در حوزه مطالعات اخلاقی پیش از این که به تعیین مصادیق صفات و اعمال خوب و بد و معرفی راههای تحصیل یا دوری از آنها بپردازیم. پارهای سؤالات بنیادین مطرحاند که بر دیگر مباحث اخلاقی تقدم دارند و عمدتاً دارای ماهیت عقلانی میباشند. برخی از این سؤالات به قرار زیر است:
مفهوم واژهها و عناوین خوب و بد چیست؟ ماهیت و حقیقت مفاهیم اخلاقی چگونه است؟ زبان قضایای اخلاقی انشایی است یا اخباری؟ منشأ و ملاک صدق و کذب قضایای اخلاقی چیست؟ ملاک و معیار کلی برای خوبی یا بدی یک صفت یا رفتار کدام است؟ آیا قضایای اخلاقی مطلق (جاودانه) هستند یا نسبی (موقت)؟ شرایط و حوزه مسئولیت اخلاقی چیست؟
آن بخش از پژوهش و بررسیهای اخلاقی که عهدهدار پاسخگویی به این گونه پرسشهای پیشین و بنیادیناند «فلسفه اخلاق» نامیده میشود.
علامه مصباح یزدی در این خصوص میآورد:
در واقع فلسفه اخلاق از مبادی تصدیقیه علم اخلاق بحث میکند. یعنی قبل از اینکه در علم اخلاق وارد شویم و ببینیم کدام کار خوب است و کدام کار بد، این مطلب را به عنوان اصل موضوعی پذیرفتهایم که کارهای خوب و بدی داریم و یک ملاکهایی برای تقسیم کارها به خیر و شر یا حسن و قبح وجود دارد. در فلسفه اخلاق از همین اصول موضوعه بحث میشود که از کجا ما کار خوب و بد داریم؟ ملاک تقسیم کار به خوب و بد چیست؟ خوب و بدی از کجا ناشی میشود؟
و اما چند تعریف دیگر:
- ماهیت یا فلسفه اخلاق، شاخهای از فلسفه است و آن فلسفه اخلاق یا تفکر فلسفی درباره اخلاق، و مسائل و احکام اخلاقی است.
- فلسفه اخلاق علمی است که از مبادی تصوّری و تصدیقی علم اخلاق بحث میکند، یعنی هم تصورات و مفاهیمی را که در علم اخلاق و جملات آن بکار میروند توضیح میدهد و هم مسائلی را که پرداختن به تصدیقات و جملاتی اخلاقی، متوقف بر بررسی و حل آنها میباشد مورد بحث قرار میدهد.
- فلسفه اخلاق، مطالعه
فلسفی و فکورانة ارزشهای خاص مربوط به انسانهاست.