152- آداب اخلاقی سفر حج 1
1- تعیین هدف
سیر و سفر با انگیزه هاى دینى و عقلانى، از دیدگاه اسلام امرى پسندیده و مقبول است. خداوند متعال در آیات متعددى از قرآن کریم مردم را به سیر و گردش در زمین دعوت نموده، از آنان خواسته است تا با سفر به گوشه و کنار جهان، در تاریخ و سرنوشت نهایى ملتها بیاندیشند و از حوادث، رخدادها و خوب و بد زندگى امتهاى گذشته درس عبرت بگیرند:
«أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی اْلأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...»؛[1]
«آیا در زمین نگشته اند تا ببینند فرجام کسانى که پیش از آنها زیسته اند چگونه بوده است؟»
سفر الهى و معنوى حج نیز به دلیل اهمیتى که در اسلام دارد باید با انگیزهاى الهى و با قصد قربت و به صورتى هدفمند انجام شود تا حاجى بتواند به دستاوردهاى درنظر گرفته شده از سوى خداوند، دست یابد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«الْحَجُّ حَجَّانِ: حَجٌّ لِلَّهِ وَ حَجٌّ لِلنَّاسِ، فَمَنْ حَجَّ لِلَّهِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ حَجَّ لِلنَّاسِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[2]
«حج دو گونه است: 1- حج براى خدا 2- حج براى مردم، پس آنکس که براى خدا حج گزارد، از خداوند پاداش بهشت گیرد و آنکس که براى مردم حج به جاى آورد، پاداش آن در روز قیامت با مردم است!»
از این روایت به خوبى مىتوان فهمید که هدف و انگیزه تا چه اندازه در سفر حج تأثیرگذار است.
بنابراین اگر حاجى با هدف خداخواهى، خداجویى، تحول روحى و اخلاقى، و پالایش روح و جان در این راه گام نهد، اعمال و رفتار خود را نیز با این اهداف منطبق مى سازد و درنتیجه در حرمین شریفین پیوسته به نماز و دعا و عبادت و تفکر در حقایق اسلام و تاریخ زندگى پیامبران و امامان و یاران باوفا و پاک باخته آنان مى پردازد، از لحظه لحظه سفر بهره گیرى مى کند، پرده هاى غفلت را از جلو چشمانش کنار مى زند تا هنگام رسیدن به مرقد معشوق در مدینه و معبد عشق در مکه، کاملًا روح و جان خویش را صیقل داده، رنگ الهى و معنوى به خود بگیرد.
و اگر حاجى به قصد تفریح و استراحت به حج بیاید، به گونه اى دیگر رفتار خواهد کرد، بیشتر به مسکن بهتر، غذاى لذیذتر، و خرید کالاى بیشتر و ارزانتر مى اندیشد و به جاى حضور در حرمین شریفین در کوچه و خیابان و بازار پرسه مى زند و در پایان سفر نیز با کوله بارى از اجناس پرزرق و برقِ دنیایى به دیار خویش بازمى گردد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله در یک تقسیم بندى تنبّه آفرین، حاجیان امت خود در آخرالزمان را به سه دسته تقسیم فرموده، وضعیت آنان را این چنین پیشبینى کرده است:
دسته اول: ثروتمندان که با انگیزه تفریح و خوشگذرانى به حج مى روند.
دسته دوم: گروه هاى متوسط جامعه که با هدف تجارت و سوداگرى راهى زیارت خانه خدا مى شوند.
دسته سوم: نیازمندان و فقیران که براى خودنمایى و ریاکارى عازم آن دیار مى شوند.[3]
و طبیعى است که هیچ یک از این سه دسته، بهره و نصیب معنوى از این سفر نخواهند داشت.
از اینرو حاجیان پیش از سفر، باید هدف و انگیزه خود را مشخص کنند و سپس در راستاى همان اهداف درنظر گرفته شده، برنامه ریزى نموده، سفر را آغاز نمایند.
