کلمه «عَبْر»، گذشتن و عبور از حالى به حال دیگر است و اعتبار ( عبرت آموزى) حالتى است که با دیدن و حضور نزد آنچه مشهود است به پیامى که نامشهود است نایل گردند.
بنابراین مقصود از این روش آن است که انسان با حضور در کنار امور و حوادث، با مشاهده دقیق و نظر کردن در آنها تغییرى درونى برایش حاصل شود که در نتیجه این حالتِ انفعال نفسانى، آماده پذیرش پیام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد. مشاهده عینى و از نزدیک، تأثیرى در انسان دارد که شنیدن و گزارش دیگران چنان اثرى ندارد.
دلیل آن اولًا پذیرفتنى تر بودنِ مشاهدات است؛ برخلاف شنیده ها که غالباً قابل تشکیک است. یکى از یقینیات در برهان منطقى، مشاهدات یا محسوسات است. ثانیاً توجه به پدیده اى با جزئیات آن، مطابق با قالب ها و ساختارهاى شناختى و عاطفى بیننده، موجب مى گردد آن واقعه بهتر درون سازى شود و به ساختار روانى انسان راه یابد. البته گاهى گزارش هاى تاریخى یا داستانى در اثر قدرت هنرى گزارشگر چنان دقیق است که گویا شنونده یا خواننده حضور خود را در کنار حادثه احساس مى کند. در هنرهاى نمایشى مثل فیلم و تئاتر چنین تجسمى امکان مى یابد. در قرآن و روایات روش عبرت آموزى، فراوان به کار گرفته شده است. راه هاى عبرت آموزى عبارتند از:
الف. مشاهده آثار گذشتگان: انبان تاریخ، سرشار از وجود کسانى است که بار خطایى را به دوش گرفته و در مسیرى ناصواب پیش رفتهاند. تأمل در آثار به جاى مانده از گذشتگان، ما را متقاعد مى کند که براى کناره گرفتن از هر خطایى، لازم نیست حتماً خود به تجربه بنشینیم و کیفر ببینیم. بناهاى تاریخى، موزه ها، خرابه ها، و دفینه ها و ... نشانه انسان هایى است که آنها را به وجود آورده اند. قرآن ما را دعوت به سیر و سفر در آنها و تجربه آموزى از پیشینیان مى کند:
آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند فرجام کسانى که پیش از آنها بودند، چگونه بوده است؟ آنها از ایشان نیرومندتر بودند و آثار [پایدارترى] در روى زمین باقى گذاشتند، خدا آنان را به کیفر گناهان شان گرفتار کرد و در برابر خدا حمایت گرى نداشتند.