از دعاهاى دیگر متمایز مىسازد، مایهور بودن محتوا و اثر بخشىِ بسیار دعا در همه ابعاد زندگى انسان است به دیگر سخن، «دعا در اسلام- جز دعاهاى قرآنى که عین وحى است- بیان دیگرى از آموزههاى فرد ساز و جامعه پرداز وحى است یعنى همان درسهاى قرآنى است که خداوند مهربان براى تربیت انسان، به وسیله آیات آسمانى فرستاده است. ادعیه خود به گونهاى تفسیر قرآن کریماند و شرح معارف آسمانىاند و یادآور تربیتهاى قرآنى و تکرار و تأکید و تشریح آموزههاى وحیانى». 6 راستى چه فرقى مىتوان نهاد میان قرآن کریم و متن دعایىِ صحیفه سجادیه، که هر دو از جهت محتوا و تنوع مضمون و نیز هدف تعلیمى و تربیتى همداستانند و به یک نقطه چشم دوختهاند، جز این که یکى «قرآن نازل» و معجزه ماندگار پروردگار است و دیگرى نمونه کامل «قرآن صاعد» و املاى امام زینالعابدین (ع)؟
ه) حال، با توجه به جایگاه بلند دعا در اندیشه اسلامى و نقش بزرگ آن در سازندگى فردى و اجتماعى و پیوند ناگسستنىاش با وحى الاهى، جاى این گلهگزارى و سخن دردمندانه هست که بگوییم برخورد جامعه اسلامى (عامه مردم و عالمان و روشنفکران) با این میراث گرانسنگ تزکیه و تعلیم برخوردى اصولى و مبتنى بر شناخت تمام عیار حقیقت دعا نبوده است و در میان متون مقدس دینى، بیش از همه این چهره فروغ گستر متون دعایى است که زیر خروارها غبار غربت و بىاعتنایى پوشیده مانده است.
سبب چه مىتواند باشد جز ناآگاهى مردمان و نادانىِ مدعیان فضل و آگاهى در طول تاریخ نسبت به نقش سازنده دعا که خود باعث گردیده بسیارى از ما یا با دعا احساس بیگانگى کرده، آن را از صحنه زندگى خود حذف کنیم و یا بىتوجه به فلسفه عمیق نیایش با آن برخوردى از سرِ کسب و سودجویى داشته باشیم خودرا با خواندن دعا سرگرم مىکنیم بىآن که معناى آن را بفهیم و پیامهاى ژرف و گوناگونش را دریابیم تنها براى خواستن نیازهاى حقیر و کم ارج یا براى بردن ثواب و گاه جهت رفع بیکارى و توجیه کاستىها و سستى ورزیدنها و این بدترین و سطحىترین گونه برخورد با ادعیه است که بىشک در آنها هدفى بس والاتر و حیاتىتر مورد توجه بوده است یعنى جهت دادن به حیات دنیایى انسان در همه عرصهها و تربیت او بر اساس فضیلتها و راه نمودن وى به بهشت خشنودى خدا.
و) پایان بخش سخن، بخشى از دعاى امام سجاد در پنجاه و دومین نیایش در «صحیفه سجادیه» است که هم راز و نیاز وى با پروردگار هستىها است و هم به ما مىآموزد که راه و شیوه دعا گزارى کدام است و به هنگام نیایش، از خدا چه چیزها باید خواست:
«معبود من، از تو مىخواهم که به حقِ خود که بر همه آفریدگانت لازم گرداندهاى و به نام بزرگ خود که به پیامبرت فرمودهاى با آن به تسبیح تو پردازد و به بزرگى ذات بزرگوارت که نه کهنگى مىپذیرد و نه دگرگون مىشود و نه تغییر حالت مىدهد و نه از میان مىرود، بر محمد و خاندانش درود فرستى و مرا با عبادت خود از هر چیز بىنیاز کنى و با ترس از خود، محبت دنیا را از دلم بزدایى، و به رحمت خود مرا با دستى پر از کرامت بازگردانى زیرا من تنها به سوى تو مىگریزم و تنها از تو مىترسم و تنها از تو فریادرس مىخواهم و تنها به تو امیدوارم و تنها تو را مىخوانم و تنها به درگاه تو پناه مىآورم، و اعتمادم تنها به تو است و تنها از تو یارى مىجویم و تنها به تو ایمان دارم و تنها بر تو توکل مىکنم و اتکاى من تنها به جود و بخشش تو است.» 7
در مورد شرایط اجابت دعا توجه شما را به چند نکته جلب مى کنیم:
1 عجله نداشتن در اجابت دعا
انسان وقتى خواستهاى دارد، مىخواهد هر چه زودتر به آن برسد اما گاهى صلاح او در آن نیست و یا شرایطش فراهم نشده است و با مدتى صبر و تأمل به خواسته خود خواهد رسید. اما بى تابى و عدم شکیبایى، گاهى سبب ناامیدى مىشود و مانعى براى رسیدن به خواستههاى مورد نظر است. بدین جهت بهتر است همراه با اصرار در دعا، عجله بیش از حد نداشته باشیم. آنچه که وظیفه انسان است دعا کردن و امیدوار بودن است و آنچه که بر عهده خداوند است، اجابت است. بنابراین در آنچه که به خداوند مربوط مىشود، مداخله نکنیم که در غیر این صورت به زیان ما تمام شده و مانعى براى وصول رحمت الهى خواهد گشت. امام صادقعلیه السلام فرمود: «همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. از امامعلیه السلام پرسیده شد: چگونه عجله مىکند امام مىفرماید: مىگوید از فلان زمان دعا کردم اما اجابت نشده است(1)
بنابراین باید امید فراوان داشت و اصرار در دعا نیز ورزید اما عجله نباید داشت که خود مانع تحقق استجابت دعا است.