2- توبه و استغفار
پس از آنکه خداخواهى و خداجویى بهعنوان هدف مشخص شد، حاجى باید زنگارهاى گناه و معصیت را از جان و دل بزداید، و روح را از تیرگىها پاک کند تا زمینه را براى راهیابى به محضر حق و حریم عشق و پذیرش در پیشگاه معبود فراهم سازد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«إذا ارَدْتَ الْحَجَّ ... ثُمَّ اغْسِلْ بِمَاءِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ مِنَ الذُّنُوبِ ...».[4]
«هرگاه اراده حج کردى ... با آب توبه خالص گناهانت را بشوى ...»
حاجى در سفر حج و عمره میهمان خداوند است و از آنجا که خالق، به ظاهر خلق نمىنگرد بلکه به باطن نظر دارد، لذا به روح و جان حاجى نظر مىافکند و روا نیست انسان با آلودگى به محضر حق وارد شود.
عادت مردم در میهمانىها این است که از محل کار خود به خانه رفته، جسم خویش را شستشو داده، لباسهاى تمیز پوشیده، موها را شانه زده، خود را معطر مىکنند و سپس به میهمانى مىروند و هرچه میزبان درنظر آنها مهمتر باشد، اینگونه آداب را بیشتر رعایت مىکنند.
حال چهکسى از خداوند عظمتش بیشتر است؟ آیا از ادب بهدور نیست که انسان در پیشگاه خالق و آفریننده خود با قلبى مالامال از گناه و معصیت شرفیاب شود؟ خدایى که به تمام افکار و اسرار نهان ما آگاه است، اعمال ما را مىداند و از نیات ما باخبر است.
از این رو پیش از ورود به حرمین شریفین لازم است حاجى خانه دل را از گناه پاک نماید، آنگاه بهسوى کوى دوست حرکت کند.
توبه نیز باید حقیقى و به بیان قرآن کریم توبه نصوح باشد:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً
نَصُوحاً عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ ....[5]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، به درگاه خدا توبهاى راستین کنید، امید است که پروردگارتان، بدىهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد ...»
خواجه اگر توبه نصوح کند |
هردمى، عالمى فتوح کند |
|
توبه نصوح، توبه بدون بازگشت است و نیازمند یک تصمیم جدى و قاطع.
روشى که براى دستیابى به توبه نصوح از سوى پیشوایان دینى ارائه گردیده، چنین است:
گناهکار ابتدا باید از عملکرد بد خویش پشیمان شود، سپس تصمیم بگیرد از این پس خود را به معاصى نیالاید و گناهان مرتکبشده را ترک گوید، آنگاه از پیشگاه خداوند طلب مغفرت و آموزش کند.
گناهان نیز بر دو قسماند:
1- حقّاللَّه 2- حقالناس
دسته اول گناهانى است که مستقیماً به خداوند ارتباط پیدا مىکند، مثلًا نمازى را نخوانده، روزهاى نگرفته و ....
توبه اینگونه گناهان آن است که انسان از نافرمانى خداوند پشیمان شود، سپس تصمیم بگیرد گذشته را جبران کند، نمازها و روزهها را قضا نماید و از اینپس نیز فرایض دینى را در موعد مقرر بهجاى آورد. آنگاه از خداوند طلب مغفرت و آمرزش کند.
دسته دوم گناهانى است که به مردم ارتباط پیدا مىکند، همچون غیبت، افترا، سرقت، ظلم و ستم و ....
توبه اینگونه گناهان، پس از پشیمانى و تصمیم به ترک گناه، آن است که در صورت امکان رضایت مردم را جلب و سپس از پیشگاه حق، طلب مغفرت نماید. اگر مالى از کسى به زور گرفته، آن را به صاحبش برگرداند و اگر صاحبش را نمىشناسد با اذن مرجع تقلید از سوى صاحب اصلى صدقه دهد، اگر غیبت دیگران را کرده از آنها حلالیت بطلبد و پس از آن استغفار نماید.
