230- جایگاه تزکیه و اخلاق در حج
اگر به فلسفه بعثت بنگریم و با نقشی که خداوند برای رسالت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله در تزکیه نفوس و تعلیم و تربیت انسانها قائل شده؛ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ (جمعه: 2) آشنا شویم. اگر توجه ویژهای که قرآن دراینباره دارد را به دقت مطالعه کنیم، آنجا که با سوگندهای مکرر در سوره «والشمس» (که نظیر آن را در دیگر موارد نمیتوان یافت) تأکید میورزد که فلاح و رستگاری انسان در تزکیه نفس است و زیانکاری و بدبختی او، در آلودگی نفس؛ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا* وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (الشّمس: 8) اگر بشناسیم نقشی را که رسول مکرّم صلی الله علیه و آله برای اخلاق در نظام شریعت قائل شد و تکمیل و تتمیم آن را هدف رسالت خواند: «بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ مَکارِمَ الأخْلاق» (مجمع البیان، ج 10، ص 333)
اخلاق حسنه را نشانه کمال ایمان دانست و فرمود: «أکمل المؤمنین ایماناً أحسنهم خُلْقاً» (وسائل، 8،ص 509)
و آن را نیمی از دین نامیده: «حُسْن الخُلْقِ نِصْفُ الدِّین» (وسائل، 8، ص 507)
و برای حسن خلق پاداشی چون پاداش صائم شب زندهدار قائل شدهاند:
«انّ صاحب الخُلق الحسن له مثل أجر الصائم القائم» (وسائل، 8، ص504)
- سخنان زشت، لغو، فحش، فسق، فجور، مِراء و جدال در حج جایگاهی ندارد ؛ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ (بقره: 197)
پیامبر اکرم میفرماید: مَنْ حَجّ البَیْتَ فَلَم یرفث ولم یفسق، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْم وَلَدَتْهُ امُّه. (احیاء علوم الدین، ج 1، ص 246)
کسی که حج کند و مرتکب زشتی و فسق نگردد، از گناهانش پاک شود چنانکه گویی از مادر متولد گردیده است.
و این خود یک اصل است که هر عبادتی باید با روح تقوا و طهارت نفس همراه باشد تا مورد قبول واقع شود؛ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْ الْمُتَّقِینَ (مائده: 27) از این رو در روایت آمده که تحوّل اخلاقی فرد در این سفر روحانی و احتراز از معاصیِگذشته، نشانه قبولیِ حجّ اوست؛
- خلاصه اینکه: حج نقطه تحول روحی و اخلاقی حاجیان است و بدون شک باید آثار این تحول در اعمال و اخلاق حج گزاران مشهود باشد، چنانکه برای تشرف به حج، این ضیافت بزرگ الهی نیز باید آمادگی لازم را از نظر روحی و اخلاقی فراهم آورند.
امام علیبن موسیالرضا علیه السلام طیروایتیجامع، به ابعاد فردی واجتماعی حج میپردازد وازبُعد اخلاقی وتهذیب نفوس سخنمیگوید ومیفرماید:
«انّما امِرُوا بِالْحَجّ لِعِلّة الوفادة الی اللَّه عَزّوجلّ وطلب الزیادة والخروج مِنْ کلّ ما اقترف العبد تائباً ممّا مضی مستأنفاً لما یستقبل مع ما فیه من اخراج الأموال وتعب الأبدان والاشتغال عن الأهل والولد و حظراً الأنفس عن اللّذات، شاخصاً فی الحرّ والبرد، ثابتا علی ذلک، دائما مع الخضوع والإستکانة والتذلّل ...» (عیون الرضا علیه السلام، ج 2، ص 90؛ علل ص 101؛ وسائل، ج 8، ص 7).
«همانا به حج مأمور شدند تا به محضر خداوند بزرگ باریابند و از او نعمتِ افزونتر طلب کنند و از گناهانی که بندگان مرتکب شدهاند خارج گردند و از گذشته توبه کنند و در آینده جبران نمایند و راه درست پیش گیرند و نیز از این رهگذر اموال خرج شود و بدنها به رنج افتد و از سرگرمی زن و فرزند بیرون آیند و نفس را از لذّتها دور نگهدارند و گرما و سرما را تحمل کنند و به آن حالتی که به دست آوردهاند پابرجا باشند و خضوع و خاکساری و افتادگی را تمرین کنند».