113- اخلاق توزیع و تجارت
مشکل اساسی اقتصاد، از دیدگاه مکتب سرمایه داری، «کمبود نسبی منابع طبیعی» و از دیدگاه مارکسیسم، «مشکل تضادّ بین شکل تولید و روابط توزیع» است. ولی از منظر اسلام، مشکل اساسی اقتصاد، به «خود انسان و ظلم و کفران او» برمی گردد. ظلم او در عرصه اقتصادی به شکل توزیع نابرابر ثروت و نیز مبادلات ناسالم نمود می یابد و کفران او، به شکل اِهمال منابع طبیعی تولید و مصرف نادرست است؛ از این رو، بخش یاز آموزه های اخلاقی ـ اقتصادی اسلام، به دو عرصه «توزیع ثروت» و توزیع کالاها و خدمات مبادلات اختصاص دارد:
الف) توزیع ثروت
توزیع نابرابر ثروت و امکانات، از مهمترین مشکلاتی است که
اغلب جوامع بشری و از جمله کشور ما از آن رنج می برد. آموزههای اسلامی، به هدف
برقراری عدالت اقتصادی و مقابله با فقر و زراندوزی (تکاثر)، شیوه هایی را ارائه
نموده است که یکی از آنها «مقابله فرهنگی با خاستگاه ها و پیآمدهای فقر و تکاثر در
قالب ارائه اخلاق اقتصادی» است.
تحقّق اخلاق اقتصادی و رفتارهای برخاسته
از آن که در ادامه میآید، بر یک سلسله اصول اعتقادی و زیرساخت های معرفتی جامعه
اسلامی مبتنی است که مهمترین این اصول سه مورد است:
1- اصل مالکیت خداوند و
جانشینی و امانتدار بودن انسان.
2- اصل عدالت، نفی افراط و تفریط مالی (فقر و تکاثر) و لزوم
برخورداری تمام مردم از «همه امکانات» با پذیرش اختلافی معقول در سطح برخورداری.
3- اصل اخوّت که در عرصه اقتصادی، به شکل مواسات مالی و نیز
ایثار مالی، به شدّت مورد تأکید است.
ب) توزیع کالاها و خدمات
آموزه های اخلاقی ارائه شده در این بخش، بیشتر بر «اخلاق
تجارت» متمرکز است که بخش قابل توجّه و غالبا مستقلّی از متون حدیثی و فقهی به آن
اختصاص دارد. در این مقام برای اختصار تنها به ذکر اصول حاکم بر اخلاق تجارت و
نمودهای آن و پارهای از نکات لازم بسنده میکنیم. اصول حاکم بر اخلاق تجارت و
مصادیق برخاسته از آن عبارت است از:
1-
اصل توجّه به معنویات : در قالب یاد خدا و معاد و توجّه به نماز در هنگام داد و
ستد.
2-
اصل عدالت : رعایت میزان سود عادلانه، حذف
واسطه گری غیر لازم، نفی کم فروشی و
مداخله نکردن در معامله دیگران.
3-
اصل خیرخواهی و نفی غِش (فریب) : ممنوعیت
فروش کالاهای تقلّبی و نفی تبلیغات خلاف
واقع.
4-
اصل احسان: پرهیز از سودخواهی در موارد خاص، مواسات مالی و آسانگیری در معامله.
5-
اصل امانت بودن اموال : ممنوعیت راکدگذاری سرمایه و نفیاحتکار.
روشن است که تجارت مورد تأکید اسلام،
تنها در چارچوب احکام و ارزشهای اخلاقی تحقق پذیر است که در غیر این صورت، مورد
نکوهش قرار می گیرد و با توجّه به همین
نکته، راه رهایی از گزاره های متعارض نما درباره تجارت، آشکار می گردد؛ از این رو،
برای نهادینه شدن اخلاق تجارت، راهکارهایی از قبیل «آموزش عمومی»، «تحکیم بنیان های اعتقادی» و «نظارت بر بازار» مطرح
می شود.