برخی از اخلاقیات امام حسن عسکری علیه السلام:
سخاوت و بخشندگی
امام حسن عسکری علیه السلام بسان اجداد بزرگوارش در بخشندگی و کمک به مردم یگانه روزگار بود. شخصی به نام محمد بن علی همراه پدرش ـ که از خاندان علویان بودند؛ ولی از گروه واقفیّه به شمار می رفتند ـ در زندگی دچار بحران شدند و در مضیقه مالی سختی قرار گرفتند.
وی می گوید: پدرم گفت: برویم نزد این مرد ـ امام حسن عسکری علیه السلام ـ چون خصلت «بخشندگی» او را زیاد شنیده بودیم. در راه که می رفتیم، پدرم گفت: ای کاش آن حضرت برای برآورده شدن سه نیاز من، کمکم کند! من هم با خود گفتم: ای کاش به سه نیاز من توجّه و عنایت کند!
نزد آن حضرت رفتیم، از حال ما پرسید، پاسخ دادیم. هنگامی که با امام خداحافظی کرده و از خانه خارج شدیم، خادم حضرت آمد و به اندازه ای که نیاز داشتیم و آرزو کرده بودیم، کیسه هایی از اشرفی به ما داد.
همچنین مرحوم کلینی از اسماعیل بن محمد بن علی بن اسماعیل بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب نقل می کند که سر راه امام حسن عسگری علیه السلام نشستم وقتی که حضرت تشریف آورد اظهار نیاز کردم و برای حضرت سوگند یاد کردم که حتی یک درهم هم ندارم نه نان شب و نه نهار دارم. حضرت فرمود: سوگند دروغ به خدا می کنی در حالی که دویست دینار زیر زمین دفن نموده ای! و این را که گفتم برای این جهت نیست که به تو چیزی ندهم. آنگاه به غلامش فرمود: آنچه با خود داری به او بده. غلام آن حضرت صد دینار به من داد پس حضرت رو به من نمود و فرمود: در وقتی که سخت به آن دویست دینار نیاز داری از ان محروم خواهی شد. آنچه آن حضرت فرمود راست بود دویست دینار زیر زمین دفن کرده بودم که روز گرفتاری پشتوانه ای باشد، نیاز شدیدی به ان پیدا کردم و راههای روزی بر من بسته شد آنجایی که ان دویست دینار را دفن کرده بودم حفر نمودم چیزی نیافتم معلوم شد پسرم جای آن را یاد گرفته و آن را برداشته و فرار کرده است.
رفع نیازها و گرفتاری مردم
- مرحوم طبری شیعی از محمد بن زید نقل می نماید که خدمت امام هادی علیه السلام شرفیاب بودم ، گروهی خدمت حضرت مشرف شدند از گرسنگی شکایت نمودند حضرت دست مبارکش را به زمین زد، گندم و آرد برای آنان پیدا شد