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: «ان العبد اذا دعا لم یزل الله تبارک و تعالى فى حاجته ما لم یستعجل» «به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت او است تا زمانى که او عجله نکند».
2 واسطه قرار دادن معصومعلیه السلام
خداوند متعال مىفرماید: «و ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوسِیله به سوى خداوند واسطه بجویید»(2) و نیز مىفرماید: «وقتى مردم به خود ستم نموده و نزد تو مىآمدند و طلب مغفرت مىکردند، پیامبر نیز براى آنان استغفار مىنمود، خدا را مهربان و توبهپذیر مىیافتند»(3)
3 دعا در مکانهاى مقدس
دعا در مساجد، حرم اهل بیتعلیهم السلام، تربت شهیدان و... زمان هایى که در مظان استجابت دعا هستند (مانند شب قدر، روز عرفه و میلاد و شهادت ائمه اطهار و سحرها)، در سرعت استجابت آن بسیار مؤثر است.
4 منافات داشتن با حکمت الهى
خداى متعال بر اساس حکمت خود، این عالم را طبق قوانین خاص اداره مىکند و هیچگاه، این قوانین را نقض نمىکند. بنابراین استجابت دعا باید از مسیر قوانین و سنن الهى جریان یابد و اگر دعایى نقض کننده این مطلب باشد، مستجاب نمىشود زیرا خداى متعال فقط کریم نیست بلکه حکیم نیز هست و هیچ صفتى از صفات او، صفت دیگرش را نقض نمىکند.
امام علىعلیه السلام مىفرماید: «ان الله سبحانه لا ینقض حکمته فلذلک لا یقع الاجابه فى کل دعوه خداوند سبحان حکمت خویش را نقض نمىکند بنابراین هر دعایى را مستجاب نمىسازد»(4)
5 عدم مصلحت
در ضمن شمارش علل گوناگونى که باعث مىشود حاجات انسان سریعاً اجابت نشود، یکى از مهمترین آنها این است که گاهى انسان از خداوند چیزهایى را درخواست مىنماید و فکر مىکند اجابت آن به نفع او مىباشد حال آنکه در واقع اجابت آن درخواست به ضرر او است. این حرف، اشاره به آیه 216 سوره «بقره» دارد که مىفرماید: «عسى أَنْ تَکْرهُوا شَیْئاً و هُو خَیْر لَکُمْ و عسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً و هُو شَرٌّ لَکُمْ... چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است...». و همه اینها به خاطر جهل و یا محدودیتهایى است که در انسان وجود دارد.
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مىآورد از جمله:
الف) دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزههاى توحیدى عرفانیو فلسفى است.
ب) دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پىآورنده پاکى و طهارت نفس است.
ج) دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
د) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
ه) دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مىبیند و از تنهایى و بى کسى نجات مىیابد.
و) دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است.
از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مىفرماید: اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را ازطریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست زیرا سنتى کلى و داراى قوانین عام و مشتمل برحکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بندهاى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تمامامطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنتهاى جارى الهى در نظامتکوین و مشروط به شرایطى است از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاصچه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقهمند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا دراندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سالها باید بگذرد تا نتیجه تلاشهاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مىشوند و در کلام حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه آمده است: انالعطیه على قدر النیه.
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنتهاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مىداند و بر ما پوشیده است به تأخیر مىاندازد یا آن را به گونهاى دیگر تبدیل مىنماید و در واقع بهشیوه بهتر اجابت مىشود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشتهاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است. ما همواره خیال مىکنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مىکنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مىخواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن مااجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مىدارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مىگردد و در پى آن الطاف بىشمار دیگرى نصیبش مىشود.
مولوى مىگوید:
آن یکى الله مىگفتى شبى |
تا که شیرین مىشد از ذکرش لبى |
|
گفت شیطان: آخر اى بسیار گو |
این همه «الله» را «لبیک» کو؟ |
|
مى نیابد یک جواب از پیش تخت |
چند «الله» مىزنى با روى سخت |
|
ا
و شکسته دل شد و بنهاد سر |
دید در خواب او خضر اندر خضر |
|
گفت: «هین» از ذکر چون واماندهاى |
چون پشیمانى از آن کش خواندهاى؟ |
|
گفت: لبیکم نمىآید جواب |
زآن همى ترسم که باشم رد باب |
|
گفت: آن «الله» تو «لبیک» ماست |
و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست |
|
ترس و عشق تو کمند لطف ماست |
زیر هر یارب تو لبیکهاست |
|
براى مطالعه بیشتر ر. ک:
1- تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره
3- اصول کافى، ج 4 کتاب الدعا
2- دعا آیت الله مشکینى
پىنوشت:
1 اصول کافى، شیخ کلینى، ج 2، ص. 468
2 رسول خدا (ص) فرمود: «ترک دعا، گناه است». (تنبیه الخواطر، ج 2، ص 154).
3 اصول کافى، ج 2، ص. 468
4 گلستان سعدى.
5 کنزالعمال، ح. 3648
6 جامعهسازى قرآنى، ص. 193
7 صحیفه سجادیه.
(1) (میزان الحکمه، ج 2، ص 880).
000 (2) (مائده، آیه 35).
000 (3) (نساء، آیه 64).
000 (4) (میزان الحکمه، ج 2، ص 876).