زمنجلاب هوس گر برون نهى قدمى |
نزول در حرم کبریا توانى کرد |
|
اگر ز هستى خود بگذرى یقین مىدان |
که عرش و فلک زیر پا توانى کرد |
|
پشیمانى از گناه، آغازى براى جبران گناهان است و بهقول صائب، شاعر نامدار:
ابر رحمت را کند اشک ندامت مایهدار |
آبروى عفو در شرمندگى پوشیده است |
|
خداوند در قرآن کریم مىفرماید:
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ ....[6]
«از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا اینکه] شما را با بهرهمندى نیکویى تا زمانى معین بهرهمند سازد و به هر شایسته نعمتى، از کرم خود عطا کند ...»
3- اخلاص در نیت
اخلاص شرط اساسى در تمامى عبادات است، هرکس عبادتى را براى خودنمایى و ریا و یا دستیابى به امور مادى و دنیایى انجام دهد، از آن عمل هرگز بهره و نصیبى نخواهد برد.
این اصل مهم بهاندازهاى کارساز و تعیینکننده است که اگر رزمنده و جهادگرى در میدان نبرد شرکت کند و هدفش دستیابى به غنایم جنگى و یا چیرهشدن و انتقامگیرى از دشمن باشد و در این راه کشته شود، شهید بهحساب نمىآید.
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ».[7]
«جز این نیست که اعمال به نیتها است.»
در حدیثى دیگر فرمود:
«اذا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ للَّهِ خالِصاً، لانَّهُ لا یَقْبَلُ مِنْ عِبادِهِ الأَعْمالَ إلّاما کانَ خالِصاً».[8]
«هرگاه کارى را انجام دادى، آن را تنها براى خدا انجام ده؛ زیرا خداوند تنها اعمال خالص را از بندگان خود مىپذیرد.»
پس بر سالکان این طریق است که با نیتى پاک و خالص در سرزمین وحى گام نهند، دل به غیر خدا نبندند و در انجام اعمال جز قرب و نزدیکى به حقتعالى چیز دیگرى را نخواهند و درنظر نگیرند.
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«کَیْفَ یَسْتَطیعُ الإخْلاصَ مَنْ یَغْلِبُهُ الْهَوى».[9]
«آنکس که هوى و هوس بر وى چیره، چگونه مىتواند اخلاص داشته باشد؟»
حاجیان باید سفر را با مبارزه با نفس آغاز کنند و پس از غلبه بر آن، قصد کوى دوست کرده، با تمام وجود بهسوى او روند، در چنین حالى است که به همهچیز خواهند رسید.
امام عسکرى علیه السلام فرمود:
«لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْیا کُلَّها لُقْمَةً واحِدَةً و لَقَّمْتُها مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ خالِصاً لَرَأَیْتُ انّی مُقَصِّرٌ فی حَقِّهِ».[10]
«اگر همه دنیا را یک لقمه کرده، در دهان کسى گذارم که خدا را از روى اخلاص پرستش و عبادت کند، باز مىبینم که در حق او کوتاهى کردهام!»
4- زاد و توشه حلال
بر حاجى است که هزینه سفر و زاد و توشه خود را از مال حلال برگیرد تا توفیق عبادت پیدا کند و بتواند در بهترین اماکن روى کره زمین، شیرینى مناجات با خدا را لمس و از عبادات خود لذّت ببرد.
خداوند در قرآن کریم، به رسولان خود اینچنین دستور مىدهد:
یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ.[11]
«اى رسولان، از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید که من به آنچه انجام مىدهید دانا هستم.»
و در آیهاى دیگر خطاب به مؤمنان مىفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ.[12]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، از نعمتهاى پاک و پاکیزهاى که روزى شما کردهایم بخورید و خدا را شکر کنید، اگر تنها او را مىپرستید.»
استفاده از زاد و توشه حلال و بهرهگیرى از نعمتهاى پاک، وظیفه رسولان و همه مؤمنان و دلباختگان به خداوند است. و آنها که اموالشان را از راه حرام و یا شبههناک بهدست آوردهاند، باید پیش از سفر، دارایى خود را تزکیه کنند، خمس و زکات و ردّ مظالم و دیگر حقوق مردم را به صاحبان اصلى آن بپردازند، سپس لباس احرام بپوشند وگرنه، در میقات پذیرفته نمىشوند و هرگز در حریم کبریایى حق وارد نخواهند شد، گرچه بهصورت ظاهر جسم آنان در چنین اماکن مقدسى در گردش باشد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«لا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلّ حَجّاً وَ لا عُمْرَةً مِنْ مالِ حَرامٍ».[13]
«خداوند حجوعمره بامال حرام را نمىپذیرد.»
