181- معناشناسى اخلاق و علم اخلاق
واژه «اخلاق» جمع «خلق» است که در لغت به معناى «سرشت و سجیه» آمده است؛ اعم از سجایاى نیکو و پسندیده، مانند راستگویى و پاکدامنى، یا سجایاى زشت و ناپسند، مانند دروغگویى و آلوده دامنى. در عموم کتاب هاى لغوى، این واژه با واژه «خَلق» هم ریشه شمرده شده است. خُلق زیبا به معناى بهره مندى از سرشت و سجی هاى زیبا و پسندیده و خَلق زیبا به معناى داشتن آفرینش و ظاهرى زیبا و اندامى موزون و هماهنگ است.[1]
دانشمندانِ اخلاق این واژه را در معانى پرشمارى به کار برده اند. رایج ترین معناى اصطلاحى «اخلاق» در میان اندیشمندان اسلامى عبارت است از: «صفات و ویژگى هاى پایدار در نفس که موجب مى شوند کارهایى متناسب با آن صفات، به طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل، از انسان صادر شود.»[2]
ابو على مِسکَویه، در تعریف اخلاق مى گوید:
اخلاق حالتى نفسانى است که بدون نیاز به تفکر و تأمل، آدمى را به سمت انجام کار حرکت مى دهد.[3]
اگر این حالت نفسانى به گونه اى باشد که کارهاى زیبا و پسندیده از آن صادر شود، آن را «اخلاق خوب» (اخلاق فضیلت) نامند و اگر افعال زشت و ناپسند از آن صادر گردد، آن را «اخلاق بد» (اخلاق رذیلت) گویند.
اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان، براى «علم اخلاق» نیز تعاریف گونه گونى برشمرده اند. از میان این تعاریف به نظر مى رسد جامع ترین تعریف این است که بگوییم علم اخلاق علمى است که با معرفى و شناساندن انواع خوبى ها و بدى ها، راه هاى کسب خوبى ها و رفع و دفع بدى ها را به ما مى آموزد.[4] یعنى هم بُعد شناختى و معرفتى دارد و هم بُعد عملى و رفتارى. علم اخلاق، همانند فلسفه و علوم عقلىِ محض نیست که صرفاً بُعد عقلانى و نظرى انسان را تقویت کند؛ بلکه هدف اصلى آن، آموزش شیوه رفتار است.[5]
[1] ( 1). بنگرید به: محمد مرتضى الزبیدى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 6، ص 337؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج 4، ص 194؛ اسماعیل بن حماد الجوهرى، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، ج 4، ص 1471؛ و همچنین بنگرید به: شیخ عباس قمى، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج 2، باب الخاء بعده اللام، ص 676
[2] ( 2). بنگرید به: محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 67، باب 59، ص 372، ذیل حدیث 18؛ محسن فیض کاشانى، المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء، تصحیح علىاکبر غفارى، ج 5، ص 95
[3] ( 3). ابو على مسکویه، کیمیاى سعادت( ترجمه طهارة الاعراق)، ترجمه میرزا ابوطالبزنجانى، تصحیح ابوالقاسم امامى، ص 57 و 58
[4] ( 1). بنگرید به: محمدتقى مصباح، فلسفه اخلاق، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفى، ص 18؛ محمدمهدى نراقى، جامعالسعادات، ج 1، ص 15- 9؛ محمدرضا مدرسى، فلسفه اخلاق، ص 17
[5] شریفى، احمدحسین، آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، 1جلد. صص 26-25