115- اخلاق مصرف
مصرف، از نظر اقتصادی، هم علّت غایی تولید و توزیع است و هم
علّت صوری؛ بدین معنا که این، مصرفکننده است که به تولید و چگونگی توزیع، شکل و
جهت می دهد. نقش مصرف بر سایر عرصههای اجتماعی و سیاسیو نیز آثار آن بر جسم و
جان آدمی کاملاً روشن است.
از سوی دیگر، الگوی مصرف فرد و جامعه،
متأثر از عوامل متعدّد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و در این میان، اصول و
ارزش های اخلاقی و دینی، نقش تعیینکنندهای در تعیین الگوی مصرف دارد.
آنچه در پی می آید، نگاهی به اصول و
محدودیت های مصرف از دیدگاه قرآن و حدیث است که در تعیین الگوی مصرف متناسب با
اهداف و جهان بینی اسلام تأثیرگذار است:
اهداف و انگیزه های مصرف
در اقتصاد سرمایه داری، هدف نهایی از مصرف، «افزایش مطلوبیت» (لذّت و رضایت فرد) است؛ از این رو، خواسته های انسانی، فراتر از دایره نیازهای متعادل جسمی و روحی است و شامل نیازهای کاذب و افراط در نیازهای حقیقی نیز میشود. در مکتب اسلام که سعادت مادّی و معنوی فرد و جامعه را هدف نهایی دارد، یکسری اهداف میانی و به تعبیری بهتر، راهکارهای تحقّق هدف نهایی برای مصرف مطرح شده است، بدین سبب، غالبا در کنار امر به مصرف، به هدف آن نیز اشاره شده است. «رعایت تقوا»، «انجام کارهای شایسته»، «شکر» و «ادای حقوق» بخشی از اهداف و انگیزه های مصرف می باشند.
محدودیت های مصرف
از آنجا که مصرف از دیدگاه اسلام، همچون مقدمهای برای رسیدن
به سعادت حقیقی و کمال مطلوب است، مصرف کالاهایی که آدمی را از رسیدن به آن باز
دارد، ممنوع است. مهمترین محدودیت های مصرف در ذیل میآید:
1- کالاهای ممنوع.
2-
اسراف و تبذیر : به سبب پیآمدهای بی شمار
اسراف و تبذیر در عرصه اقتصادی، تضییع
حقوق دیگران، مفاسد اخلاقی و سقوط معنوی ناشی از آن دو، بخش وسیعی از آموزههای اخلاقی ـ اقتصادی اسلام،
به این موضوع اختصاص دارد. بخشی از این آموزه ها عبارت است از:
الف) تعیین معیارهای اسراف و تبذیر؛
شامل: مصرف در راه معصیت، تضییع کالاها، زیانبار بودن مصرف و استفاده فراتر از حدّ نیاز.
ب) تبیین گسترده اسراف و تبذیر و استثنا ناپذیر بودن آن.
ج) تبیین زمینه ها و عوامل اسراف و
تبذیر؛ از جمله: ناآگاهی، هواپرستی، رذیلتهای
اخلاقی، الگوپذیری از مسرفان، و تولید و عرضه نادرست کالا .
د) شیوه های مقابله؛ همچون: تقویت
باورها، نظارت همگانی و تربیت خانوادگی.
3- اتراف (رفاه زدگی و
مصرف گرایی افسارگسیخته): «اتراف» که به معنای برخورداری از نعمت فراوان و غرق شدن
در شهوات و خوشگذرانی های توأم با غرور و طغیان است، از محدودیت های مصرف در اسلام و از وجوه تمایز
این مکتب با مکتب سرمایه داری به شمار می رود.
از دیدگاه قرآن کریم، پدیده اتراف،
زمینه ساز تکذیب حق و مقابله با پیامبران و مصلحان اجتماعی، فساد اخلاقی و رفتاری و نابودی فرهنگ ها و
تمدن هاست؛ از این رو، شیوه هایی برای
مقابله با آن ارائه کرده است: تقویت باورها و ارزشهای اصیل، برقراری عدالت اجتماعی، و دوریِ خواص از اتراف و رفاه زدگی.
اصول حاکم بر مصرف
از دیدگاه اسلام، چگونگی و مقدار مصرف، بر اساس معیارها و
اصولی مشخص می گردد که به مهمترین آنها اشاره می کنیم:
1- اصل نیاز: تأمین
نیازمندی های مادی و دستیابی به رفاه نسبی (به دور از اسراف و تجمل گرایی) از مهمترین
اصول حاکم بر مصرف است. با این حال، یکی از مباحث اساسی در عرصه اخلاق مصرف، نفی
نیازهای غیر واقعی است. نیازهایی که ناشی از خواسته های نفس و امیال بی کرانه آدمی، تبلیغات بازرگانی و یا برخاسته از شأنهای
اعتباری است که نهتنها ضرورتی ندارند،
بلکه عامل سقوط و انحطاط روحی، اخلاقی و اجتماعی اند.
2- اصل تقدیر معیشت: یعنی تدبیر امور اقتصادی و انضباط مالی با توجّه
به سه محور «نیازها»، «تناسب درآمدها با هزینه ها» و «شرایط اقتصادی جامعه و عموم مردم».
3-
اصل اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در مصرف که با دو معیار «نیاز» و «شرایط زمان» تعیین
می گردد.
4-
اصل توجّه به اولویت ها در هزینه های مصرفی.
5- اصل ساده زیستی و
قناعت.
6- اصل الگوناپذیری از
بیگانگان.
7- اصل انفاق مازاد
درآمد.
این اصول و ارزشها، همگی در راستای
مبانی نظام اقتصادی اسلام و به منظور دستیابی به هدف نهایی و سعادت مادّی و معنوی
انسان سامان یافته است.