56- اهمیت اخلاقی مناظره و گفتگو
پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند؛ اینان اند که خدایشان راه نموده و اینان اند همان خردمندان.[1]
و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من [در برابر خدا] از تسلیم شدگانم» و نیکى و بدى یکسان نیست. [بدى را] به آنچه بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یکدل مىگردد. و این [خصلت] را جز کسانى که شکیبا بودهاند نمىیابند، و آن را جز صاحب بهره اى بزرگ، نخواهد یافت.[2]
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه اى] که نیکوتر است مجادله نماى. در حقیقت، پروردگار تو، به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راهیافتگان [نیز] داناتر است.[3]
و با اهل کتاب، جز به [شیوه اى] که بهتر است، مجادله مکنید- مگر [با] کسانى از آنان که ستم کرده اند- و بگویید: «به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گردیده، ایمان آوردهایم؛ و خداى ما و خداى شما یکى است و ما تسلیم اوییم.»[4]
اهمیت مناظره و گفتگو بر کسى پوشیده نیست. بر اساس نص آیات قرآن کریم، خداوند براى آفرینش انسان با ملائکه به گفتگو پرداخت؛ نظر آنان را جویا شد و متناسب با موقعیت و شرایط فرشتگان و مصلحت، پرسش هاى آنان را در زمینه فلسفه آفرینش انسان پاسخ داد. پس از سرپیچى ابلیس از دستور الهى مبنى بر سجده بر آدم، با ابلیس نیز گفتگو کرد. علت سرپیچى او را جویا شد و به استمهال ابلیس پاسخ مثبت داد. پس از هبوط آدم بر روى زمین نیز همواره، مستقیم و غیرمستقیم، با آدمیان گفتگو داشته است و این جریان تا ابد نیز ادامه دارد. همین الان نیز، هر چند سلسله پیامبرى به پایان رسیده و خبرها و هدایتهاى آسمانى منقطع شده است، بندگانى در روى زمین هستند که خداوند با آنان در گفتگوست. امام على علیه السلام مى فرماید:
و همواره خدا را که بخشش هاى او بى شمار است و نعمتهایش بسیار، در پارهاى از روزگار پس از پارهاى دیگر، و در زمانى میان آمدن دو پیامبر، بندگانى است که از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز.[5]
البته باید توجه داشت که گفتگو، انواع متعدد و متنوعى، از قبیل گفتگوى تبلیغى، ارشادى، تعلیمى، آموزشى، اقناعى و احساسى دارد. گفتگوى خداوند با فرشتگان و آدمیان را مى توان از نوع گفتگوهاى ارشادى، تعلیمى و هدایت گرایانه دانست.
اخلاق گفتگو و آداب مناظره و جدل از روزگاران دور، همواره مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده است. در این میان، نقش منطقدانان و عالمان اخلاق از دیگران برجستهتر و چشمگیرتر است.
مى دانیم که یکى از مهمترین بخشهاى کتاب هاى منطقى مبحث
صناعات خمس است؛ یعنى صناعاتى مانند برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. منطقیان به
هنگام بحث از صناعت جدل، در باره آداب و اخلاق جدل و مناظره نیز مباحثى را ارائه
مى دهند.[6]
اندیشمندان اخلاق نیز به تفصیل در زمینه جدال و مراء و گفتگوهاى علمى مباحثى را یادآور
شده اند.
آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، دکتر احمدحسین شریفی، صص231- 230
[1] ( 1). فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أحْسَنَهُ اولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ اولئِکَ هُمْ اولُوا اْلأَلْبابِ.( زمر( 39): 17 و 18)
[2] ( 2). وَ مَنْ أحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إنَّنى مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ لا تَسْتَوى الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى هِىَ أحْسَنُ فَإذا الَّذى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأنَّهُ وَلِىُّ حَمیمٌ وَ ما یُلَقّاها إلّاالَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقّاها إلّاذُو حَظِّ عَظیمٍ.( فصلت( 41): 35- 33)
[3] ( 3). ادْعُ إلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ أحْسَنُ إنَّ رَبَّکَ هُوَ أعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ.( نحل( 16): 125)
[4] ( 4). وَ لا تُجادِلُوا أهْلَ الْکِتابِ إلّابِالَّتى هِیَ أحْسَنُ إلّاالَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنّا بِالَّذى انْزِلَ إلَیْنا وَ انْزِلَ إلَیْکُمْ وَ إلهُنا وَ إلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.( عنکبوت( 29): 46)
[5] ( 1). وَ ما بَرِحَ للَّهِ عَزَّتْ آلاؤُه فى البُرهَةِ و فى ازمانِ الفَتَرات عبادٌ ناجاهم فى فِکَرِهم و کَلَّمَهم فى ذاتِ عُقُولِهم.( نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، خطبه 222، ص 255)
[6] ( 2). براى نمونه، بنگرید به: محمدرضا مظفر، المنطق، ص 409- 400