186- اهمیت و جایگاه اخلاق کاربردى
علم اخلاق یکى از ضرورى ترین علوم براى انسان است. این علم در حقیقت علم زندگى و آیین زیستن، به معناى حقیقى کلمه است. علمى است که افزون بر بیان احکام ارزشىِ همه ابعاد فردى و اجتماعىِ زندگى آگاهانه و مختارانه ما، راه هاى اتصاف به فضایل و بهره مندى از خوبى ها و دفع و رفع زشتى ها را نیز نشان مى دهد. بنابراین، علم اخلاق اگر مهمترین علم نباشد، یکى از مهمترین و سرنوشت سازترین دانش هاست. امام کاظم علیه السلام مى فرماید:
لازم ترین دانش براى تو، دانشى است که تو را به صلاح قلبت راهنمایى کند و فساد آن را برایت آشکار سازد.[1]
یکى از مهمترین رسالتهاى پیامبران نیز پرورش اخلاقى مردمان و تزکیه و تهذیب جان هاى آنان بوده است[2] و در اینباره پیامبر بزرگ اسلام نیز هدف اصلى رسالت خود را به کمال رساندن خُلقه اى کریم و مَنِش هاى بزرگوارانه معرفى کرده است.[3] اخلاق نیک و زدودن زشتى ها و آراستگى به خوبى ها یکى از عوامل مهم بهره مندى از سعادت دنیوى و اخروى است.
نگاهى به میراث علمى عالمان برجسته جهان نشان مىدهد که اخلاق و دانش اخلاق همواره مورد توجه اندیشمندان خیرخواه بشر بوده است. در هر عصر و مِصرى کسانى بودهاند که براى هدایت و راهنمایى مردمان اندیشه کرده و با مجاهدتهاى علمى خود بازار مباحث اخلاقى را پر رونق داشتهاند. آثار ارزشمندى مانند رسائل اخوانالصفا و خلّانالوفا، السعادةُ و الاسعاد فى السیرةِ الانسانیةِ، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، اخلاق ناصرى، اوصاف الاشراف، احیاء علومالدین، المحجةُ البیضاء فى تهذیب الاحیاء، المراقبات فى اعمال السنة، جامع السعادات و دهها اثر خرد و کلان دیگر را مىتوان بهعنوان نمونههایى از میراث اخلاقى عالمان مسلمان برشمرد. البته، با وجود این تلاشهاى ارزنده، متأسفانه مباحث اخلاقى، در مقایسه با مباحث فقهى و کلامى و فلسفى، حجم اندکى از میراث علمى اندیشمندان گذشته و همچنین فعالیتهاى پژوهشى عالمان این روزگار را به خود اختصاص داده است. در عین حال، بیشتر افراد جامعه ما به دلایل مختلف با بسیارى از فضایل و رذایل اخلاقى آشنا هستند. مشکل عمده بسیارى از افراد این است که:
اولًا، راه انجام وظایف اخلاقى و چگونگى اعمال احکام اخلاقى را به درستى نمىتوانند تشخیص دهند. براى مثال، کسانى که مبتلا به رذیله غیبت هستند، بهتر از هرکس دیگرى مىدانند به چه بلایى گرفتارند؛ اما راه رهایى از این منجلاب را نمىدانند. کسانى که در آتش حسد و نفرت و کینه مىسوزند، با تمام وجود خود سوزندگى این آتش را احساس مىکنند، اما راه نجات از این آتش ایمانسوز و آخرت بر باد ده را نمىدانند.
ثانیاً، در موارد تزاحم و تعارض وظایف اخلاقى، نمىتوانند تصمیم درستى برگیرند. براى نمونه همه ما مىدانیم که احترام به پدر و مادر بسیار ضرورى و لازم است و امر به معروف و نهى از منکر نیز از واجبات فقهى و اخلاقى است و از سویى بدگویى از مسلمان کارى بسیار زشت و ناپسند است. حال اگر در مجلس بزرگ و محترمى باشیم که مثلًا پدر یا مادر ما از مسلمانى بدگویى مىکند، در چنین شرایطى ممکن است به آسانى نتوانیم وظیفه اخلاقى خود را تشخیص دهیم. آیا باید جلوى غیبت و بدگویى را بگیریم یا باید به احترام پدر یا مادرمان در آن لحظه سکوت کنیم و مثلًا بعداً به آنان تذکر دهیم؟ و ... همه ما مىدانیم که رشوهدادن و رشوه گرفتن از نظر اخلاقى و اسلامى کارى بسیار زشت و نکوهیده است، اما در جایى که مثلًا راه رسیدن به حقوق خود را در رشوهدادن مىبینیم، ممکن است به راحتى نتوانیم تشخیص دهیم که آیا رشوه دادن در چنین شرایطى از نظر اخلاقى عملى ناپسند است یا نه.
یکى از رسالتهاى اخلاق کاربردى این است که به تحلیل و بررسى ریشهاى و بنیادین فضایل و رذایل اخلاقى و راه تشخیص تکالیف اخلاقى و شیوه تحقق آنها در قلمروهاى خاصى بپردازد. این شاخه از مطالعات اخلاقى بر آن است تا به جاىِ ارائه فهرستى بلند از فضایل و رذایل اخلاقى، با تقویت بُعد عقلانى و استدلالى فراگیران، شیوه استدلال اخلاقى در امور روزمره زندگى را به آنان بیاموزد. افزون بر این، اخلاق کاربردى، با ارائه معیارها و ملاکهایى مشخص براى رفتارهاى اخلاقى در قلمروهاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى، به کاربردى کردن توصیهها و ارزشهاى اخلاقى کمک مىکند. و به همین دلیل است که به آن اخلاق کاربردى مىگویند.[4]
[1] ( 1). ألْزَمُ العلمِ لک ما دَلَّک على صَلاحِ قَلبِک و أَظْهَرَ لک فسادَهُ.( میرزاحسین نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، باب 101، حدیث 13792)
[2] ( 2). هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ اوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و[ آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.( جمعه( 62)، 2)
گفتنى است در کتاب حاضر، در ترجمه آیات قرآن کریم، در بیشتر موارد، از دو ترجمه آیتاللَّه ناصر مکارم شیرازى و استاد محمدمهدى فولادوند استفاده شده است
[3] ( 3). بُعِثتُ لُاتَمِّمَ مکارمَ الاخلاق.( محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 67، باب 59، حدیث 18)
[4] شریفى، احمدحسین، آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، 1جلد. صص 29 الی 31