177- از شیوه های پرورش ایمان: ذکر
ذکر به معناى «یادآورى» است. همچنین حفظ معناى چیزى یا استحضار آن ذکر نامیده مى شود. به تعبیر دقیقتر گاهى مراد از ذکر حالتى است در نفس که انسان با آن مىتواند چیزى را که پیشتر بدان شناخت و معرفت داشته حفظ کند. ذکر به این معنا مانند حفظ است؛ با این تفاوت که ذکر در جایى به کار مىرود که علاوه بر اینکه مطلبى در خزانه حافظه هست، در نظرش نیز حاضر باشد. گاهى نیز ذکر گفته مىشود و مراد از آن حضور مطلبى در قلب یا زبان است و از این رو مىگویند ذکر بر دو نوع قلبى و زبانى است.[1]
بنابراین یکى دیگر از شیوه هاى پرورش ایمان، ذکر است که حضور جدّى خداوند را نزد انسان تقویت مىکند. ذکرهاى زبانى که در تعالیم اسلام وارد شده براى آن است که همان حالت قلبى حضور را در انسان ایجاد کند. البته نباید از تأثیر تربیتى ذکرهاى زبانى نیز غافل شد؛ زیرا به زبان آوردن سخنانى معیّن با استفاده از تلقین به نفس، تغییرى به مقتضاى آن در ضمیر انسان پدید مىآورد. چنانکه در راههاى ورود به ضمیر ناهشیار متذکر شدیم، این شیوه بسیار مورد عنایت تعالیم اسلام واقع شده است و سراسر زندگى ما به هنگام خواب و بیدارى، فعالیت و استراحت، و خوشى و ناخوشى پر است از این اذکار و تلقینات خداباورانه که در ما اثر مىگذارد. نمازهاى یومیه (فریضه و نافله)، مقدمات و تعقیبات آنها با اذکار مخصوص، شروع کارها با بسماللّه، پایان دادن هر کار با الحمدللَّه و اذکار دیگرى که براى خروج از خانه، ورود به محل کار، ورود به مسجد و ...، همه این تلقینات به صورت ذکرهاى خفى یا علنى همچون بارانى زلال، گلستان قلب و روان مؤمنان را بارور ساخته و میوههاى ایمان و فضیلت را در دسترس قرار مىدهد.
نکته دیگر اینکه ذکرهاى زبانى، قلب را آماده تر مى کند. امام خمینى (ره) از قول استاد خود مى فرماید:
شیخ عارف کامل ما جناب شاهآبادى- روحى فداه- مىفرمودند: شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسى باشد که به طفل کوچک که زبان باز نکرده، مىخواهد تعلیم کلمه کند، تکرار مىکند تا اینکه او به زبان مىآید و کلمه را ادا مىکند. پس از آنکه او کلمه را ادا کرد، معلم از طفل تبعیّت مىکند و خستگى آن تکرار بر طرف مىشود و گویى از طفل به او مددى مىرسد. همینطور کسى که ذکر مىگوید باید به قلب خود که زبان ذکر باز نکرده تعلیم ذکر کند و نکته تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود و علامت گشوده شدن زبان قلب، آنکه زبان از قلب تبعیت مىکند و زحمت و تعب تکرار مرتفع مى شود.[2]
پس اى عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمل مشقتها هر چه بکنى کم کردهاى. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا صورت قلب صورت ذکر حق شود و کلمه لااله الّااللّه کمال اقصاى نفس گردد که از این زادى بهتر براى سلوک الى اللّه و مصلحى نیکوتر براى معایب نفس و راهبرى خوبتر در معارف الهیّه یافت نشود. پس اگر طالب کمالات صوریه و معنویه هستى و سالک طریق آخرت و مسافر و مهاجر الىاللّه هستى، قلب را عادت بده به تذکر محبوب و دل را عجین کن با یاد حق تبارک و تعالى.[3]
یاد خداوند سبحان، انسان را از غفلت و نسیان بیرون مىبرد و راه تربیت اخلاقى را هموار مىسازد؛ زیرا از اسباب انحراف اخلاقى و رفتارهاى خلاف، غفلت و نسیان است:
از کسى که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیادهروى است، اطاعت مکن.[4]
در حقیقت، کسانى که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بهناگاه بینا شوند.[5]
