انسان داراى دو بعد فردى و اجتماعى
انسان دارای یک هویت یا خودِ فردى و یک هویت یا خودِ اجتماعى است،[1] از اینرو همانگونه که موظف به خودشناسى، خودآگاهى و خودسازى فردى است، مى باید به خودشناسى، خودآگاهى و خودسازى اجتماعى نیز بپردازد. به سخنى دیگر، آدمى به همان سان که باید از ظرفیت ها، دارایى ها، فرصت ها، نیازها، استعدادها، بایسته ها، وظایف و کاستى هاى خود آگاهى داشته باشد، به عنوان یکى از اعضاى پیکره اجتماع نیز مى باید بر ارزش خود در حیات اجتماعى بیفزاید.
انسان به اقتضاى انسانیت خود موظف است برای رسیدن به هدفى بلند مسیرى را طی کند. این هدف بلند همان حیات طیبه است که بى شک تأمین کننده ارزش انسان در زندگى فردى است. از این سو نیز او موظف به «حضور اجتماعى» است و به مقتضاى سرشت اجتماعى خویش، باید در اجتماع زندگی کند. به واقع کمال مطلوب انسان نیز در گرو همین زندگى اجتماعى رقم مى خورد و با حضور در میدان اجتماع دست یافتنی است. حال به تفصیل به این دو بعد مى پردازیم.
1. مقصد رشد و ارزش انسان در حیات فردى
پیامبران و اولیاى الهی که به مقصد عالی کمال رسیده اند، پس از بازگشت از این سفر معنوى مى گویند انسان مى تواند از مرتبه فرشتگان بالاتر رود و به خدا نزدیکتر شود و به «قرب» خدا برسد. در این فصل مفهوم «قرب» و «حیات طیبه» انسانى را برمى رسیم.
قرب به خدا
در قرآن و روایات آخرین مقصد حرکت انسان «قرب به خدا» معرفى شده است. درک بهتر مفهوم تقرب اهمیت بسیار دارد؛ زیرا هم بر شناخت ما از خود و جایگاه والای مان در نظام جهان مى افزاید و هم به ما انگیزه بیشترى براى حرکت مى بخشد.