71- نهمین حال از احوالات عارفان راستین: مشاهده
اَللهُ نُورُ السَّمَواتِ و الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکواهِ فیها مِصْباحٌ اَلمِصْباحُ فی زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ …
خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی پرفروغ باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان.
مشاهده دیدار محبوب است بدون آنکه انقطاعی و یا ستری در آن فاصله بیندازد.
مشاهده، دیدار حق است به چشم دل و قلب پس از گذراندن مقامات و درک کیفیات احوال. در طیّ حال مشاهده برای صوفی و عارف حالاتی پیش میآید که از آن به «اشراق» و «جذبه» و «بیخودی» و «فنا» تعبیر میکنند. صوفی و عارف، با کسب مقامات و دریافت حالات، و تزکیه نفس و تصفیه باطن، چشمش به نور حقّ و پرتو انوار حقیقت معنوی و مخفی روشن میشود و دلش به آن نور تابناک میگردد.
امام علی (ع) در جواب کسانی که پرسیدند آیا خدا را میبینی فرمود:
ما کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ
خدایی را که نبینم بندگی و عبادت نمیکنم.
ملاحسین کاشفی در لب لباب مینویسد: مشاهده و شهود احاطه حقّ باشد به ذاته به هر شیئی «أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنًّهُ عَلی کُلِّ شَئٍ شهیدٌ» و چون سالک بدین مقام رسید، پیوسته انوار غیبی و آثار غیبی مشاهده نماید و این به نظری دست دهد که محض جان و دل باشد نه عین آب و گل. مولوی گوید:
هر که را هست از هوسها جان پاک |
|
زود بیند حضرت و ایوان پاک |
ای برادر چون ببینی قصر او |
|
چون که در چشم دلت رُسته است مو |
چشم دل از مو و علّت پاک آر |
|
و آن گهان دیدار قصرش چشم دار |
چون محمد پاک شد زین نار و دود |
|
هر کجا رو کرد وجه الله بود |
عارف در همه چیز خدا را میبیند و باید که عارف چنین باشد یعنی: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند.