125-حدود حُسن خُلق
باید دید که آیا حُسن خلق داراى ارزش ذاتى است، چه در برخورد با مؤمن باشد و چه در برخورد با کافر؟ یا فقط با مؤمنان باید خوش رفتار بود؟
آنچه از جمع بندى آیات و روایات و سیره معصومین علیه السلام به دست مى آید، این است که حُسن خلق از نظر آیین مقدّس اسلام ارزش ذاتى دارد، چه در برخورد با مؤمن و چه در برخورد با کافر. اکنون براى روشن شدن حدود حسن خلق موضوع را از چند جهت بررسى مى کنیم:
الف- حسن خلق مؤمنان با یکدیگر
بدیهى است که خوش رفتارى مؤمنان با یکدیگر، یکى از ارزشهاى والاى اخلاقى به حساب مى آید. قرآن کریم، یاران رسول اکرم صلى الله علیه و آله را به این صفت ستوده، مى فرماید:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ ...»[1]
محمد صلى الله علیه و آله رسول خدا و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.
ب- با کافران و مجرمان چگونه برخورد کنیم؟
در برخورد با این گروه نیز نرمخویى و حُسن خلق پسندیده است. ولى تا زمانى که ملایمت در آنان اثرى سازنده داشته و در هدایت و نجات آنان مؤثّر باشد و نرمى گفتار و رفتار ما سبب شود از عقیده باطل یا عمل ناپسند خود دست بردارند و اصلاح شوند. اگر این نتیجه حاصل نمىشود، حدّاقل موجب تقویت و جرأتیافتن آنان بر مخالفت با دین و آزار و اذیّت مسلمانان نگردد، و زشتى انحرافشان را کمرنگ نسازد و گناه و لغزش آنان کوچک شمرده نشود. خداى متعال، هنگام اعزام حضرت موسى و برادرش هارون به سوى فرعون به آنان دستور مىدهد:
«اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى، فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى»[2]
به سوى فرعون بروید که سرکشى کرده است. با او به آرامى و نرمى سخن بگویید، باشد که پند گیرد یا بترسد.
روزى مردى یهودى که چند دینار از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله طلب داشت، تقاضاى پرداخت طلب خود را کرد. آن حضرت فرمود: فعلًا ندارم.
مرد یهودى گفت: از شما جدا نمى شوم تا بپردازید.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: من هم در اینجا با تو مى نشینم.
آن قدر نشست که حضرت نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح روز بعد را همان جا خواند. اصحاب خواستند یهودى را بیازارند، ولى حضرت آنها را از چنین کارى بازداشت. عرض کردند: «یک یهودى شما را بازداشت کند؟!» حضرت فرمود: «خداوند مرا مبعوث نکرده تا به مردم ستم کنم!» پیامبر، یهودى و تعدادى از مسلمانان تا نیمروز در آن مکان نشستند. در این هنگام یهودى گفت: «گواهى مىدهم که خدایى جز خداى یکتا نیست و تو فرستاده خدا هستى.» سپس عرض کرد: «به خدا سوگند از این کارى که نسبت به شما روا داشتم، قصد جسارت نداشتم، بلکه خواستم بدانم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده دادهاند، تطبیق مىکند یا خیر؟ چون در آنجا خواندهام که پیغمبر خاتم در مکّه متولّد مىشود و به یثرب هجرت مىکند، درشتخو و بداخلاق نیست، با صداى بلند سخن نمىگوید، ناسزاگو و بدزبان نیست. اینک همه ثروتم را در اختیارتان مىگذارم تا در راه خدا به مصرف برسانید.»[3]
ج- خوش خلقى و پرهیز از چاپلوسى
بدبختانه بعضى به دلیل عدم شناخت و آگاهى لازم، حسن خلق و رفتار نیکو را با تملّق و چاپلوسى اشتباه مىگیرند و به ناحقّ به مدح و ستایش صاحبان زور و زر مى پردازند و در برابر آنان کرنش و کوچکى مى کنند و شخصیّت و ارزش والاى انسانى خود را لگدکوب مى سازند و با کمال وقاحت نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و رفق و مدارا با مردم مىگذارند. نشانه چنین کسانى آن است که وقتى به افراد عادى و تهىدست مىرسند، گشاده رویى و نرمخویى را فراموش مى کنند و چهره اى عبوس و خشن به خود مى گیرند. این صفت ناپسند نه تنها یک ارزش نیست، بلکه گناهى بزرگ است که موجب خشم خداوند مى شود. رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره فرمود:
«اذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ»[4]
هرگاه شخص فاجرى ستایش شود، عرش الهى مى لرزد و خداوند خشمگین مى شود.
پس ضرور است که در برخوردهاى اجتماعى خود، رفتار پسندیده را با چاپلوسى اشتباه نگیریم و افراد متخلّقى را که گاه در صدند با چرب زبانى و چاپلوسى، حق و باطل را بر ما مشتبه کنند، طرد کرده و خود را از نیرنگ آنان ایمن سازیم.
د- خوش خلقى و مزاح
یکى دیگر از موضوعات مرتبط با حُسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخى در حدّى که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملى پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
«انّى لِامْزَحُ وَ لا اقُولُ الَّا حَقّاً»[5]
من شوخى مىکنم، ولى جز سخن حق نمى گویم.
شخصى به نام یونس شیبانى مىگوید: حضرت صادق علیه السلام از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: بسیار اندک!
حضرت فرمود: «این گونه نباشید، چرا که مزاحکردن از حسن خلق است و تو مىتوانى به وسیله آن برادر دینىات را شادمان کنى. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نیز با افراد شوخى مىکرد و منظورش شادکردن دل آنان بود.»[6]
ه- حسن خلق آرى! بىتفاوتى نه
از نظر اسلام، حسن خلق هرگز به این معنا نیست که اگر با منکرى روبه رو شدیم، دربرابر آن سکوت کرده، لبخند بزنیم، یا در برابر اعمال زشت دیگران واکنش منفى نشان ندهیم، زیرا برخورد منفى و توأم با تندى و خشونت، زمانى مذموم و ناپسند است که پاى بى اعتنایى به دین و ارزشهاى والاى آن در میان نباشد و گرنه رنجیدن نزدیکترین افراد به انسان نیز اگر به دلیل حفظ ارزشها و پاىبندى به آن باشد، نهتنها زشت نیست، بلکه در ردیف مهمترین وظایف شرعى و از مراتب نهى از منکر است.
على علیه السلام در این باره فرمود:
«أَمَرَنا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ أَنْ نَلْقى أَهْلَ الْمَعاصى بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ»[7]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به ما دستور داده است که با معصیتکاران با چهره اى خشن رو به رو شویم.
مقدس نیا، محمد، آداب معاشرت، 1جلد، افق فردا - قم، چاپ: سوم، 1379، صص 24 الی 29