194- اخلاق دانش اندوزی: موانع دستیابی به علم حقیقی
4- تمایلات نفسانى
هدف از تحصیل علم این است که به میزان توان، به حقیقت نایل شویم؛ اما دیدگان اندیشه زمانى مى توانند به جمال حقیقت روشن شوند که گَرد و غبار گرایش هاى نفسانى بر چهره آن ننشسته باشد و از اسارت و بردگى وهم و خیال رهیده باشد:
حقیقت سرایى است آراسته |
هوا و هوس گرد برخاسته |
|
نبینى که هر جا که برخاست گرد |
نبیند نظر گر چه بیناست مرد[1] |
|
حب و بغضها و جهت گیرى هاى تعصّب آمیز، مسیر تعلیم و تفکّر را منحرف کرده و انسان را از کشف حقیقت و درک درستى یا نادرستى امور باز مى دارد.
چون غرض آمد هنر پوشیده شد |
صد حجاب از دل بهسوى دیده شد[2] |
|
امیرمؤمنان علیه السلام در اینباره مى فرماید:
هر کس عاشق چیزى مى شود، دیدگانش را کور گردانده و قلبش را رنجور. پس با چشم بیمار مى نگرد و با گوشى که از شنیدن حقیقت ناشنواست، مى شنود. خواهشهاى نفسانى پرده هاى عقلش را دریده و دوستى دنیا دلش را میرانده است.[3]
و در جاى دیگر مى فرماید:
کسى که چیزى را دشمن بدارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وى بر زبان رود.[4]
و در حدیثى دیگر، طمع را موجب ناکارآمدى اندیشه دانسته و مى فرماید:
آنجا که برق شمشیر طمع در فضاى اندیشه بلند مى شود، بیشترین جایى است که عقل به زمین در مى غلتد.[5]
صاف خواهى چشم و عقل و سمع را |
بر دران تو پردههاى طمع را |
|
هر که را باشد طمع الکن شود |
با طمع کى چشم و دل روشن شود[6] |
|
عُجب و خودبزرگبینى نیز یکى دیگر از رذایل اخلاقى است که ثمرهاى جز سستى و ضعف عقل و گمراهى علمى انسان را در پى ندارد:
عُجب و خود بزرگبینى نشانه ضعف و سستى عقل است.[7]
کسى که رأى و نظر خود را بزرگ پنداشت، گمراه شد.[8][9]
[1] ( 3). سعدى شیرازى، کلیات سعدى، بوستان، ص 301.
[2] ( 4). جلالالدین محمد بلخى، مثنوى معنوى، دفتر اول، بیت 334.
[3] ( 1). من عَشِقَ شیئاً اعشى بَصرَه و أَمْرَضَ قلبَه فهو یَنظُر بعَینٍ غیرِ صحیحةٍ و یَسمعُ باذنٍ غیرِ سَمیعةٍ قدخَرقَت الشهواتُ عقلَه و اماتَتِ الدنیا قلبَه.( نهج البلاغه، خطبه 109، ص 104)
[4] ( 2). مَن ابغَضَ شیئاً ابغضَ ان یَنظُرَ الیه و ان یُذکَر عنده.( همان، خطبه 160، ص 163)
[5] ( 3). اکثَرُ مَصارِعِ العقول تَحتَ بُروقِ المَطامع.( همان، حکمت 219)
[6] ( 4). جلالالدین محمد بلخى، مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 570 و 580.
[7] ( 5). اعجابُ المَرءِ بِنفسِهِ دلیلُ ضَعفِ عقلهِ.( محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 1، ص 161، حدیث 51)
[8] ( 6). مَن اعجَبَ برأیه ضَلَّ.( همان، ج 1، باب 4، ص 392، حدیث 50)
[9] شریفى، احمدحسین، آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، 1جلد. صص 42 و 43