و در روایتى دیگر فرمود:
«مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ أَرْبَعٍ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ فِی أَرْبَعٍ: مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ غُلُولٍ أَوْ رِبًا أَوْ خِیَانَةٍ أَوْ سَرِقَةٍ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ فِی زَکَاةٍ وَ لا فِی صَدَقَةٍ وَ لا فِی حَجٍّ وَ لا فِی عُمْرَةٍ».[14]
«کسى که از چهار طریق مالى بهدست آورد، هزینهکردن آن درآمد، در چهار چیز پذیرفته نمىشود:
کسى که مالى را از راه فریب، ربا، خیانت و یا سرقت بهدست آورد و با آن زکات یا صدقه دهد و یا به حج و عمره رود، خداوند از او نمىپذیرد.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز فرمود:
هنگامى که مردى با مال حرام به حج مىرود و [در میقات] مىگوید:
«لَبَّیْک، اللَّهُمَّ لَبَّیْک ...»؛
«به فرمانبردارى ایستادهام، بارخدایا! در اطاعت و خدمت تو هستم».
خداوند در پاسخ به او مىفرماید:
«لا لَبَّیکَ وَلا سَعْدَیکِ، حَتّى تَرُدَّ ما فِی یَدَیْکَ»؛[15]
«نه، به فرمانبردارى نایستادهاى و در اطاعت و خدمت نیستى، تا آنکه هرچه در اختیار و در دست تو است، به صاحبان آن بازگردانى.»
و در حدیثى دیگر فرمود:
«... و حَجُّکَ مَرْدُودٌ إِلَیْکَ».
«حج تو، به تو برگردانده مىشود.»[16]
احمد بن حنبل در اشعارى که منسوب به او است مىگوید:
إذا حَجَجْتَ بِمالٍ اصْلُهُ سُحْتُ |
فما حَجَجْتَ ولکن حَجَّتِ الْعِیرُ |
|
لا یَقْبَلُ اللَّه إلّاکُلَّ طَیّبةٍ |
ما کُلُّ مَن حَجَّ بیتَ اللَّه مَبرُورٌ[17] |
|
«با مالى حج گزاردى که اصل آن حرام است، پس تو حج انجامندادهاى، بلکه حیوانى حج گزارده است.
خداوند جز پاک را نپذیرد، اینگونه نیست که هرکس حج خانه خدا کند، حج او مبرور و پذیرفته باشد.»
5- خداحافظى و حلالیتطلبى
حاجى هرگاه تصمیم مىگیرد به حج مشرف شود، براساس توصیه امام صادق علیه السلام، شایسته است آن را به اطلاع برادران دینى خود برساند. آن حضرت به نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«حَقٌّ عَلَى الْمُسْلِمِ إِذَا أَرَادَ سَفَراً أَنْ یُعْلِمَ إِخْوَانَهُ وَ حَقٌّ عَلَى إِخْوَانِهِ إِذَا قَدِمَ أَنْ یَأْتُوهُ».[18]
«مسلمانى که قصد مسافرت دارد، شایسته است برادران خویش را آگاه سازد، بر برادران او نیز لازم است هنگام بازگشت به دیدن وى بیایند.»
انجام این دستورالعمل مىتواند ثمرات و برکات فراوانى را بهدنبال داشته باشد؛ یکى از این برکات، زدودن تیرگىها و کدورتها از دل انسانها است.
افراد بشر به دلیل اجتماعى بودن، در زندگى شخصى و اجتماعى خود گرفتار تضادها و مشکلاتى مىشوند که درنتیجه رنجش و نارضایتى دیگران را بهدنبال دارد، همسر، فرزندان، برادران و خواهران، همسایگان، همکاران، مردم کوچه و بازار و ....
