222- محاسن اخلاق و عزّت نفس
نیاز به عزّت نفس (Self - seteem) از جمله نیازهای اساسی انسان است. همه دوست دارند تا نظر خوب و مثبت دیگران را به خود جلب کنند و پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می کنند. بر اساس نظر آبراهام مزلو، احساس عزّت نفس در پرتو میل به پیشرفت، کفایت و کارآمدی از درون و نیز میل به حساب آمدن و مورد احترام دیگران واقع شدن از بیرون به دست می آید. چگونگی شکل گیری و رشد عزّت نفس، تأثیر مهم و سرنوشت سازی در زندگی انسان دارد؛ اگر به گونه ای غیرطبیعی بیش از اندازه رشد کند، به اختلالاتی نظیر شیدایی منجر می شود و چنانچه در اثر آسیب دیدن این احساس، فرد دچار پس رفت و تحلیل گردد، زمینه برای پدید آمدن افسردگی و اختلالات وابسته به آن ایجاد خواهد شد. رشد طبیعی عزّت نفس زمینه مناسب را برای پیشرفت در زندگی آماده ساخته و موجب خودشکوفایی(actualization-Self)، ظهور خلاقیت و بالندگی شخص در طول زندگی می شود.
رزنبرگ (1985) می نویسد: عزّت نفس زاییده زندگی اجتماعی و ارزش های آن است و محیط زندگی و اجتماع است که فرد را متأثر می کند و نوعی پذیرش خود را به او می دهد. بنابراین، احساس عزّت نفس با کیفیت ارتباط افراد با یکدیگر در تعاملات خانوادگی و اجتماعی، ارتباط مستقیم دارد.
خانم الیزابت هارلک یکی از روان شناسانِ به نام، معتقد است: خوشبختی سه پایه مهم و اساسی دارد: موفقیّت، محبوبیت و مقبولیت. مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ زیرا ممکن است شما کسی را دوست داشته باشید، اما مسؤولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیت بیش تر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشارکت های اجتماعی مطرح می شود. فرد با کسب شایستگی و دریافت تأیید توسط دیگران در تعاملات اجتماعی است که می تواند به نوعی احساس عزّت نفس مناسب دست یابد. ولی اگر عشق، دوست داشتن و پذیرش متقابل اجتماعی از بین برود، هویت و عزّت نفس فرد مخدوش خواهد شد و بر اساس معیار سلسله مراتب مازلو، از رسیدن به خود شکوفایی باز خواهد ماند و یا دست کم دچار ضعف و مشکل خواهد شد. چنین اجتماعی از نظر بهداشت روانی دچار مشکل خواهد گردید.
شکست ها، خواری ها، سرافکندگی ها و عدم پذیرش های اجتماعی به آسانی موجب محدود ساختن حوزه معاشرت می گردند. فرد از ترس آن که دوباره همان رنج ها و عدم مقبولیت ها را احساس کند، نقش خود را رها کرده، از قبول وظایف خود می گریزد و از روابط خود با دیگران روگردان می شود و در مواردی که این حالت شدید باشد، ممکن است فرد از همه گریزان گردد و از هر نوع تماس های عاطفی اجتناب ورزد.
محاسن اخلاق رمز محبوبیت و راه نفوذ در دیگران است. محاسن اخلاق دل ها را به هم پیوند می دهد و روابط معنوی را مستحکم می سازد. افراد مؤدب و با اخلاق نیکو، همواره مورد مهر و علاقه و احترام دیگران واقع می شوند. قشرهای گوناگون جامعه با آنان به گرمی و گشاده رویی برخورد می کنند و بدان ها با دیده تحسین و احترام می نگرند. لقمان به فرزند خود سفارش می کند که با همه مردم به حسن خلق برخورد کن. اگر فاقد ثروت باشی و نتوانی به بستگانت کمک مالی نمایی یا برادران دینی ات را از عطایای خود بهره مند سازی، مراقب باش که حسن خلق و گشاده رویی را از دست ندهی؛ چه این که افراد خوش خلق را خوبان دوست می دارند و بدها نیز خود را به وی نزدیک می کنند.( محمدتقی فلسفی، اخلاق، ص 325. )
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «ربّ عزیز اذلّه خلقه و رب ذلیل اعزّه خلقه»؛( محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 53. ) چه بسا خلق و خوی ناشایست فرد عزیز و دارای منزلت اجتماعی، موجب ذلت و خواری او شود و گاهی فرد به ظاهر ذلیل و خوار، به خاطر حسن سلوک و خلق و خوی مثبت و ارزشمند خود پیش مردم عزیز و مورد احترام قرار گیرد. بنابراین، می توان گفت: یکی از عوامل تأثیرگذار در عزّت و ذلت افراد، نحوه ارتباطات فرد با دیگران است و این محاسن اخلاق است که موجب تحکیم روابط اجتماعی و حفظ جایگاه و موقعیت اجتماعی فرد می شود. همان طور که لقمان به فرزندش می گوید، اگر همه مردم نمی توانند با مظاهر دنیوی همچون مال و ثروت یا قدرت و دیگر امور در حفظ و گسترش جایگاه اجتماعی مطلوب خود موفق باشند، ولی می توانند با بهره گرفتن از حسن سلوک و رفتارشان در رسیدن به این هدف و تأمین یکی از نیازهای روانی خود موفق شوند، که البته نیازمند بهترین و مراقبت های لازم برای فراگیری و عمل کردن نکات ضروری در روابط اجتماعی و رعایت محاسن اخلاقی است. همین نکته را امام صادق علیه السلام در یک عبارت کوتاه بیان فرموده است. وقتی از آن حضرت می پرسند: «ما حدُّ حسن الخلق»؛ محدوده حسن خلق چیست؟ می فرمایند: «تلیّن جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن»؛( شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 253، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ) یعنی با مردم به نرمی برخورد کن، پاک و مؤدب سخن بگوی و در مواجهه با برادرانت گشاده روی باش.
با این بیان معلوم می شود که به آسانی می توان عزّت اجتماعی را تحصیل کرد و پاسخ مناسبی به یکی از نیازهای اساسی انسان داد.