امام على علیه السلام مىفرماید: «خداوند سبحان یاد خود را روشنىبخش دلها قرار داده است. دلها به این وسیله پس از کرى شنوا، پس از نابینایى بینا و پس از سرکشى رام مىگردند.»[6]
در آیات و روایات بر مداومت و کثرت ذکر توصیه شده است: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، خدا را یاد کنید، یادى بسیار.»[7] دوام ذکر خداوند، موجب اصلاح قلب، حیات دوباره و شکفتن فضایل اخلاقى است:
کسى که قلبش را با دوام ذکر آباد کند، کردارش در نهان و آشکار نیکو خواهد شد.[8]
اساس اصلاح قلب، اشتغال فرد به ذکر خدا است.[9]
در شیوه ذکر، علاوه بر ذکر خداوند، تذکر نعمتهاى الهى نیز از باب احترام منعم انسان را وادار به تسلیم و تعظیم در مقابل ذات بىهمتاى خداوند مىکند؛ بهویژه هرقدر نعمت بزرگتر و منعم آن بىغرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازمتر است:
اى مردم، نعمتِ خدا را بر خود یاد کنید. آیا غیر از خدا آفریدگارى است که شما را از آسمان و زمین روزى دهد.[10]
از آنجا که قرآن خودش را ذکر و در بردارنده ذکر معرفى مىکند، تلاوت قرآن نیز حالت ذکر را براى انسان به ارمغان آورده و پرورش ایمان را باعث مىشود:
إِن هو الّا ذکرٌ للعالمین.[11]
ص، و القرآن ذِى الذّکر.[12]
و إِذا تُلیت علیهم آیاتُه زادتهم ایماناً.[13]
نکته آخر در بحث ذکر، مربوط به «یادآورى مرگ» است. با توجه به آنکه ایمان به آخرت نقش مهمى در تربیت اخلاقى دارد، یاد مرگ و استحضار آن نیز مىتواند موجب پرورش ایمان و تجسم آثار اخلاقى آن شود. افزون بر این، یاد مرگ در زدودن دوستى و محبت دنیا که سرچشمه بسیارى از رذایل اخلاقى است، نقش مؤثرى دارد:
کلّ نفسٍ ذائقة الموت، و انّما تُوَفّون أُجورکم یوم القیامة فمن زُحزِح عن النار و أُدخل الجنّه فقد فاز، و ما الحیوة الدّنیا إِلّا متاعُ الغُرور.[14]
در سخنان ائمهاطهار علیهم السلام نیز تأثیر تربیتى یاد مرگ به چشم مىخورد:
کسى که دورى سفر (پس از مرگ) را به یاد آورد، آماده سفر مىگردد.[15]
کسى که انتظار آمدن مرگ را داشته باشد، در اعمال خیر سرعت مىگیرد.[16]
یاد مرگ، شهوات و خواستهاى نفسانى را مىمیراند و ریشههاى غفلت را مىزداید و دل را به وعدههاى خداوند قوى و محکم مىنماید و وجود آدمى را لطیف و نرم مىکند و نشانههاى هوا و هوس را در هم مىشکند و آتش حرص را فرو مىنشاند و دنیا را در نظر انسان خوار و بىمقدار مىگرداند.[17]
سالکان طریق آخرت در شیوه تربیتى خود هماره شاگردان خود را توصیه مىکردند با رفتن به قبرستانها- حداقل یکبار در هفته- و زیارت اهل قبور، یاد مرگ را در خود تقویت کنند.[18]
[1] ( 1). ر. ک: المفردات
[2] ( 2). چهل حدیث، ص 250
[3] ( 1). همان، ص 149
[4] ( 2). سوره کهف، آیه 28
[5] ( 3). سوره اعراف، آیه 201
[6] ( 4). نهجالبلاغه، خ 222
[7] ( 5). سوره احزاب، آیه 41. و ر. ک: المیزان، ج 1، ص 340
[8] ( 6). غررالحکم
[9] ( 7). همان
[10] ( 1). سوره فاطر، آیه 3
[11] ( 2). سوره تکویر، آیه 27
[12] ( 3). سوره ص، آیه 1
[13] ( 4). سوره انفال، آیه 2
[14] ( 5). سوره آلعمران، آیه 185
[15] ( 6). غررالحکم
[16] ( 7). همان
[17] ( 1). محجّة البیضاء، ج 8، ص 242
[18] ( 2). به ویژه در توصیه هاى ملا حسینقلى همدانى، بهارى همدانى و میرزا جواد انصارى همدانى مشاهده مى کنیم
[1] دیلمى، احمد، اخلاق اسلامى (دیلمى، احمد)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: دوم، 1380. صص 242 الی 245