اگر به یکى از این کسان ظلمى روا داشته، غیبتى کرده، حقوقى از آنان پایمال نموده، روابط غیرصمیمانه با آنان داشته، ناسزا و دشنامى به آنها داده و ... لازم است پیش از سفر به عنوان خداحافظى نزد آنان رفته، حلالیت بطلبد و به آنها بگوید، من عازم سفر خانه خدا هستم و از آنجا که در این سفر میهمان خداوندم و او از راز و درون من باخبر است، نمىخواهم با دل آلوده به کینه و کدورت در محضر او حضور یابم. من در این سفر براى شما دعا مىکنم، شما نیز اگر حقى به گردن من دارید، مرا حلال کنید. به یقین چنین برخوردى عاطفه طرف مقابل را تحریک نموده، اشک از دیدگانش جارى مىشود و رضایت مىدهد و فضایى کاملًا معنوى و الهى را بر زندگى حاجى و دیگران حاکم مىسازد. و پس از آن زمینه براى بهرهگیرى هرچه بیشتر از حج فراهم مىشود؛ زیرا حاجى تصمیم گرفته است تا در این سفر، قلب خود را لبریز از محبت خدا کند. اگر بخشى از قلب را کدورت و کینه نسبت به مردم پر کرده باشد، تنها بخش خالى آن ظرفیت خواهد داشت و اگر آن ظرفیت پرشده از کینه، خالى شود به یقین جاى بیشترى براى ذخیره معرفت و عشق بهحق فراهم مىآید.
در اینجا توجه به این نکته مهم نیز ضرورى است که در بسیارى اوقات شیطان مانع ایجاد کرده، انسان را وسوسه مىکند که اگر نزد دیگران بروم و این حرکت را آغاز کنم، ممکن است باعث حقارت و کوچکى من شود و همین وساوس شیطانى انسان را از دستیابى به یک نعمت بزرگ محروم سازد.
خودشکنى و پرهیز از کبر و غرور زمینه پاکى از گناه و آمرزش را فراهم مىآورد و اگر حاجى خودشکنى را پیش از سفر آغاز نکند، بهره لازم را نخواهد برد.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«کَانَ أَبِی یَقُولُ:
مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیْتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْکِبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».[19]
«پدرم امام باقر علیه السلام پیوسته مىفرمود:
کسى که براى حج یا عمره قصد این خانه کند، در حالىکه از کبر و خودپسندى برى و دور باشد، همانند روزى که از مادر متولد گردیده، از گناهان پاک مىشود.»
بنابراین، بر حاجى لازم است از اقوام و دوستان و همسایگان و همکاران حلالیت بخواهد و سپس عازم دیار نور شود.[20]
[1] ( 1)- غافر: 21
[2] ( 1)- وسائل الشیعه، ج 11، ص 109، ح 40؛ ثوابالاعمال، ج 74، ص 16
[3] ( 1)- تهذیب، ج 5، ص 463، ح 1613- تاریخ بغداد، ج 10، ص 296
[4] ( 2)- مصباحالشریعه، ص 142
[5] ( 1)- تحریم: 8
[6] ( 1)- هود: 3
[7] ( 1)- کنزالعمال، ج 7272؛ صحیح مسلم، ج 6، ص 46
[8] ( 2)- بحارالانوار، ج 77، ص 103
[9] ( 1)- غررالحکم، ح 6977
[10] ( 2)- بحارالانوار، ج 70، ص 245، ح 19
[11] ( 1)- مؤمنون: 51
[12] ( 2)- بقره: 172
[13] ( 1)- بحارالانوار، ج 96، ص 120
[14] ( 1)- امالى صدوق، ص 442
[15] ( 2)- هدایة السالک، ج 1، ص 136
[16] ( 1)- همان.
[17] ( 2)- همان، ص 137
[18] ( 1)- وسائلالشیعه، ج 11، ص 448، ح 15227
[19] ( 1)- کافى، ج 4، ص 252، ح 2
[20] قاضى عسکر، على، آداب سفر حج، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: دوم، 1382. صص 13 الی 30